گفتهها
در سیر تاریخ یا کارنامه بسیار بلند و درخشان میهن کهنسال ما دو خاندان داستانی جای دارد که یکی از آنها خاندان پیشدادی خوانده شده و دیگری کیانی. هیچ نباید به خود رنج بیهوده داده شهریاران این دو خاندان داستانی را تاریخی وانمود کنیم و این چنین ارزش این داستانهای بسیار دلکش خود را بکاهیم. تاریخ نزدیک به سههزار سال ایران، به اندازهای بلند و مایه سرافرازی است که به هیچ روی نیازمند آن نیستیم که داستانهای ارجمند خود را به آن بپیوندیم و به گزاف دم از تاریخ هفتهزار ساله بزنیم. باید به یاد داشت، هریک از مردم کهنسال گیتی را مانند ما ایرانیان داستانی است که بسا هم ارجمندتر است از تاریخ آنان، از آنها است: داستان شومر (شنعار) و بابل و فنیقیه و مصر و هند و چین و یونان و روم.
کمتر سرزمین باستانی است که تاریخش با رویدادهای داستانی آغاز نشود. ناگزیر هر رشته از این داستانها، از پیشامدهای کوچک سرچشمه گرفته و رفتهرفته از پشتی به پشت دیگر رسیده، بزرگ شده است باید به یاد داشت که این داستانها از روزگارانی است که هنوز مردم جهان از هنر خط بهرهور نبودند. آنچه به آنان در هنگام سالهای زندگی می گذشت یا آنچه از پدرانشان و نیاکانشان میشنیدند به یاد میسپردند و بسا در گفتوگو چیزی به آن می افزودند یا چیزی از آنها میکاستند. آنچه بود دهان به دهان میگشت. سند کتبی در کار نبوده که در آنها تغییری روی ندهد...
ارسال نظر