گفتهها
هیچچیز عجیبتر از فرق میان ظاهر و باطن توجه مردم ایران به معارف نیست. در ظاهر بهقدری از معارف و لزوم آن حرف زده میشود که تصور میرود تمام مملکت به درجه حقیقی اهمیت این مساله در ترقی و استقلال و ثروت و تمدن و قدرت مملکت پی بردهاند ولی «باطنش قهر خدای عزوجل» است و ابدا چیزی که در پی آن نیستیم معارف یعنی تعلیم عمومی است و بس. نصف تشکیلات و مخارج حالیه که میشود هم بلاشک برای پیداکردن کار به اشخاص و «نان خوردن» مردم است و فایدهای برای مقصود حقیقی از این کار ندارد. برای نویسنده این سطور باعث نهایت تعجب و حیرت است که حتی جمع قلیل دانایان این مملکت هم کما ینبغی(چنان که شایسته است)به حقیقت اهمیت این فقره متوجه نیستند و نمیتوانم تصور بکنم که چگونه از این نکته اساسی غفلت دارند که پایه استقلال آینده ایران جز به انتشار تعلیم ابتدایی در میان ملت و با سواد شدن عامه مردم استوار نتواند شد...
ارسال نظر