نگاهی به اندیشههای نیکی.آر. کدی، ایرانشناس معاصر
مورخی از یک جامعه بیگانه

کدی از سال ۱۹۶۱ مدرس «تاریخ خاورمیانه و ایران» در دانشگاه لسآنجلس است. آثار نیکی کدی شامل هفت کتاب به قلم خود او، دوازده کتاب با همکاری دیگران و بیش از یکصد مقاله است که اغلب آنها مربوط به ایران و دنیای اسلام است. او در آثار خود به اشکال متفاوت کوشیده است نسبت دین، سیاست، و انقلاب در جهان اسلام، بهویژه ایران را تحلیل کند.
نظریه نیکی کدی درباره چرایی و چگونگی وقوع انقلاب ایران را میتوان، در نسبت با تحلیلهای سیاسی، فرهنگی، روانشناختی، اقتصادی یا اجتماعی از انقلاب ایران، نظریهای ترکیبی یا چندعلتی دانست.
کدی در تحلیل خود از چرایی وقوع انقلاب ایران کوشیده است تمام عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تاثیر گذار بر جامعه ایران را که در طول تاریخ معاصر (از قرن نوزدهم میلادی و آغاز رویارویی اجتناب ناپذیر ایران با غرب) شکل گرفتهاند، مورد توجه قرار دهد.
به اعتقاد وی، انقلابی را که حتی با الگوها و انتظارات کسانی که به خوبی از اوضاع ایران مطلع بودند نیز سازگار نبود، نمیتوان بهراحتی یک انقلاب مذهبی یا سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی صرف در نظر گرفت. به زعم کدی «انقلاب ایران، مجموعهای از همه اینها بود.»
این مقاله با مرور سوالاتی که نیکی کدی درباره انقلاب اسلامی ایران طرح میکند، آغاز میشود و با بررسی چارچوب تحلیل کدی از انقلاب ایران، نگاه وی به ایران قبل از انقلاب، نظر وی درباره چرایی ظهور اسلام انقلابی و رهبری امامخمینی(ره) و دیدگاهش درباره پیامدهای انقلاب ایران ادامه مییابد.
در آخرین بخش مقاله نیز به بررسی انتقادی دیدگاههای وی میپردازیم. کتاب ریشههای انقلاب ایران، اصلیترین و عمدهترین کتاب کدی درباره انقلاب ایران است.
این کتاب آنچنان که کدی خود نوشته است «حاصل دو دهه کار و پژوهش درباره تاریخ و سیاست ایران» است.
اگرچه میتوان این کتاب را بهطور عمده درباره انقلاب ایران دانست، لیکن کتاب درواقع شرح روایتی تاریخی از تحولات سیاسی، اجتماعی و فکری جامعه ایران از آغاز آشنایی با غرب در دوران قاجاریه تاکنون است.
باید به این کتاب به عنوان تلاش یک «مورخ» برای روایت مسائل (در سطح نظر)، مشکلات در سطح عمل) و پاسخها و واکنشهای یک جامعه در یک دوره صدساله نگریست.
بنابراین نمیتوان از کدی انتظار ارائه دقیق یک نظریه درخصوص چرایی وقوع انقلاب ایران و آزمون تجربی آن را داشت. مقالات دیگر وی درباره انقلاب ایران نیز بسط مباحث و دیدگاههای وی در همین کتاب است.
دیدگاههای نیکی کدی درباره نتایج انقلاب اسلامی ایران در کتابی با همین عنوان طرح شده است. کدی در نتایج انقلاب ایران کوشیده است تحولات جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بهصورت بسیار فشرده و موجز گزارش کند.
کدی در اینجا نیز همچون یک مورخ (شاید بهتر باشد با توجه به کیفیت کتاب مزبور، بگوییم همچون یک گزارشگر مطبوعاتی) سعی در روایت رویدادهای ایران پس از انقلاب برای انگلیسیزبانان و بهویژه سیاستمداران آنها دارد.
