نگاهی به آغازین کنشهای تروریستی در عصر جدید
حذف دیگری
در می۱۷۹۳ ماکسی میلیان روبسپیر، قدرت را بهدست گرفت و با همراهی و همیاری کمیته تروری که خود عضو برجسته آن بود، از ترور بهعنوان عامل نجات دموکراسی، حاکمیت مردم و انقلاب از دست دشمنان و پاکسازی انقلاب از لوث وجودی حامیان استبداد استفاده کرد. شاخصه ترور مشروع حکومتی، اعدام بهوسیله گیوتین بود. این ویژگی منجر شد تا دوره زمامداری روبسپیر (می ۱۷۹۳ تا جولای ۱۷۹۴) به «حکومت وحشت» معروف و مشهور شود. در مجمع ملی انقلابیون فرانسه، ترور بهعنوان « قانون» به تصویب رسید. در حدود ۳۰۰ هزار نفر در دوره حکومت ترور دستگیر و ۱۷ هزار نفر رسما محاکمه و اعدام شدند و بسیاری نیز بدون محاکمه در زندان مردند. روبسپیر با صدای بلند میگفت: ترور «کیفری سریع، خشن و غیرقابل انعطاف، تجلی فضیلت و نتیجه طبیعی اصول عمومی دموکراسی» است. برای او تاکتیک ترور الگوی «جباریت آزادی علیه استبداد» و دلیل عادلانه بودن اعدام هزاران آریستوکرات طرفدار حکومت مونارشی بهوسیله گیوتین بود.
روبسپیر متهم به تروریسم شد و به همراه نزدیکان خود در ۲۷ و ۲۸ جولای ۱۷۹۴به تیغ گیوتینی سپرده شد که تا قبل از آن آریستوکراتهای استبداد طلب بهوسیله آن اعدام میشدند.پس از انقلاب فرانسه، تروریسم به تدریج از ابزار مشروع و انحصاری حکومت جدا شد و به لایههای اجتماع نقلمکان کرد. آنارشیستهای قرن نوزدهم روسیه، نقطه اتصال این دگردیسی بودند. همزمان با فعالیتهای آنارشیستهای روسی، تروریسم به معنای «بیداری روحیه انقلاب در میان تودهها» بود و به شورشهای خشونتآمیز اطلاق میشد. آنارشیستهای روسی بدون خجالت و ناراحتی خود را تروریست و تاکتیک خود را صراحتا تروریسم اعلام میکردند. تاکتیکی که با قتل «الکساندر دوم»، پادشاه روسیه، در سال ۱۸۸۱ به نقطه اوج خود رسید. در اوایل قرن بیستم، تضعیف قدرت امپراتوریهای عثمانی و اتریش به بالا گرفتن حرارتهای ناسیونالیستی کمک فراوانی کرد. انقلابیون و جنبشهای انقلابی ملیگرا از تروریسم بهعنوان تاکتیکی علیه رهبران دولتها استفاده کرده، آن را علیه حکومت بهکار انداخته و دولتمردان را هدف قرار میدادند.
ترور ولیعهد اتریش شروع جنگجهانی اول را رقم زد. پس از جنگجهانی اول در دهه ۱۹۳۰ اصطلاح تروریسم در سطح حقوق بینالملل برای اولینبار در کنفرانس بینالمللی کردن حقوق جزا در بروکسل مطرح شد و بازهم تروریسم به دامان حکومت برگشت و ابزار دولتهای توتالیتر، دیکتاتور فاشیست برای سرکوب شهروندان ناراضی و شورشهای ضدحکومتی شد. تروریسم معنا و مفهوم ضمنی استفاده از وحشت و قدرت توسط دولت و اختصاصا توسط رژیمهایی بهکار گرفته شد که در آلمان نازی هیتلری و ایتالیای فاشیستی و شوروی استالینیستی بر سر کار بودند. اما در سال ۱۹۳۷ قبل از جنگ جهانی دوم، جامعه ملل کنفرانسی را در ورسای فرانسه تشکیل داد تا نظام سیاسی و حقوق بینالمللی پس از جنگ را تنظیم کند. این کنفرانس منجر به تهیه پیشنویس دو کنوانسیون شد که دولتهای شرکتکننده ضمن مذاکرات خود توافق کردند که اولا تروریسم و اعمال تروریستی را که کشتن روسای دول و همسران آنها بود، تقبیح و جرم بینالمللی تلقی کنند و ثانیا محاکمه بینالمللی را برای مجازات مرتکبان اعمال تروریستی تشکیل دهند.
پس از جنگجهانی دوم و شکست دولتهای توتالیترآلمان نازی و ایتالیا که از تروریسم بهعنوان ابزار حفظ سلطه خود استفاده میکردند که اصطلاحا آن را «تروریسم دولتی» میخواندند، دولتها مجددا موضعی ضدتروریسم اتخاذ کرده و به کانون مبارزه با آن تبدیل شدند. از دهه ۷۰ اعمال تروریستی افزایش یافت که از این میان بیشترین آن مربوط به هواپیماربایی، آدمربایی، گروگانگیری و بمبگذاری بود که از آن بهعنوان مصادیق اصلی تروریسم یاد شده است. هواپیماربایی یکی از مصادیق اعمال تروریستی است که اولینبار در سال ۱۹۳۱ در پرو انجام شد، اما بهعنوان یکی از مصادیق تروریسم از اواخر دهه ۱۹۶۰ رواج یافت. مهمترین اعمال تروریستی هواپیماربایی مربوط به حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ایالاتمتحده آمریکا بود که در آماج هواپیماربایی تغییراتی ایجاد و از آن بهعنوان یک سلاح تهاجمی و جنگی استفاده شد. آدمربایی و گروگانگیری هم از دهه ۱۹۲۰ با رشد باندهای تبهکاری در ایالاتمتحده آمریکا شکل گرفت، اما این نوع اعمال تروریستی هم از دهه ۱۹۶۰ رواج یافت.
بمبگذاری هم از دهه ۱۹۶۰ رواج یافت که مهمترین آن بمبگذاری ساختمان فدرال آمریکا در اوکلاهاماسیتی و همچنین بمبگذاری مرکز تجارت جهانی در سال ۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ از حیث جلب توجه افکار عمومی یکی از موفقترین موارد معرفی شد.از دهه ۸۰ و ۹۰ با نیرومند شدن برداشتهای بنیادگرانه از ملتگرایی، دین و سیاست، موج تازهای از ترور بیشتر کشورهای جهان را درنوردید. این اعمال تروریستی غالبا غیردولتی به نحوی رنگ تروریسم مذهبی پیدا کرده که از نمونههای این موج نو میتوان به ترور ایندیرا گاندی نخستوزیر اسبق هند در سال۱۹۸۳، ترور فرزند گاندی نخستوزیر بعدی در سال ۱۹۹۰ بهدست بنیادگرایان کلاسیک؛ همچنین از ایدئولوژی سلفیها و تکفیریها از دهه ۹۰ به بعد که توسط سازمان تروریستی القاعده علیه اهداف غربی و منافع آمریکا وکشورهای همپیمانشان استفاده میکرد. یا به تئوری گروه تروریستی داعش بهدلیل شکستهای پیدرپی در کشور عراق و سوریه که تغییر ایدئولوژی داده و از بحث خلافت اسلامی به سوی تئوری جهاد تغییر رویکرد داد، اشاره کرد.
ارسال نظر