دولت نظامی ازهاری از نیروی ارتش برای بازگرداندن کارگران صنعت نفت که اعتصاب کرده بودند، بهره جست؛ اما این اقدامات سودی نبخشید. اگرچه کارگران پس از تحمل تلفات سنگین در محل کار خود حاضر شدند، اما از انجام کار خودداری ورزیدند؛ درنتیجه تولید نفت از ۶میلیون بشکه در روز به ۷۵۰هزار بشکه کاهش یافت و اقتصاد کشور دچار بحران فزاینده‌‌ای شد. تشکیل کمیته «بحران» یکی دیگر از اقدامات ازهاری بود. ازهاری در نخستین روزهای زمامداری خود به علت مخالفت بعضی از وزرا با گشودن آتش روی مردم، کمیته‌ای به نام بحران تشکیل داد و ریاست آن را به ارتشبد عظیمی، وزیر جنگ سپرد.

در این کمیته امیرخسرو افشار قاسملو  وزیر امور خارجه، دکتر عاملی تهرانی وزیر آموزش و پرورش و عضو کمیته مرکزی پان ایرانیست، ارتشبد قره‌باغی وزیر کشور، سپهبد دکتر ابوالحسن سعادتمند وزیر اطلاعات و جهانگردی، سپهبد مقدم رئیس ساواک، سپهبد صمدیان‌پور رئیس شهربانی کل کشور، سپهبد محققی فرمانده ژاندارمری کل کشور و ارتشبد اویسی فرمانده نیروی زمینی و فرماندار نظامی تهران عضویت داشتند. وظیفه این کمیته اخذ تصمیم درباره جنگ‌‌های خیابانی بود. ازهاری غیر از تشکیل این کمیته، به تغییر استانداران نیز اقدام کرد و اکثر استان‌های کشور (از جمله خراسان، آذربایجان غربی و کرمانشاه) را به نظامیان سپرد.

بر اثر تعیین دولت نظامی، تظاهرات مردم در تهران و شهرستان‌ها اوج گرفت و بازار تهران و بازا‌‌رهای شهرهای قم، مشهد، شیراز، اصفهان، قزوین و ساری به حالت تعطیل درآمدند و به علت نبودن برق و نفت و بنزین، مردم شب و روز در خیابان‌‌ها گرد آمده، دست به تظاهرات می‌زدند. به دنبال اعتصاب آموزگاران و دبیران، کلیه شاگردان مدارس تهران نیز به اعتصاب‌کنندگان پیوستند و شهر تهران و سایر شهرها یکپارچه هیجان شد؛ زد و خورد ماموران نظامی و انتظامی با مردم و کشتار آنها در اماکن و خیابان‌‌ها شدت بیشتری گرفت و در چند شهرستان، ماموران ساواک و فرمانداری نظامی نیز به دست مردم خشمگین کشته شدند.

