چرا کسی خداداد را جدی نگرفت؟
رانده و مانده
کنارهگیری خداداد اما چندان از سوی فدراسیون فوتبال و شخص سرمربی تیم ملی جدی گرفته نشد. گویا همین کمتوجهی هم باعث آزردگی حماسهساز ملبورن شده؛ چنان که خداداد این چند روز در چند مصاحبه، از جمله زمان حضورش روی آنتن تلویزیون در یک ویژهبرنامه یلدایی به موضوع واکنش نشان داد و پرسید چرا کسی سراغش را نگرفته است؟
طبیعتا هدف اصلی کلام او امیر قلعهنویی است؛ سرمربی تیم ملی که دستکم تا لحظه تنظیم این مطلب نه با خداداد تماس گرفته و نه در رسانهها اظهارنظری در مورد جدایی مشاورش انجام داده است. قاعدتا اطلاعی نداریم در تفکرات امیر چه میگذرد، اما نکته دردناکتر برای خداداد عزیزی باید این باشد که افکار عمومی هم چندان واکنشی به جدایی او از تیم ملی نداشتند و کلا موضوع را جدی نگرفتند. یک رصد ساده نشان میدهد هر جایی که خبر جدایی خداداد از تیم ملی منتشر شده، بسیاری از کامنتها با مضمون بیتفاوتی یا حتی ابراز خرسندی درج شده است. میدانید چرا؟ احتمالا به این دلیل که از همان اول هم حضور خداداد بین مربیان تیم ملی جنبه غیرفنی داشت.
یک نگاه ساده به صفحه ویکیپدیای خداداد عزیزی نشان میدهد او در طول دوران مربیگری هدایت شش تیم را بر عهده داشته که نهتنها در تمامی آنها ناموفق بوده، بلکه امروز تقریبا از هیچکدامشان در جغرافیای فوتبال حرفهای ایران اثری باقی نمانده! خداداد دو دوره سرمربی ابومسلم بوده، یک دوره دیگر هم هدایت این تیم را زمانی که نامش سیاهجامگان بود در اختیار داشت، به علاوه استقلال اهواز، شهرداری تبریز و سپیدرود رشت هم دیگر تیمهایی بودند که عزیزی در مقاطع مختلف روی نیمکت آنها نشست و البته که نتایج او کاملا مشخص بوده است. پرسش اینجاست که چرا چنین فردی باید به کادرفنی تیم اول مملکت اضافه شود؟ بدیهی است که چنین انتخابی با انگیزههای دیگر صورت میگیرد؛ چنان که بسیاری عقیده دارند خداداد دعوت به همکاری شد تا زبان سرخش را مهار کنند و به پر و پای امیر قلعهنویی نپیچد! از قضا همین اتفاق هم افتاد و در طول دوران همکاری خداداد با تیم ملی، ادبیات او زیر و رو شد. به یاد داریم که عزیزی در همین مقطع از ایران به عنوان شانس حضور در فینال جام ملتهای آسیا نام برد و البته همزمان برای اینکه فشار چندانی هم به کادرفنی وارد نشود، ادامه داد: «حالا اگر نتیجه هم نگرفتیم مهم نیست. مگر در این چهل سال موفق بودیم که حتما اینبار باید به قهرمانی برسیم؟» کار تا جایی ادامه یافت که عزیزی به عنوان منتقد تند و تیز حضور چهرهای همچون سعید الهویی در کادرفنی تیم ملی، بعد از دریافت حکم مشاوره، روی آنتن زنده تلویزیون از این فرد عذرخواهی کرد و گفت در مدت کوتاه همکاری متوجه ارزشهای فنی او شده است!
مخلص کلام اینکه خداداد عزیزی حالا از اینجا رانده و از آنجا مانده است؛ امروز او نه عضوی از تیم ملی است و نه میتواند به عنوان یک منتقد مستقل، کیفیت و عملکرد این تیم را به چالش بکشد. در صورتی که خداداد حکم تزئینی حضور در تیم ملی را نمیپذیرفت، شاید به عنوان یکی از مهمترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران، نقدهایش در مورد تیم ملی هم جدی گرفته میشود. از این به بعد اما اگر او درستترین حرفهای دنیا را هم بزند، باز عدهای پیدا میشوند که بگویند: «چون از تیم ملی بیرونش کردند این چیزها را میگوید.» افسوس!