رامین و داستان رنج و رویا

این چیزها را نباید زیاد جدی گرفت. از آن طرف هم رامین نباید بابت جدایی‌اش از پرسپولیس از کسی گلایه داشته باشد؛ از هیچ‌کس، جز خودش. خودش که نخواست غرامت رسیدن به رویا را بپردازد و نفهمید که عملی کردن آرزوها درد دارد، رنج دارد. نمی‌شود همه وجودت «من» باشد و دنبال رویاهایت بروی. هنوز هم تردیدی در توانایی‌های فنی رضاییان نیست، اما همه‌چیز به همین مقدار محدود نمی‌شود. ابعاد اخلاقی و انضباطی هم مطرح است. رامین عصای دست برانکو در لیگ پانزدهم بود، اما پیش از آغاز فصل جدید آن ماجرای عجیب ریزه‌اسپور و وسوسه کردن مهدی طارمی را پیش آورد. هم موقعیت خودش را به خطر انداخت و هم تیم را دچار دردسر کرد. شاید خیلی‌ها یادشان رفته باشد، اما زمانی که رضاییان دست طارمی را گرفت و به ترکیه رفت، هنوز یک فصل از قراردادش با پرسپولیس باقی مانده بود. او اما تماس‌های باشگاه و شخص برانکو را بی‌پاسخ گذاشت تا آن قرارداد کذایی را با ریزه‌اسپور ببندد و دامی پهن کند که آخرش محرومیت طارمی و بسته شدن دو پنجره نقل‌وانتقالاتی پرسپولیس بود. هیچ‌کس نمی‌داند؛ اما شاید اگر آن دو پنجره بسته نمی‌شد و پرسپولیس می‌توانست یار بگیرد، در فینال لیگ قهرمانان از پس کاشیما برمی‌آمد...

رامین در جام‌جهانی ۲۰۱۸ بازیکن فیکس تیم ملی ایران بود، اما پس از آن رو به نزول گذاشت. او یک حضور ناموفق در اوستنده بلژیک را تجربه کرد و بعد نوبت رسید به نزول پلکانی در تیم‌های قطری. رضاییان با بازگشت به پرسپولیس دوباره فرصت محقق کردن رویاهایش را پیدا کرد، اما باز هم قدر ندانست. آن حرف‌های غیرلازم در مورد کیفیت پایین هم‌تیمی‌هایش روی آنتن تلویزیون، بهانه لازم را برای کوچاندن او به باشگاه داد و این در حالی است که شاید رضاییان دیگر هیچ‌وقت بخت پوشیدن پیراهن پرسپولیس را پیدا نکند. البته که سپاهان هم تیم بزرگی است و اصلا شاید همین امسال قهرمان لیگ برتر شود، اما احتمالا رضاییان ترجیح می‎داد طلسم معروفش را بشکند و بالاخره یک جام با پرسپولیس ببرد. سهم او از تیمی که دوستش دارد، می‌توانست خیلی بیش از اینها باشد، اگر خودش قدر می‌دانست، خودش رعایت می‌کرد. رسیدن به رویا، رنج دارد و از خودگذشتگی می‌خواهد. این چیزی است که اغلب از یاد می‌بریم.