هشتاد و دومین سالروز درگذشت محمد غفاری
تحلیل اجتماعی آثار کمالالملک در عرصه نقاشی ایران
کمالالملک برخلاف نقاشان پیش از خود که هرکدام به نوعی به اصول نمادین و غیرواقعگرایانه نقاشی ایرانی پایبند بودند، کاملا از سنتهای گذشته در شکل و محتوا گسست و نقش جسورانهای را در این تحول ایفا کرد. در این پژوهش، بر اهمیت کمالالملک در مقام نخستین نقاشی که به طرد قواعد سنتی نقاشی پرداخت، تاکید میشود. انقلاب مشروطه یکی از مهمترین مقاطع تاریخ ایران و نماد مدرنیته و پایان محوریت شاه به مثابه یگانه مرجع عالی قدرت و دارای یگانه حق انحصاری تصمیمگیری در ایران به حساب میآید و کمالالمک نیز در این دوران در قید حیات بود. انقلاب مشروطه در ایران موجب شکلگیری میدانها و منشهای مستقل اجتماعی شد. در حقیقت، مدرنیته با رواج تمایز زمینهسازشکلگیری حوزه های تخصصی شد و میدان نقاشی نیز در راستای این تحول تاریخی همچون دیگر میدانها به تدریج و آرام آرام به استقلال نسبی دست یافت. او سالهای آغازین فعالیت هنری خویش را در خدمت دربار بود و پس از بازگشت از سفر اروپا، رفتهرفته از دربار کناره گرفت و در پی فرار از دربار و عزیمت به عراق با استقلال کامل و به دور از فرمایشات شاهانه به تولید نقاشی با مضامین اجتماعی پرداخت. در ایران دوره قاجار با گسترش فرآیند نوسازی در عرصههای گوناگون و ظهور تدریجی تمایز بستر مناسبی برای شکلگیری میدانهای اجتماعی فراهم آمد. کمالالملک که برخاسته از خانوادهای هنردوست و سرشناس بود، توانست وارد مدرسه دارالفنون شود و تحت نظر مزینالدوله که خود به شیوه رئالیسم نقاشی میکرد، آموزش ببیند. با ورود به دربار، نخستین مرحله کاری کمالالملک آغاز شد. دورهای که تولید هنری او تحت نظارت مستقیم شاه و البته حمایتها و مرحمتهای او قرار داشت. زندگی و کار در دربار در این دوره در شکلگیری شکل و محتوای نقاشیهایش تاثیر بسزایی داشت. کمالالملک در سفر اروپا و انباشت سرمایه فرهنگی مسیر متفاوتی را در دوره بعدی زندگی خویش انتخاب کرد. او پس از بازگشت به تدریج از میدان قدرت فاصله گرفت و در درون میدان نقاشی به سمت قطب ناب حرکت کرد. طی مسافرت به عراق، کمالالملک همچون هنرمندی منفرد دست به انتخابهای آزادانهای در محتوای نقاشیهای خود زد و در این حرکت آزادانه صحنههایی از زندگی مردمان عادی را به تصویر کشید. با فعالیت در قطب مستقل و عدم وابستگی به میدانهای قدرت و اجتماع، کمالالملک معنای تازهای از هنرمند را در هنر ایران پدید آورد. این موقعیت را تا به حال هیچ هنرمندی در نقاشی ایران اشغال نکرده بود. فقر مادی، تنهایی و انزوا از نشانههای هنرمند قطب ناب است که در مرحله سوم زندگی کمالالملک ظهور مییابند.
بخشی از مقالهای به قلم شهرام پرستش و مرجان محمدینژاد