لیست مازاد و واکنش هواداران پرسپولیس
دوگانه ابدی؛ تیم یا نفر؟
او در گام نخست اسم دو بازیکن مازاد را اعلام کرد که مخصوصا یکی از آنها موجب واکنشهای احساسی زیادی شد. سروش رفیعی و شایان مصلح دو بازیکن لیست اول مازاد پرسپولیس بودند. هر دو بازیکن عکسالعمل تندی به موضوع داشتهاند؛ سروش رفیعی با لحنی گزنده از مدیران باشگاه انتقاد کرده و شایان مصلح هم گفته حذفش «فنی» نبوده است. بالاخره اینها بازیکن هستند و طبعا از قرار گرفتنشان در لیست مازاد ناراحت شدهاند. شاید حتی بشود با غیرمنطقی بودن بخشی از واکنشهای سروش و شایان کنار آمد، اما آنچه غیرقابل هضم به نظر میرسد دنبالهرویی برخی هواداران از این فضا و رودررویی آنها با باشگاه است. طی این چند روز بهویژه حامیان سروش رفیعی انتقادات تندی از گابریل کالدرون و مدیرعامل باشگاه انجام دادهاند. برخی حتی بر این باورند که حذف رفیعی تصمیم خود کالدرون نبوده و ایرج عرب او را وادار به چنین کاری کرده است! دلیل شایعهپردازان هم برای طرح این حرف و حدیثها نامشخص است؛ مخصوصا که شایان مصلح یعنی یکی از دو بازیکن حذف شده، کمتر از یک ماه پیش قراردادش را با پرسپولیس تمدید کرد و طبیعی است که عرب او را میخواسته. به هر حال فارغ از همه این داستانها به نظر میرسد هواداران پرسپولیس دوباره سر دوراهی تاریخی «تیم یا نفر» قرار گرفتهاند؛ دوگانهای که انگار قرار نیست دست از سر فوتبال ما بردارد و البته انتخاب اشتباه در مورد آن میتواند نتایج کابوسواری به دنبال داشته باشد.
آنجا که دنبال «نفر» رفتند
هواداران پرسپولیس سالها این تجربه را داشتند که اسم آدمهای مختلف را به منافع تیم ترجیح بدهند و البته چوبش را هم بخورند. بهعنوان مثال علی کریمی که یکی از محبوبترین و دوستداشتنیترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است، در دو مقطع از سوی مصطفی دنیزلی و مانوئل ژوزه مورد غضب قرار گرفت و تا آستانه اخراج از تیم پیش رفت، اما هر دو بار مقاومت سرسختانه هواداران، این تصمیم را «وتو» کرد و البته که نهایتا اوضاع بر وفق مراد باشگاه نشد. نه اینکه کریمی عامل بحران یا عنصری ناکارآمد بوده باشد، اما به هر حال وقتی سرمربی تصمیمی میگیرد حرفهای است که هواداران هم از اراده باشگاه در این مورد پشتیبانی کنند، اما این اتفاق در مورد کریمی رخ نداد. در دوره ژوزه، شاهد فریادهای خشمگینانه سکوها علیه مربی پرتغالی در حمایت از کریمی بودیم؛ اتفاقی که حتی بعد از برد پرگل مقابل پیکان هم تکرار شد تا روشن شود برای برخی اصلا نتایج تیم مهم نبود و آنها دل در گروی ستاره محبوبشان داشتند. ورژن وحشتناکتر این تجربه بعدتر در مورد علی دایی هم تکرار شد؛ جایی که حذف شهریار از نیمکت پرسپولیس پیش از آغاز لیگ یازدهم باعث شد هواداران از دقیقه ۴۰ بازی هفته اول با ملوان، اسم او را صدا بزنند و سرمربی وقت یعنی حمید استیلی را تحت فشار بگذارند. در نتیجه تیم از همان روز اول زمین خورد و تا آخر فصل بلند نشد. بدتر از همه اینکه همان علی دایی اواخر فصل بعد از پیروزی بر پرسپولیس، روی نیمکت راهآهن چنان شادیهای حیرتانگیزی انجام داد که قلب هواداران را پاره کرد؛ رویهای که دایی تا همین پارسال هم تکرارش کرد.
آنجا که پای «تیم» ایستادند
تجارب دیگری هم اما در میان بوده؛ مخصوصا در عصر طلایی برانکو که تلفیق کاریزمای سرمربی و نتایج موفق تیم باعث شده بود مردم به او اعتماد کنند. در این دوره تعدادی از محبوبترین بازیکنان پرسپولیس کنار گذاشته شدند؛ از پیام صادقیان تا محسن مسلمان و رامین رضاییان. مردم اما به برانکو اعتماد کردند و به تیم فرصت دادند؛ نتیجهاش شد قهرمانیهای پیاپی و سر و دست شکستن اخراجیها برای بازگشت به تیم. حالا شگفتانگیز خواهد بود اگر با وجود آن همه تجربه موفق و خوشایند در همین دوران نزدیک، باز هواداران رفتاری دیگر را مشق کنند و دنبال خط و خال ستارهها بروند. این عجیب است، اما غیرممکن نیست؛ چون مشهور است که میگویند حافظه افکار عمومی ضعیف است. البته که فراموشکارها تاوان سختی خواهند داد.
ارسال نظر