مساعی بازرگانی و صنعتی عباسمیرزا
کاهش درآمدهای شاهزاده، پس از آنکه بخشهای بزرگ و پردرآمد ایران به روسها واگذار شد و بهویژه پس از پذیرش پرداخت بخش بزرگی از غرامت به روسها، بسیاری از برنامههای عمرانی صنعتی او را محدود یا متوقف کرد. با اینحال شاهزاده حتی در وصیتنامه خود، فرزندش محمدمیرزا را به رعایت حال رعایا و بازرگانان توصیه میکند:
«....تجار را باید امیدوار داشت و خیلی رعایت نمود تا سبب رونق ملک و زیادی امتعه ولایت شوند که طلا و نقره داخل مملکت شود...» (لاچینی، بیتا: ۶۲)
شواهد نشان میدهد که وصایای او عملی نشد. امتیازهای گمرکی واگذار شده به روسها در پیمان ترکمانچای (لسانالملک سپهر، ۱۳۷۷: ۳۹۳-۴۰۴) عملا بازرگانان ایرانی را از صحنه رقابت با ایشان بیرون کرد. چنانکه گزارش شده است، سالها پس از عباسمیرزا در سال ۱۸۱۱م تجار به شاهزاده ولیعهد وقت، فرمانروای آذربایجان شکایت میبردند که واردات کالاهای اروپایی را تحریم کند «چراکه ورود بیرویه و مداوم کالاهای خارجی موجب زوال و کاهش کالاهای تولیدی ایران شده است.» و هیچ پاسخ و همراهی دریافت نکردند (عیسوی،۱۳۶۹: ۴۰۰) به سال۱۸۶۷م تنها سه سال پس از مرگ عباسمیرزا، هنگامیکه محمدمیرزا به جای فتحعلیشاه نشست، گزارشهایی وجود دارد که نشانگر بیعملی شاه نسبت به امور بازرگانی است.
راهاندازی شهرکهای صنعتی اروپایینشین در آذربایجان از دیگر برنامههای صنعتی ولیعهد بود. به تاریخ ۱۲۶۸ق/ ۱۸۲۶ م طی آگهی که به دستور ولیعهد به وسیله میرزاصالح در روزنامه لندن به چاپ رسید، اعلام شد که واجدین شرایط سکونت در این شهرکها از امتیازهای ویژهای برخوردار خواهند بود. قرار بود صنعتگران علاقهمند به اسکان در ایران از زمین برای خانه و کشاورزی، بخشش مالیاتی، ضمانت جانی و مالی و مذهبی برخوردار باشند. (محبوبیاردکانی، ۱۳۵۴: ۵۴) ایشان میتوانستند براساس قانون انگلستان مقامهای مسوول خود را برگزینند و به «قانون شریعت انگلستان» زندگی و رفتار کنند. (نفیسی، ۱۳۶۸: ۷۰۳)
مهمترین شرط سکونت، راهاندازی تولید و کار صنعتی و کشاورزی در منطقه بود. از شروط دیگر آموزش جوانان ایرانی بود که مقرر میشد تا در مدارس نظام و صنعت این کلنیها تدریس شود و «معلمین و مدرسین آنجا دیناری به اسم اجرت و حقالتعلیم و حقالسعی از آنها مطالبه نکنند.» تعیین این جوانان نیز تنها در عهده ولیعهد بود و «دیگران در این حق مدخلیتی» نداشتند. (نفیسی، ۱۳۶۸: ۷۰۶)
این برنامه که به دلیل ناخشنودی روسها (محبوبیاردکانی، ۱۳۵۴:۵۴) و همچنین نگرانیهای دینی سرانجامی نیافت، نشانی از برنامهریزی بلندمدت عباسمیرزا نایبالسلطنه در زمینه آموزش صنعتی بود. این طرح که قرار بود در قالب سکونتگاههای کوچک هنرمندان و صنعتگران، آزمایشگاه و آموزشگاه جوانان برگزیده ایرانی باشد، پیش از آنکه پا بگیرد مسکوت ماند.
اگرچه کلنیهای مورد نظر ولیعهد شکل نگرفت، کوششهایی در زمینه ایجاد کارخانههای صنعتی (جدا از صنایع نظامی) بهعمل آمد که از جمله مهمترین آنها میتوان به کارخانه پنبهریسی و طرح استخراج معادن اشاره کرد. کارخانه پنبهریسی و پشمزنی پس از اظهار تمایل کارخانه پارچهبافی «آرمسترانگ» انگلیسی بهراه افتاد (آدمیت، ۱۳۸۵: ۱۶۲) و اقداماتی در زمینه استخراج معادن نیز صورت گرفت. از جمله ولیعهد فرمان استخراج معادن آهن و سرب و مس را صادر کرد. لیندسی، افسر مستشار انگلیسی، اجازه استخراج معادن آهن قراجهداغ را دریافت کرد ولی نتوانست کار را به انجام و اجرا برساند. بعدها همین امتیاز باعث ادعاهای دولت انگلستان در این مورد شد. (محبوبیاردکانی، ۱۳۵۴:۹۸)
منابع:
۱) عیسوی، چارلز (۱۳۶۹) تاریخ اقتصادی ایران (عصر قاجار)، ترجمه یعقوب آژند. تهران: گستره.
۲) لسانالملک سپهر، محمدتقی (۱۳۷۷) ناسخالتواریخ، جلد اول از آغاز تا پایان سلطنت فتحعلیشاه. به اهتمام جمشیدکیانفر. تهران: اساطیر.
۳) لاچینی، ابوالقاسم (بیتا) احوالات و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایبالسلطنه و تاریخچه مختصری از جنگهای ایران با دول روسیه و عثمانی، چاپ دوم. تهران: بنگاه مطبوعاتی افشاری.
۴) محبوبی اردکانی، حسین (۱۳۵۴)، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران تهران: دانشگاه تهران.
۵) متن برگرفته از مقالهای به قلم فریده فرهمندزاده، علی بیگدلی، محمدرضا نصیری، «بررسی روند و فرجام نوسازیهای مالی و عمرانی عباس میرزا نایبالسلطنه در آذربایجان»، پژوهشنامه تاریخ محلی، ۱۳۹۶.
ارسال نظر