ظلالسلطان، تخریبچی اصفهان
از جمله عماراتی را که عزیمت کرد که به کلی نابود کند: دو چهارباغ معروف که در دو گوشه شهر تا رودخانه زایندهرود امتداد دارد و از جاهای خوب دنیاست که به طول یک ربع فرسخ و به عرض پنجاه ذرع، بلکه زیادتر هم باید باشد و از دو طرف طاقنما دارد و تا یک ذرع در دیوار سنگ حجاری کرده داشت و تمام پیادهروها را با سنگ سیاه فرش کرده بودند و چندین جوها و آبشارها به جهت قشنگی ترتیب داده، همیشه نهرهای آب از آنجا جاری بود و چهار قطار چنار مفصل از آن زمان باقی بود که در حقیقت تفرجگاه سلاطین بوده است. بنا گذارد که خراب کند و درختهای آن را انداخته، سنگهای آن را اجازه داد که کورهپزها خورد کرده، آهک کنند. باغها را محل زراعت کرد و به صورتی بیرون آمد که عابرین در آن جز افسوس و پریشانی سودی نخواهند کرد. آنچه به نظر نگارنده میرسد، چهارباغ از این رو نامیدهاند که اگر چه به وضع خیابان است و محل عبور و مرور مردم است، اما درواقع یک باغ طولانی بسیار خوبی بوده است و از این قبیل خیابان که در آن زمان باغ میگفتهاند، چهار تا در اصفهان بوده است. یکی در طرف شمال اصفهان که راه تهران و خراسان و محل عبور و مرور زیاد بوده و باغ نقشچی یا نخچی در آن چهارباغ واقع بوده است. مسجد مفصلی داشته، مدارس در آنجا بوده و دو طرف آن چهارباغ عمارت و بنا بوده است... آن خیابان الان جز یک منار که مال یک مسجد بوده و یک راه مختصری به طرف شهر میرود، به عرض شش هفت ذرع، دیگر ابدا آثار در آن باقی نیست.
باغ قوچخانه
باغ معروف به باغ قوچخانه که محل نمایش حکام و سلاطین بوده و در آنجا عمارت خوبی داشت که خلعتپوشان در آن میشد، الان تمام زراعت میشود و اگر باغی هم در آنجاها باشد از احداثیهای جدید است. آنچه در سابق بود تمام را خراب کردند.
سردر باغ زرشک
سردر باغ زرشک که از باغهای خوب دولت بوده است، تا چند سال قبل بود. روزی شاهزاده از آن طرف عبور کرد و حکم به خرابی آن داده، با خاک برابر کردند.
مدرسه چهارباغ
مدرسه چهارباغ که از بناهای خوب دنیاست، از بناهای شاهسلطان حسین است که گویا کمتر در عالم شبیه داشته باشد. در یکی از این دو چهارباغ متصل به شهر واقع است و الان آباد و طلبهنشین است و در آن اوقات در وسط شهر اگر نبود، در یک طرف شهر بوده است و امروز در اطراف آن جز بیابان و صحرا که محل زراعت است، دیده نمیشود.
عمارت نمکدان
مقصود خرابی عمارات صفویه بود که به دست ظلالسلطان شد. از جمله عمارت نمکدان معروف است که قرب رودخانه زایندهرود ساخته شده و یکی از بناهای بسیار خوب و شکیل بود. بعد از ۱۵۰ سال که از عمرش گذشته و شاید زیادتر هم بوده است، مثل این بود که یک سال است از دست بنا بیرون آمده است. در حالتی که ابدا توجه در این نمیشد و به هیچ وجه برف آن را نمیروبیدند. بر طاق و بام عمارات ابدا آثار رطوبت دیده نمیشد.
چهلستون
در چهلستون نقاشیهای خوب بود که از جمله چند پرده از سلاطین صفویه و سیفالدوله در آنجا نصب کرده بودند که فرنگان میآمده و عکس آنجا را برمیداشتند. صورت چند زن در آنجا بود که یکی از آنها را شخصی عاشق شده بود، و من خود دیدم که پای آن صورت نشسته بود و گریه میکرد و میگفت: نمیدانم ای صورت دیوار صاحب تو چه شده، آیا در این دنیا هست یا نیست؟ از اهل این شهر و دیاری یا از اهل فرنگ، رعیتزاده یا شاهزاده، مرا به وصل تو راهی هست یا باید از درد عشقت بمیرم؟ در همین اوقات از عمر که سنه۱۳۰۱ ق باشد، روزی بعد از هفت سال که به این مکان نرفته بودم، باز به آنجا رفته گردش میکردم. از سرایدار آنجا جویای حال عاشق صورت شدم، گفتند حالا هم هنوز میآید و از صبح تا شام در مقابل این صورت ایستاده، همین کلمات را میگوید، حالا هفتهای یکی دو روز زیادتر نمیآید و آن صورتها را تمام تراشیده، گچ کشیدند که آثاری از آنها باقی نیست و روی آن را رنگ کلی کردند. در چهلستون تنبی خیلی بزرگی دارد که اطراف آن نقاشیهای خیلی ممتاز دارد. خیلی ممتاز که دیدنی است. زمین آن یک قالی یک پارچه بود که چادردوزهای دولتی آنجا را کثیف کرده بودند و از آن قالی هیچ باقی نمانده بود. در زمان اقتدار شاهزاده، کلیه این چهلستون راهرو و محل عبور بود و عملهجات هم از قبیل چادر دوز و چکمه دوز اینجا منزل داشتند، غیر از نجار و چادردوز صنف دیگر را خود من ندیده بودم. در هر صورت آن قالی را بانوی عظمی فروخت به یکی از فرنگان آنتیکهخر. شاهزاده مطلع شد فرنگی ناچار مختصر تقدیمی هم به حضرت والا داد. در خود اصفهان در میانه فرنگان ۴هزار تومان دادوستد شد و از آنجا حمل به اروپ کردند و از قراری که کسی میگفت- العهده علیه- قیمت آن به ۲۰هزار لیره رسیده و خیلی حکایت پیدا کرده بود.
نفایس دیگر
از این قبیل چیزهای قیمتی هر چه بود از آنجا نقل کردند. از جمله سنگهای مرمر و حوض یک پارچه مرمر را کنده، به تهران نقل کردند و در عمارت آنجا به کار رفت.
از کتاب «خاطرات و ملاحظات» سیدعلی محمد دولتآبادی