«بیدلی در همه احوال خدا با او بود / او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد».
اقتصاد ایران گرفتار چرخهای معیوب شده است؛ چرخهای که از کسری بودجه آغاز میشود، با تورم ادامه مییابد و در نهایت، به زوال سرمایهگذاری مولد ختم میشود. این چرخه، در سالهای اخیر با سیاستهای اشتباه و تصمیمات مقطعی، تشدید شده و چشمانداز رشد اقتصادی را بیش از پیش تیره کرده است. از یکسو، خلق پول بیرویه برای جبران کسری بودجه، ارزش پول ملی را کاهش داده و قدرت خرید مردم را فرسوده است. از سوی دیگر، سرکوب نرخهای بهره و تعیین تکلیفی آن، باعث شده است تا سرمایهها از مسیر تولید خارج شوند و به بازارهای غیرمولد مانند مسکن، طلا، ارز و حتی خروج سرمایه از کشور هدایت شوند. در چنین فضایی، سیاستگذاران به جای اصلاح ساختاری، به سیاستهای قهری همچون مالیات بر عایدی سرمایه یا کنترل دستوری قیمتها روی آوردهاند، غافل از اینکه چنین اقداماتی، سرمایهگذاری مولد را بیش از پیش در محاق فرو میبرد.