حمایت مردمی از علویان طبرستان
مساله دیگر تشیع و تسنن بود. مذهب مورد تایید خلافت عباسی مذهب تسنن بود و بنا به گفته مورخان، طاهریان طرفدار اهل سنت بودند و شیعیان را مورد آزار و اذیت قرار میدادند. صفاریان و بهخصوص یعقوب، هرچند تعصب مذهبی خاصی نداشتند، ولی کم و بیش طرفدار اهل سنت بودند و از شیعه حمایت نمیکردند، درحالیکه مردم ایران بهویژه نواحی شرق و شمال، حامی شیعیان و اهلبیت پیامبر بودند. بعضی از نهضتهای علوی نیز در این مناطق اتفاق افتادند؛ مانند قیام یحیی بنزید در خراسان و محمد بنقاسم در دیلم. این امر باعث شد که مردم این نواحی برای حفظ عقیده خود در برابر دشمنان سنی مذهب از علویان شیعی حمایت کنند و در مقابل طاهریان و صفاریان مقاومت کنند. علاوه بر این، در ایام حاکمیت طاهریان و صفاریان، انسجام و اتحاد بیشتری بین علویان وجود داشت و همین اتحاد یکی از عوامل عمده شکست طاهریان و صفاریان بود. ولی بعدها، هنگامی که سامانیان قدرت پیدا کردند، اتحاد و انسجام علویان از بین رفت و جای خود را به نفاق و اختلاف داد. بهویژه پس از مرگ ناصر کبیر که بین فرزندان او و حسن بنقاسم بر سر قدرت اختلاف ایجاد شد و این امر در شکست نهایی علویان از سامانیان، نقش بسزایی داشت.
مورد آخر برمیگردد به این نکته که علویان با حکامی از خاندان طاهری مانند سلیمان بنعبدالله و محمدبن عبدالله برخورد داشتند که مانند طاهر ذوالیمینین یا عبدالله بنطاهر کاردان و سیاستمدار نبودند، بلکه افرادی ضعیف و سست بودند و قادر به شکست دادن علویان نبودند. در رابطه با صفاریان تنها فردی که با علویان برخورد جدی داشت، یعقوب بود که نتیجه این برخورد نیز شکست وی از علویان بود. عمرولیث سیاست معتدلتری نسبت به علویان داشت و هرچند یکبار طبرستان را به تصرف درآورد، ولی برای نابودی دشمنی دیگر ـ یعنی رافع بن هرثمه ـ با علویان متحد شد. سایر امرای صفاری نیز بهخاطر ضعف سیاست و مدیریت، نتوانستند علویان را سرکوب کنند.
با افول قدرت صفاریان، سامانیان حاکمیت یافتند. حکومت سامانی از نوع امارت استکفا ـ استیلا بود و رابطه آنها با دستگاه خلافت یک رابطه دوجانبه سیاسی بود و هر دو طرف از یکدیگر استفاده متقابل میکردند. حتی زمانی که حکومت سامانی از جنبه استکفا خارج و به استیلا تبدیل شد، ارتباط خود را با خلافت حفظ کرد و تقدس آن را قبول داشت، ولی دخالت سیاسی دستگاه خلافت را نمیپذیرفت و کارهای اداری و تشکیلات حکومتی و عزل و نصب وزرا را خود انجام میداد. با وجود آنکه طاهریان به لحاظ اقتصادی نیمهمستقل بودند، ولی به دستگاه خلافت عباسی مالیات مقطوع میپرداختند. اما سامانیان به بغداد مالیات نمیفرستادند، بلکه باج و هدیه میدادند و هرچند خلافت عباسی، سامانیان را عامل خود میدانست، ولی در عمل چنین نبود.
ارسال نظر