در گزارش وی از تقریبا ۲۵ سال از سالهای پس از انقلاب موضوعات متفاوتی همچون اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام، کنار رفتن دولت موقت، انقلاب فرهنگی در دانشگاهها، مساله بنیصدر و پیروزی نهایی روحانیون طرفدار امام خمینی، عمدهترین احزاب و گروههای موجود در سالهای اول انقلاب، مجاهدین خلق، جنگ عراق و ایران، نهادهای ایجادشده پس از پیروزی انقلاب، تحولات اقتصادی، سیاستهای فرهنگی و اجتماعی دهه اول انقلاب در مواردی چون اعمال محدودیت در برخی مسائل اجتماعی، نوع پوشش و لباس، سینما، موسیقی و مطبوعات، فوت امام در ۱۴خرداد ۱۳۶۸ و انتخاب آیتالله خامنهای برای رهبری انقلاب از سوی مجلس خبرگان در فردای همان روز، روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی و جانشینی مهدی کروبی به جای او در سمت رئیس مجلس شورای اسلامی، اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی توسط دولت رفسنجانی برای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ ایران و عراق، بهبود روابط ایران با کشورهای عربی به دنبال موضع معتدل و بیطرفانه در جریان کویت و جنگ خلیج فارس، قتلهای زنجیرهای، انتخابات ریاستجمهوری در خرداد ۱۳۷۶ و روی کار آمدن غیرمنتظره خاتمی و بررسی شعارهای مهم وی مبنی بر آزادیهای بیشتر، حاکمیت قانون، تقویت جامعه مدنی، توسعه اقتصادی همراه با عدالت و سیاست خارجی میانهرو، تلاشهای دولت خاتمی برای بهبود روابط با دنیای غرب و کشورهای عربی، جامعه، آموزش و بهداشت، زنان و خانواده، هنر، بهویژه سینما، گرایشهای فکری و اقلیتها دیده میشود.
عمده نکات تحلیلی کدی درخصوص تحولات ایران پس از انقلاب در فصل سوم و پایانی کتاب مطرح شده است که در آن کدی میکوشد با استناد به آمارهای موجود، موفقیتهای جمهوری اسلامی در عرصههایی همچون آموزش و بهداشت، زنان و خانواده، حقوق اقلیتها و بالاخره هنر را برشمارد. به اعتقاد کدی، جمهوری اسلامی توانسته است به بهبود زندگی روستاییان کمک کند.
سوادآموزی دختران و ورود آنان به دانشگاهها را گسترش دهد، رشد بیرویه جمعیت در سالهای نخست انقلاب را کنترل کند و در عین محدود کردن بسیاری از رشتههای هنری به رشد سینما و موسیقی کمک کند، وضعیت حقوق اجتماعی زنان را بهبود بخشد، و در عین اعمال برخی محدودیتها بر اقلیتها به بهبود وضع آنان کمک کند.
کدی همچنین به تحولات فکری پس از انقلاب اشاره میکند و خاطرنشان میسازد که گفتمانهای متفکرانی همچون سروش، کدیور و مجتهد شبستری در پی یافتن راهی برای سازگار کردن حکومت دموکراتیک با دیدگاه لیبرالی از دین است. کدی در پایان نتیجه میگیرد که:
اوضاع جاری جامعه ایران، چه به لحاظ داخلی و چه از نظر خارجی چنان پیچیده است که مشکل بتوان آینده آن را با اطمینان پیشبینی کرد.
تجربه گذشته ایران نشان میدهد که بعید است ایرانیان در درازمدت یک حکومت بهشدت نامطلوب را تحمل کنند یا اجازه بدهند که بیگانگان بر سرنوشتشان مسلط شوند. نتیجهگیری کلی کدی درباره ایران امروز و آینده آن را شاید بتوان در این عبارت دیوید مناشری یافت که:
ایران در پاسخ به چالشهای مدرنیته در طول دو قرن گذشته میان قطبهای افراطی در نوسان بوده است: از گسست کامل از غرب تا تقلید کامل و سپس نفرت از غرب؛ از غربی شدن سریع تا اسلامی کردن کامل... ایران به تغییر موضع در بین قطبهای مختلف ادامه خواهد داد تا زمانی که تعادل مناسبی میان میراث اسلامی و سنت پیش از اسلام، میان میراث کوروش و سنت امامعلی(ع)، میان اسلام و غرب و میان دین و حکومت برقرار شود.
بررسی انتقادی
کدی یک مورخ است؛ مورخ یک جامعه بیگانه، جامعهای که از بسیاری جهات برای وی جذاب است. به یک معنا، قدرت یک مورخ منوط به سه عامل است:
۱) دست یافتن به اسناد و مدارک و در کل شواهد معتبر، ۲) داشتن توان و استعداد لازم برای ایجاد روابط مناسب میان دادههای موجود و برساختن روایتی که معتبر به نظر آید و
۳) داشتن استعداد لازم در تازه جلوه دادن روایت خود از تاریخ.
