ترس ناصرالدینشاه از اصلاحات اقتصادی
این رویداد را ولف، وزیر مختار انگلیس بیش از آنچه در خور بود بزرگ و برای هنرنمایی و اثبات کفایت خود در روزنامههای انگلیسی به تبلیغ و بزرگ کردن ماجرا پرداخت. متعاقب آن روسها که مثل همیشه نمیخواستند از رقیب خود در کسب امتیاز عقب بمانند، سفیر خود (دالگورکی) را نزد ناصرالدینشاه فرستادند و وی نارضامندی و یأس دولت متبوعه خود را به زبان آورده شاه را به تغییر نیات دوستانه دولت روس تهدید کرد. تلطیف خاطر وزیر مختار روس و تسکین غضب دربار آن دولت را به وعده ساختن راههای تجارتی شمال ایران و اصلاح بنادر بحر خزر و افتتاح عموم رودخانهها و مردابها که به دریای مزبور میریزد، مقرر داشته سند موکد دادند. اما روزنامههای مسکو و پطرزبورغ ساکت ننشستند و اوضاع امور ایران را به قبیحترین وجهی یاد کردند. در اسلامبول، حاج محسنخان معینالملک در روزنامه اختر که به زبان فارسی نشر میشد، جوابی به روزنامههای پطرزبورغ داد.
زبان گشودن اختر پرده حجاب را یکبارگی برداشت. حقایق احوال ایران و ایرانیان را به فضاحت و رکاکتی هر چه تمامتر روی دایره ریختند. ظهور این حالات طبع شاه را که بیشتر از قبل نسبت به معاملات و معلومات فرنگستان نفرت داده بود و بارها در خلوت به زبان میراند که نوکرهای من و مردم این مملکت باید جز از ایران و عوالم خودشان از جایی خبر نداشته باشند و بالمثل اگراسم پاریس یا بروکسل نزد آنها برده شود، ندانند این دو خوردنی است یا پوشیدنی و خودمشغول راحتطلبی و اشتغال به عیش و بازیچه کودکانه و از کارهای فرنگی به کلی گریزان باشد. اما در این زمان که روزنامهها در خارج از کشور زبان گشودند و به اقتضای زمان، ناصرالدینشاه که از دادن امتیاز بانک به انگلیسیها سابقا به فرسخها گریزان بود و احداث بانک را در ایران به مثابه سم قاتل میشمرد، بی مقدمه و بلاتامل وقوع یافت. چنانچه طامسن نام انگلیسی وکیل بانک شرقی لندن به تهران آمد و خواست شعبهای از بانک مزبور در تهران و بعض بلاد ایران برقرار کند، از جانب شاه امتناع شد لیکن مفید نیفتاد و سفیر انگلیس به مدلول (مفاد) معاهده بینالدولتین حمایت کرد که صنعت و عمل صرافی در عداد امور تجارت است و نمیتوان مانع شد و به این وسیله وحشت شاه را از اسم و رسم بانک تخفیف داد...