یافتههای خوب در انتخابات دهم
با نگاهی گذرا بهصورت اسامی برخی لیستها در کمال تعجب قرارگرفتن افرادی با دیدگاهها و پایگاههای مختلف را دوشادوش و در عکسها کنار هم میبینید که یک ماه قبل تصور نمیشد. چپ، راست، دولتی سابق، مؤتلفه امروز، تند خو، ملایم و آرام، کراواتی و سادهپوش، جوان دهه شصتی و سالخورده دهه بیستی، رقبای سر سخت حرفهای دورههای گذشته انتخابات اتاقها، پررنگ، کمرنگ و بیرنگ با سوابق و دیدگاههای گوناگون، امیدوار و کمامید. قشنگی این جوامع کنار آمدن آنها برای دستیابی به یک هدف بود. برندهشدن در این تورنمنت پر هیجان.
امروز حاصل حضور در این ماراتن مشخص شدهاست. ما نیز امید به اینکه شایستهها انتخاب و وارد اتاق شوند داریم. جامعه ملتهب ما نیاز به کانونی دارد که محل جمعشدن نخبگان، کارشناسان و افراد مسوول باشد که منافع جمع را به منفعت خود ترجیح بدهند. به کسانی که بدانند در اتاق شیشهای نشستهاند و چشمهای تیزبین جامعه با دقت و حساسیت و صد البته با نگرانی متوجه عملکرد برگزیدگان است. صرفنظر از هر نتیجهای که رقم بخورد یک دستاورد بیبدیل از هماوردهای این دوره بهجا میماند که همانا به تاریخ سپردن کدورتها و خدای ناکرده عداوتها و دست بهدست دادنها برای رسیدن به دورنماهای شفافتر، میهنی آبادتر و هممیهنی شاد است. در پایان این دلنوشته مروری بر مطلبی پندگونه از استاد علم روابط بینالملل و دکتر سریعالقلم خالی از لطف نیست. ایشان 30 ویژگی افراد با پرنسیب را چنین برمیشمارد: به هر قیمتی، ثروتمند نمیشوند. به هر قیمتی، پست خود را حفظ نمیکنند. در رابطه با موضوعات و افراد، همهجا یک نوع سخن میگویند. کارهای خوب خود را تبلیع نمیکنند. با افراد نادان، مدارا میکنند. حرص مطرحشدن روزانه در رسانهها را ندارند. معتقدند کارهای خوب و بد آنها را طبیعت پاسخ میدهد. وقتی تخریب شخصی مطرح میشود، آن محل را ترک میکنند. به زندگی عمدتا بهعنوان فرصتی برای توسعه فردی مینگرند.
80درصد زندگی آنها، کار و سکوت فراوان است. جدیترین بیمرامی را، رانتخواری میدانند. برای رسیدن به آرامش درونی، سالها تمرین کردهاند. سعی میکنند در ذهن خود، افراد نادان را درک کنند. برای رقبای خود، حقوق قائل هستند. از واژههای احساسی-عاطفی برای عوامفریبی استفاده نمیکنند. تا میتوانند بدون چشمداشت، کار دیگران را انجام میدهند. دوستان محدودی دارند ولی با دقت از مناسبات خود با آنها مراقبت میکنند. ناجوانمردی در ذهن و عمل آنها تعطیل است. تاریخ میخوانند تا گذشته خود و جامعه خود را بهتر بشناسند. رمان میخوانند تا به پیچیدگیها و تنوع رفتار انسانها پی ببرند. سکوت را بر دروغ گفتن ترجیح میدهند. همه نسبت به آنها، احساس امنیت میکنند. در صندلی که هنوز شایستگی آن را کسب نکردهاند، نمینشینند. با خودشناسی و مطالعه فراوان، بهتدریج ریشههای جهل را کشف میکنند. منبع مفیدی برای یادگیری اطرافیان خود هستند. به خود میگویند: من حتی یکدرصد از جزئیات زندگی این فرد را نمیدانم، بنابراین نباید درمورد او قضاوت کنم. رفتارشان ثبات دارد ولی افکارشان دائما در حال تکامل است. برای دو دهه و هفتهای چندین ساعت بر روی توسعه فردی خود کار میکنند تا درصد حسادت در شخصیت خود را تکرقمی کنند. برای دو دهه و هفتهای چندین ساعت بر توسعه فردی خود کار میکنند تادرصد خشم و عصبانیت در شخصیت خود را تکرقمی کنند و شغل شرافتمندانهای انتخاب میکنند.