این مساله به توان هنری یک مورخ یا به عبارت دیگر، به استعداد زیبایی شناختی وی بازمیگردد. درواقع قدرت آثار یک مورخ نیز وابسته به همین سه عامل است:
یک اثر تاریخی باید مبتنی بر دادههای معتبر باشد، از روایتپردازی قوی برخوردار باشد و روایت وی با روایتهای موجود متفاوت باشد یا حداقل بیان قویتر روایتهای موجود باشد. آثار یک مورخ را میتوان بر مبنای هر سه این معیارها مورد نقد قرار داد: دادهها، روایتپردازی و میزان آشناییزدایی. نقد دادهها و کیفیت روایتپردازی یک مورخ نیازمند دانش بالایی است که نگارنده این نوشتار از آن محروم است. تنها یک سوال باقی میماند و آن اینکه: آیا در آثار کدی درخصوص تحولات جامعه ایران معاصر، بحث، نکته، ادعا یا نظریه خاصی مطرح شده است که ما آن را آشنا و تکراری نمیبینیم و دانستن آن بر آگاهی ما میافزاید؟ پاسخ من به این سوال منفی است. میتوانم تصور کنم که پاسخ بسیاری دیگر از متخصصان علومی چون تاریخ، جامعهشناسی و سیاست نیز منفی باشد. همه آنچه در روایت کدی از تاریخ تحولات ایران گفته شده، آشنا است. اکنون دو مساله باقی میماند:
۱) اگر اینگونه است، پس چه چیزی آثار کدی را جذاب میسازد؟ و ۲) کدی چگونه میتوانست روایت خود از تحولات جامعه ایران را جذابتر سازد؟ به عبارت دیگر، کدی چه چیزهایی را در سفر خود به تاریخ ایران ندیده است. پاسخ مساله نخست را نمیدانم؛ اما با طرح برخی مسائل میکوشم تا حدودی نواقص کار کدی را آشکار سازم:
۱- در آثار کدی به برخی جوانب اندیشه شیعی اشاره شده است؛ اما آیا خلاصه کردن تاریخ سیاسی تشیع به تضاد میان خیر و شر» یا «ثنویت خیر و شر» گونهای تقلیلیافته از تاریخ سیاسی و اندیشه شیعه به یک بعد بسیار محدود و در عین حال متداولترین و شناختهشدهترین بعد آن نیست؟
۲- آیا اثبات این ادعای کدی که مردم ایران همواره به شاهان خود چون نماد شر نگریستهاند، نیازمند آن نیست که کدی بخشی از مطالعات خود را به مبحث انسانشناختی نسبتا پیچیده ای چون ماهیت شناخت متعارف مردم مسلمان اختصاص دهد؟
۳- اگر آنگونه که کدی مدعی است، ذهنیت جامعه ایران همواره درگیر مساله عدالت و آزادی از شر ظالمان بوده است، چرا تحقق این دو مساله در جامعه ایران همواره با مشکل روبهرو بود تا آنجا که به یک آرمان تبدیل شد؟
۴- اگر آنگونه که کدی میگوید، انقلابیگری روحانیت شیعه تا حدود زیادی ریشه در اصولی بودن آنان دارد، چرا در منازعات سیاسی ایران معاصر همواره بخشی از روحانیت اصولی موافق مخالفت با رژیمهای حاکم بودهاند و بخشی دیگر به حمایت از رژیمهای حاکم پرداختهاند؟
۵- کدی در آثار خود کوشیده است نشان دهد که چرا روحانیت تبدیل به نیروی انقلابی شد؛ اما در آثار وی هیچ اشارهای به این مساله نمیشود که چرا روشنفکران و گروههایی همچون دانشجویان بهعنوان محصولات مدرنیته به نیروهای انقلابی تبدیل شدند و علیه شرایطی که در واقع بیانگر فرصتهای آنان بود، به مبارزه پرداختند؟
با همه این احوال، نام کدی با نام انقلاب ایران پیوند خورده است. کدی در انقلاب ایران مشارکتی نداشت؛ اما امروزه نام او تداعیگر تاریخ رویدادها و تحولات جامعه ایران است. خواندن مجموعه آثار او برای همه ما مفید است.
بخشی از مقالهای به قلم مصطفی مهرآیین