نگاه جامعهشناختی به مردی که زیاد فریاد میکشد
دایو نزن آقای دایی!
فارغ از جزئیات و اینکه در حواشی اخیر حق با چه کسی بوده، به نظر میرسد افت چشمگیر همراهی افکار عمومی با دایی، دلایل جامعهشناختی هم داشته است. از نظر علمی، مشروعیت کاریزماتیک جنبه محدودی دارد و مدام نمیتوان از آن هزینه کرد. بهعنوان مثال پدری که حتی ضریب نفوذ بالایی هم بین فرزندانش دارد، بدون حل کردن ریشهای مشکلات، نمیتواند هر بار اختلافات آنها را با مایه گذاشتن از ریش و موی سفیدش حل کند. این نسخه شاید چند بار جواب بدهد، اما در نهایت خانواده به نقطهای میرسد که حرمت این ارزشهای سنتی را نادیده میگیرد و به جدل ادامه میدهد. شما اگر سالها در محل کار یا زندگیتان آمد و شد آرام و بیحاشیهای داشته باشید، به مرور زمان صاحب مقبولیتی نسبی خواهید شد؛ چهرهای موجه که اجازه میدهد در یک چالش غیرمنتظره، حمایت معنوی سایرین را در کنار خود احساس کنید. در نقطه مقابل اگر قرار باشد مدام جنجال درست کنید و با یک نفر درگیر شوید، رفتهرفته ناظران هم به ستوه خواهند آمد و ممکن است حتی جایی که حق با شماست، در اردوگاه طرف مقابل بایستند.
این قبیل منابع ارزشی سنتی و عرفی، اضمحلالپذیرند و این همان نکته مهمی است که علی دایی فراموش کرده. او انگار انتظار دارد پس از هر جدلی که راه میاندازد، مردم به خاطر اعتبار شخصی و حرفهای، استقلال شخصیت و در یک کلام «دایی» بودنش جانب او را بگیرند، اما بالاخره این کوپن هم روزی تمام میشود.گیریم که در درگیری با فدراسیون، علی کریمی، رویانیان، حبیب کاشانی یا مدیران پرسپولیس و راهآهن و صبای قم، افکار عمومی چشمبسته به سمت شهریار چرخید، اما ممکن است امروز در جدل با سایپاییها این اتفاق رخ ندهد و اگر رخ داد، بالاخره فردا در مجادله بعدی این چوبخط پر شود. استفاده از جمله «نمیخواهند امثال من سر کار باشیم» یکی، دو مرتبه جواب میدهد، اما قرار نیست هر ۶ ماه یک بار تکرار شود و کار را برای دایی در بیاورد.
امروز اگر لیونل مسی هر جای زمین سرنگون شود، داور بازی ترجیح میدهد سوت بزند و خطا بگیرد چون مسی اهل تمارض نیست، اما بازیکنی مثل نیمار باید ۲۰ دفعه زمین بخورد تا داوران یک بار خطا بگیرند. مسی هم اگر امروز شروع کند به دایو زدن و مدام برای گرفتن خطا شیرجه برود، شاید ظرف مدتی کوتاه تمام مقبولیتش را از دست بدهد و کار را به جایی برساند که داوران نسبت به او بیتفاوت شوند. ما اگر جای علی دایی بودیم، به این بازی پایان میدادیم و دیگر هر جنگ ریز و درشتی را به پهنه قضاوت عمومی نمیکشاندیم. حالا خود دانید!
ارسال نظر