دولت ازهاری برای آرام کردن مخالفان سیاسی، عده‌‌ای از رجال گذشته، بلندپایگان و مقامات عالی‌رتبه دولت هویدا را که در ۱۰سال اخیر عهده‌‌دار مشاغل مهم و حساس بودند، طبق ماده پنج حکومت نظامی بازداشت کرد و همچنین در ظاهر به اجرای سیاست مبارزه علیه فساد شتاب بیشتری بخشید. البته خانواده پهلوی از این امر مستثنی شدند! کسانی که دستگیر شدند، عبارت بودند از: امیرعباس هویدا (نخست‌وزیر ۱۳ساله اسبق و وزیر دربار سابق)، دکتر منوچهر آزمون (وزیر سابق مشاور در امور اجرایی، وزیر اسبق کار و امور اجتماعی و سرپرست اسبق سازمان اوقاف)، دکتر داریوش همایون (وزیر اسبق اطلاعات و جهانگردی)، مهندس منصور روحانی (وزیر اسبق کشاورزی و آب و برق)، ارتشبد نعمت‌الله نصیری (رئیس سابق ساواک)، دکتر غلامرضا نیک‌‌پی (شهردار سابق تهران)، سپهبد جعفرقلی صدری (رئیس سابق شهربانی کل کشور)، دکتر فریدون مهدوی (وزیر اسبق بازرگانی)، دکتر عبدالعظیم ولیان (استاندار سابق خراسان، وزیر اسبق تعاون و امور روستاها و وزیر اسبق اصلاحات ارضی)، دکتر سید شجاع‌الدین شیخ الاسلام‌زاده (وزیر سابق بهداری و وزیر اسبق رفاه اجتماعی)، نیلی آرام (معاون سابق وزارت بهداری)، دکتر منوچهر تسلیمی، رضا صدقیانی، دکتر ایرج وحیدی، جمشید بزرگ‌‌مهر، حسن رسولی، حسین فولادی، سپهبد علی محمد خادمی (مدیرعامل و رئیس هیات مدیره هواپیمایی ملی ایران) که به هنگام بازداشت خودکشی کرد، هژبر یزدانی و... ازهاری از سرگرد انصاری، وابسته نظامی ایران در پاکستان دعوت کرد تا برای بازجویی از افراد فوق به ایران بازگردد. در پی این اقدام، بسیاری از سرمایه‌داران بزرگ مقامات ارشد دولتی و برخی از نظامیان عالی‌رتبه کشور را ترک کردند. همزمان با این مساله، بیش از ۲میلیارد دلار سرمایه از کشور به خارج انتقال یافت؛ اما این بازداشت‌‌‌‌ها نه تنها کمترین تاثیری در تسکین افکار عمومی نداشت، به عکس رسوایی رژیم را بیشتر کرد و سوژه مناسبی برای مطبوعات شد که درباره فساد گذشته بحث و انتقاد کنند.

بهترین راه برای خالی کردن شانه از حجم انتظارات و توقعات حکومت و فرار از آتش نفرت عمومی، تظاهر به حمله قلبی در جلسه رسمی سوم دی هیات دولت بود. حیله‌ای که با همراهی دکتر یوسفی، پزشک دفتر نخست‌‌وزیری و دستور ممنوع‌‌الملاقاتی کامل شد.  حسین فردوست، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی در خاطره‌‌ای از شگرد ازهاری گفت: «به هر حال، روزی نخست‌‌وزیرِ جسور در جلسه هیات دولت ناراحتی قلبی پیدا کرد و به زمین افتاد و او را به طبقه بالای نخست‌‌وزیری بردند و خواباندند و دکتر یوسفی ملاقات با او را منع کرد. به نظر من غش ازهاری، غش سیاسی بود؛ چون جرات آن را نداشت که خواسته محمدرضا را انجام دهد و با مشاهدات و اطلاعات خود به خوبی می‌‌فهمید که هیچ دولتی قادر به جلوگیری از انقلاب مردمی در آن برهه از زمان نیست، بهترین راه را غش کردن و تمارض تشخیص داد.»

ازهاری که یک هفته از مجموع ۵۵روز عمر نخست‌‌وزیری‌‌اش بیمار بود، دهم دی۱۳۵۷ استعفا داد. خبرگزاری پارس و رادیو لندن فردای استعفا اعلام کردند: «شب گذشته، ارتشبد ازهاری استعفای خود را به پیشگاه شاهنشاه آریامهر تقدیم کرد. گفته شد که به علت کسالت ارتشبد ازهاری یکی از معاونان ایشان، تا تشکیل دولت آینده، امور کشور را اداره خواهد کرد.» همزمان شاپور بختیار اعلام کرد که سرگرم مطالعه تشکیل یک دولت غیرنظامی است. او پنج روز بعد در تاریخ ۱۶دی به‌عنوان نخست وزیر جدید معرفی شد و کابینه‌‌اش را در کاخ نیاوران به شاه معرفی کرد.

 

منبع: مرکز بررسی اسناد تاریخی