چند سالی است که کسانی بدون اینکه یافتهها، شواهد و مستندات جدیدی ارائه کنند، نظرهای شاذی را در ارتباط با فرازهایی از تاریخ معاصر ایران مطرح میکنند؛ ظاهرا با این فرض که اگر به سیاق «سنگ مفت گنجشک مفت» به عده اندکی هم اصابت کند، برندهاند. نقطه عزیمت این اشخاص مسائل سیاسی روز است. به این معنی که با هدف پیشبرد ذهنیات و ترجیحات خود در ارتباط با امور جاری سراغ ادوار تاریخی میروند و میکوشند قرائتی از این ادوار سپریشده ارائه کنند که مؤید و مقوم ذهنیات و ترجیحات روز آنها باشد. به عبارت دیگر، تاریخ را وارونه، یعنی از جلو به عقب، میخوانند و میکوشند با خالی کردن وقایع گذشته از ظرف زمانی خود و قلب و جعل واقعیتها یا بار کردن برداشتی امروزی بر وقایع دیروزی و پراکندن آگاهانه یا ناآگاهانه دروغهای شاخدار به هدف خود برسند. پیشفرض این اشخاص و نقطه قوتی که آنها برای خود تصور میکنند، سطح دانش نسل کنونی و نارضایتیهای بر حق آنها از شرایط حاضر است. مقاله آقای شهرام اتفاق در روزنامه وزین «دنیایاقتصاد» (۲۱بهمن۱۴۰۳) نمونهای از این تلاشها است. ویژگی مقاله ایشان این است که مطالب، مفاهیم و گزارههای متعددی را بهطور سرسری و بدون ذکر منبع و ماخذ و بدون بحثی مستند و مستدل مطرح و درباره هر یک از آنها حکمی صادر کرده است. من در زیر و در حدی که مقتضیات یک یادداشت اجازه میدهد، به برخی از مهمترین آنها میپردازم: