مسیر محمد مرادی از مسوول خرید تا مالک کارخانه
بمانجان ندیمی
روزنامهنگار
قرار و مدارمان را با نوهاش گذاشتیم و هماهنگیها را او انجام داد. اسمش امیرحسین بود. او گفت ساعت ۱۰ صبح در کارخانه منتظرمان هستند. وعده دیدارمان کیلومتر ۵ جاده قدیم کرج بود. امیرحسین نوه دختری حاج آقا محمد مرادی بود. به موقع رسیدم. به دفتری راهنمایی شدم که خیلی سادهتر از آن چیزی بود که فکر میکردم. چند عکس از جوانی حاج آقا روی دیوار بود و یک میز بزرگ و چند صندلی. همزمان با من امیرحسین هم رسید و وارد اتاق که شدیم، مشغول تنظیم دوربین شد. میخواستند از این مصاحبه فیلمی هم به یادگار داشته باشند.…