«دنیایاقتصاد» استاندارد توریسم کودک و نوجوان را معرفی میکند
قربانی نامرئی تورهای مدرسه
حدود ۲۱درصد از جمعیت ایران یعنی نزدیک به ۱۸ میلیون نفر زیر ۱۲ سال دارند. از آنجا که ۷۵درصد از ایرانیها شهرنشین هستند، بخش بزرگی از این کودکان در شهرها زندگی میکنند و ارتباطشان با طبیعت بسیار محدود است. برای جبران نیاز کودکان به طبیعت بهویژه در شهرهای بزرگ، برخی موسسات اقدام به برگزاری تورهای کودک و نوجوان کردهاند، ضمن آنکه مدارس نیز گاه تورهایی را به مقاصد عرصههای طبیعی تدارک میبینند. این تورها با حساسیتهایی مواجهند که تورهای بزرگسالان کمتر لازم است آنها را لحاظ کنند. عدمرعایت همین موارد است که باعث حوادث و اتفاقات تلخ میشود که نمونه اخیر آن مرگ یک دانشآموز در اردوی دانشآموزی در مینودشت بود. بر اساس خبرهای منتشر شده، اردوی مدرسه همزمان با وزش باد شدید در منطقه بود که همین امر موجب سقوط شاخه درخت در محل بازی دانشآموزان شد.
نیما ایل بیگی کارشناس مدیریت فرماندهی عملیات درحوزه بلایای طبیعی، مربی بقا و مدرس امداد و نجات در زمینه تیمهای واکنش سریع، راهنمایان گردشگری، آتشنشانان و مدارس که هماکنون با یک موسسه در زمینه تورهای طبیعت کودک و نوجوان همکاری میکند به «دنیای اقتصاد» میگوید: تورهای گردشگری که برای کودکان و نوجوانان در ایران انجام میشود، نقصهای زیادی دارد و اغلب آن را در بازی خلاصه میکنند. او با اشاره به اینکه ما با ایمنی در دو بعد گروهی و فردی در تورها مواجه هستیم که هر دو اهمیت دارند، اضافه میکند: ایمنی گروهی شامل بیمه، غذای سالم، وسیله حملونقل امن و... میشود.
در بعد فردی نیز باید تجهیزات هر کدام از شرکتکنندگان اعم از کفش، لباس و .. به شکلی باشد که کودک یا نوجوان دچار آسیب نشود. به گفته این مدرس امداد، تورها یا اردوهایی که برای کودکان و نوجوانان برگزار میشود شامل برنامههای یک یا چند روزه یا آموزشی یا تفریحی است. او میگوید: متاسفانه ما در کشورمان درباره کار تیمی مشکل داریم و در این برنامهها میتوانیم زنجیرههای ارتباطی را شکل دهیم تا هم کار گروهی انجام شود و هم روحیه پرسشگری در بچهها تقویت شود.
او با بیان اینکه در تورهای طبیعت گردی بزرگسالان، معمولا شرکتکنندگان لباس گورتکس، لباس و شلوار بیس، لباس پلار و... دارند، میافزاید: در اردوها و تورهای کودکان و نوجوانان در مقابل شاهدیم که بچهها با کوله مدرسهشان شرکت میکنند که به بدنشان آسیب میزند. کولههای طبیعتگردی معمولا به شکلی روی بدن تنظیم میشوند که فشار را از روی ستون فقرات بردارند، آنها همچنین بندهای حمایتی روی استخوان لگن و سینه دارند. اما در مقابل کولههای مدرسه فشار زیادی به کمر بچه ها وارد کرده و باعث خستگیشان میشود. ایل بیگی درباره استانداردهای کفشی که باید کودکان و نوجوانان در چنین سفرهایی داشته باشند، میگوید: کفش باید مچ پا را بگیرد تا فرد دچار شکستگی یا پیچخوردگی نشود اما در مقابل بارها شاهد بودهایم که خانواده با کفش مدرسه که برای طبیعتگردی مناسب نیست، فرزندشان را به چنین برنامههایی فرستادهاند.
غذا دیگر موردی است که در تورهای کودکان و نوجوانان، والدین باید نسبت به آن توجه داشته باشند. این مدرس امداد و نجات میگوید: اغلب خانوادهها غذای شب قبل را برای فرزندشان میگذارند، در حالی که غذاهای با چربی زیاد باعث تهوع زیاد میشود، همچنان که غذاهای خشک هم مشکل ایجاد میکند. فستفود یا سالاد الویه از دیگر مواردی است که به نظر خانوادهها غذای مناسبی قلمداد میشود، در حالی که هر دو مورد جزو غذاهای نامناسبند. پیشنهادی که ایلبیگی برای غذای کودکان و نوجوانان در این سفرها دارد، غذاهایی مانند انواع کوکو یا کتلت است، او اضافه میکند: خانوادهها باید توجه کنند که فرزندشان بدون صبحانه از خانه بیرون نزند چون ممکن است به هر دلیلی این وعده را در جریان برنامه از دست دهد، علاوه بر این برای میانوعده هم باید به جای چیپس و پفک، میوه برای بچهها در نظر گرفت، زیرا مواردی مانند چیپس یا پفک تشنگی زیاد ایجاد میکند.
او همچنین تاکید میکند که اگر کودک به هر دلیلی قرار است از جمع به هر دلیلی از جمله رفتن به دستشویی صحرایی و...جدا شود، باید این کار با اطلاع مربی و راهنمایان باشد که بتوانند او را همراهی و از وقوع هر حادثهای جلوگیری کنند. چند سال قبل شاهد بودیم که در یکی از تورها همین خروج بدون اطلاع از چادر باعث مرگ یک خانم طبیعتگرد در جنگلهای جهاننما شد. این کارشناس امداد و نجات درباره تعداد کسانی که باید در یک تور کودک و نوجوان حضور داشته باشند هم میگوید: اگر در این برنامه تنها دو مسوول حضور داشته باشند، با ایجاد مشکل برای یکی از آنها یا هر نفر از شرکتکنندگان در تور، کل مسوولیت به عهده فرد دیگر میافتد. با این حال متاسفانه شاهدیم که برخی مدارس و موسسات ۳۰ تا ۴۰ دانشآموز را با دوتا سه نفر مربی سفر میبرند که در مواردی به حادثه میانجامد.
ایل بیگی با اشاره به اینکه برخی مدارس برای کاهش هزینه از نیروهای متخصص در اردوهای دانشآموزی کمک نمیگیرند، درباره تبعات آن میگوید: در این تورها به جای راهنمای گردشگری و افراد متخصص در حوزه امداد و نجات، معلم مدرسه حضور دارد. همین موضوع سبب میشود در مواردی شاهد بروز حوادثی باشیم که به راحتی قابل اجتناب بودند. او اضافه میکند: در برنامههای فنی در کنار امداد و نجات باید یک فرد دارای مهارتهای فنی حضور داشته باشد، همچنان که در تورهای دانشآموزی با موضوع حیاتوحش نیازمند حضور کارشناس حیاتوحش هستیم. این کارشناس به خوبی آگاه است که در فصل زادآوری خرس نباید وارد زیستگاه این گونه شد یا در زمان گاوبانگی که زمان جفتگیری گوزنهاست یا نباید وارد محدوده آنها شویم یا در صورت ورود چگونه رفتار کنیم که امنیت زیستگاه را به هم نزنیم. ضمن اینکه در این تورها، کارشناسان حیاتوحش هماهنگی ورود به مناطق، هماهنگی همراهی محیطبانان و... را هم انجام میدهند.
ایل بیگی معتقد است در کنار مسوول امداد و نجات، راهنمایان و مسوول فنی برنامه هم باید در این تورها دورههای لازم را دیده باشند تا در صورت بروز هرگونه مشکل برای مسوول امداد، به آنها در این زمینه کمک کنند. او میافزاید: در این تورها فارغ از باندکشی، دارو و... ما نیازمند برانکارد برزنتی جمع شونده یا تلسکوپی، کولار گردنی متناسب با سایز بچهها در زمان امداد و نجات هستیم. مراجعه به سایتهای هواشناسی پیش از اجرای برنامه از ضروریات برنامههای طبیعتگردی است که این مورد درباره اردوها یا تورهای مرتبط با کودکان ضرورت چند برابری دارد. همچنان که همین مورد در مینودشت جان کودکی را گرفت.
این کارشناس امداد و نجات میگوید: مراجعه به سایت هواشناسی به ما نشان میدهد آیا زمان مناسب را انتخاب کردهایم یا خیر. این امر همچنین سبب میشود درباره محل اسکان و... احتیاطهای لازم را داشته باشیم. به عنوان مثال بارها دیدهایم که محدوده رودخانه کمپ زده میشود اما در زمان وقوع سیل، چنین کاری میتواند به بهای جان افراد تمام شود.