در نقد میز محاکمه نود؛ آن هفته دولتیها، این هفته خصوصیها
تجاریسازی؛ حلقه مفقوده فوتبال ایران
نقطه اوج بحث اما جایی بود که یک نماینده مجلس روی خط آمد و ضمن تایید بدهی کلان و صدها میلیارد تومانی حسین هدایتی روی آنتن، به تشریح انگیزههای جانبی و فرعی این قبیل سرمایهگذاران از حضور در فوتبال پرداخت. محمد حسننژاد که عضو کمیسیون اقتصادی مجلس است و اظهاراتش علیه هدایتی در هفتههای گذشته جنجالی شده بود، اینبار نیز صریحتر از همیشه مدعی شد بخش قابلتوجهی از این قبیل سرمایهگذارها و اسپانسرها صرفا با سودای کسب شهرت و اعتبار و دریافت وام و رانت وارد فوتبال میشوند. حالا بگذریم از اینکه هدایتی هم روی خط آمد و ضمن تکذیب بدهیاش، از عشق و علاقه شخصی بهعنوان انگیزه اصلی برای هزینه کردن در فوتبال سخن گفت.
آنچه محتوای غالب و مضمون اصلی نود این هفته را تشکیل میداد، تقبیح چنین سرمایهگذاریهایی بود. عادل سعی کرد انگیزه پنهان و آفات و تبعات این قبیل هزینهکردنها را به مردم نشان بدهد، گرچه حرفش نو نبود و رسانهها در این سالیان به دفعات به این موضوع پرداخته بودند. سوژه این بحث اما چیز دیگری است. عادل در این برنامه معایب حضور بخش خصوصی در فوتبال را نشان داد و البته هفته قبل هم به اشکالات مدیریت دولتی پرداخت. این هفته متهم اصلی برنامه حسین هدایتی بود و هفته گذشته متهم ردیف اول علیاکبر طاهری؛ خب پس سوال این است که چه باید کرد؟ بالاخره نمیشود که هم این فرمول بد باشد و هم آن فرمول. راه نجات و آرامش و سلامت فوتبال چیست؟ آیا برنامه نود در پایان دو هفته انتقاد شدید از دو متد متفاوت مدیریتی، راهکاری هم برای سر و سامان گرفتن فوتبال ارائه داد؟
راههای درآمدزایی را باز کنید
الان فضا طوری است که از هرکس در مورد راه نجات فوتبال سوال کنی، بلافاصله از «خصوصیسازی» یاد میکند، اما نکته اینجا است که واگذاری باشگاهها به بخش خصوصی هم باید مقدمات ضروری خودش را طی کند، وگرنه عقیم خواهد ماند. مهمترین و بزرگترین اشکال دستگاه کلان مدیریت فوتبال در ایران، غفلت از ضرورت تجاریسازی باشگاهها است. باشگاه برای اینکه خودش دخل و خرج کند، آغشته به فساد نباشد و پل شهرت افراد فرصتطلب نیز نشود، باید درآمدزایی سیستماتیک داشته باشد. بارها گفته شده و اینبار محکمتر از هر زمان دیگری باید گفت راههای درآمدزایی فوتبال بسته است. نماینده مجلسی که به درستی از انگیزه ناسالم برخی سرمایهگذاران بخش خصوصی از حضور در فوتبال پردهبرداری میکند، باید توضیح بدهد که در نقش قانونگذار برای بینیازی باشگاهها از این قبیل کمکهای شبههدار چه کار کرده است؟ آیا حق پخش تلویزیون روبهراه شده؟ آیا کپیرایت به تصویب رسیده؟ آیا زمینهای فراهم کردهاید که پرسپولیس و استقلال بتوانند سالی یک میلیون پیراهن اورجینال به هوادارانشان بفروشند و بخشی از هزینههایشان را جبران کنند؟
اگر موانع کسب درآمد رفع شود و تجاریسازی به معنای واقعی اتفاق بیفتد، سرمایهگذاران حقیقی با نیت کسب سود وارد این حوزه میشوند و نبض کار را بهدست میگیرند، در این صورت دیگر نیازی نیست از سوءاستفادههای احتمالی برخی فرصتطلبها بهراسیم. بالاخره وقتی یک صنعتگر یا تاجر بداند و بفهمد که میتواند وارد فوتبال شود و ضمن کسب وجاهت عمومی، از هر یک ریالش دو ریال سود دربیاورد، حتما پا پیش خواهد گذاشت؛ اما آیا الان شرایط اینطور است؟ تا وقتی باشگاهها را مقروض و روزنههای درآمدزایی را مسدود نگه داشتهایم، معلوم است که اقتصاددانها روی خوش به این حوزه نشان نخواهند داد. یادمان باشد در ترکیه یا هر جای دیگری هم اگر خصوصیسازی باشگاههای فوتبال موفق شد و به بار نشست، مهمترین دلیلش این بود که دولت بدهیها را صاف کرد و به مالکان جدید وامهای کمبهره پرداخت تا در دوران گذار بتوانند کمرشان را صاف نگه دارند. در ایران اما دولت بدهیهایی که خودش با مدیریتش بر سرخابیها تحمیل کرده را تقبل نمیکند. به یاد بیاورید که چند روز پیش چطور وزیر ورزش در واکنش به دیون کلان سرخابیها گفت: «من مسوول بدهیهای ۳۰ساله نیستم.» هیچکس خودش را مسوول نمیداند، هیچ گامی برای خودکفایی فوتبال برداشته نمیشود، بدهیهای مجهول هر لحظه سرنوشت تیمها را تهدید میکنند و در چنین وضع آشفتهای انتظار داریم اقتصاد بلدها به باشگاهداری روی خوش نشان بدهند!
ارسال نظر