افول و صعود در روزهای سخت

اوضاع برای گرجستان، جمهوری سوسیالیستی سابق شوروی با جمعیتی حدود پنج‌میلیون نفر، خوب پیش می‌رفت. این کشور که بین روسیه، ارمنستان، آذربایجان و دریای سیاه قرار دارد، از اوایل دهه۱۸۰۰ به‌عنوان یک مرکز فرهنگی مهم و حلقه اتصال حمل‌ونقل در امپراتوری روسیه و بعدها در اتحاد جماهیر شوروی شناخته می‌شد.

در دهه‌های ۱۹۶۰، ۷۰ و ۸۰، استانداردهای زندگی با صنعتی شدن کشور بهبود یافت و صنایع نساجی، قطعات ماشین‌آلات و دیگر تولیدات به اقتصاد کشاورزی آن اضافه شد. برای مدتی، پایتخت گرجستان، یعنی شهر تفلیس جدیدترین سیستم مترو در اتحاد جماهیر شوروی را داشت.

اما سپس اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و دستاوردهای اقتصادی از بین رفت. بین سال‌های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴، تولید ناخالص داخلی سرانه گرجستان از اوج تقریبا ۱۵هزار دلار به تنها ۳۵۰۰دلار سقوط کرد که معادل کاهش ۷۶درصدی بود.

5 copy

این سقوط چقدر بزرگ بود؟

 یکی از راه‌ها این است که ببینیم چقدر طول کشیده تا اقتصاد بهبود یابد. از اوج شکوفایی در سال۱۹۸۸ تاکنون ۳۳سال گذشته و تا سال۲۰۲۱ (آخرین سال در مجموعه داده من) گرجستان هنوز کاملا بهبود نیافته است. طبق داده‌های بانک جهانی، گرجستان در سال۲۰۱۹ به اوج درآمد خود بازگشت. در هر صورت، بهبودی نزدیک است.

روش دیگر، ضرب کردن مدت بحران در عمق بحران است که منجر به یک «مساحت» از فعالیت اقتصادی از دست رفته می‌شود؛ درباره گرجستان، این به معنی از دست رفتن 15سال کامل درآمد سالانه قبل از سقوط است. گویی این کشور رفاهی معادل تولید 15سال خود را از دست داده است.

این اعداد به تخمین بزرگی سقوط کمک می‌کنند؛ اما برای درک بهتر باید آن را با دیگر دوره‌ها مقایسه کنیم. در اینجا رکود بزرگ سال۱۹۲۹، بدترین بحران در تاریخ اقتصادی ایالات متحده را داریم:

همان‌طور که نمودارها نشان می‌دهند، سقوط اقتصادی گرجستان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به‌طور قابل توجهی بدتر بود. گرجستان ۱۵سال از درآمد سالانه قبل از سقوط خود را از دست داد؛ درحالی‌که در رکود بزرگ ایالات متحده این عدد تنها ۲سال بود. همچنین کاهش ۷۶درصدی در گرجستان بیش از دوبرابر کاهش ۳۳درصدی در آمریکا بود.

در نمودار بعدی سقوط گرجستان را در کنار تمام بحران‌های قرن ۲۰ و ۲۱ که در آنها تولید ناخالص داخلی سرانه حداقل ۳۰درصد کاهش یافته است، نشان می‌دهد. کل زیان‌های اقتصادی (مناطق صورتی) در محور افقی و افت‌های اوج به پایین درآمد (خطوط خاکستری) در محور عمودی قرار دارند و اندازه دایره‌ها متناسب با زمان بهبود در سال‌ها است.

در پایین سمت راست، می‌توانید جنگ داخلی خونین لیبریا (LBR) را ببینید که بدترین بحران قرن بیستم بود و تاکنون ۲۵سال از درآمد سالانه قبل از سقوط این کشور را از بین برده است. دقیقا سمت چپ آن عراق قرار دارد که در سال‌های ۱۹۸۰-۱۹۸۸ با ایران جنگید. بعد از آن، گرجستان قرار دارد. سقوط آنها (با رنگ قرمز) در میان پنج سقوط بزرگ در بیش از صد سال گذشته است.

قطعا این سوال وجود دارد که آمارهای اقتصادی در یک اقتصاد دستوری که در آن گزارش‌دهی نادرست رایج بود چقدر قابل اعتماد هستند و اینکه تولید ناخالص داخلی (GDP) تمام داستان را بیان نمی‌کند (همچنین بیکاری، انباشت بدهی، مهاجرت و غیره نیز مهم هستند). با این حال، چرا سقوط گرجستان این‌قدر بزرگ بود؟

6 copy

اقتصاد شوروی

اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی به‌صورت برنامه‌ریزی مرکزی اداره می‌شد. شرکت‌ها و کارگران به‌صورت خودجوش برای تولید کالا و خدمات برای بازار آزاد سازمان‌دهی نمی‌شدند. عوامل اقتصادی قیمت‌های بازار را مشاهده نمی‌کردند و راه‌های خلاقانه‌ای برای افزودن ارزش و کسب سود با ترکیب ورودی‌های ارزان به خروجی‌های ارزشمندتر پیدا نمی‌کردند.

به‌طور عمده، بازار (قانونی) وجود نداشت. قیمت‌های بازار (شناور آزاد) هم وجود نداشت.

شرکت‌های خصوصی هم نبودند. در عوض، دولت زمین، نیروی کار و ورودی‌های تولید را به تعاونی‌ها و شرکت‌های دولتی تخصیص می‌داد که این واحدها نیز حول اهداف تولیدی سازمان‌دهی می‌شدند.

 مسکو به کارخانه‌های گرجستان سنگ آهن از اوکراین، گاز طبیعی از ترکمنستان می‌فرستاد و انتظار داشت که سهمیه خاصی از تولید فولاد را دریافت کند. سپس فولاد برای تولید تانک‌ها و موشک‌ها به روسیه منتقل می‌شد و غیره.

فعالیت‌های اقتصادی و زنجیره‌های تامین حول برنامه‌های پنج‌ساله سازمان‌دهی می‌شد و با واحدهایی مثل گندم، نفت، منسوجات و غیره اندازه‌گیری می‌شد نه واحدهای پولی. روبل شوروی بیشتر شبیه به کوپن عمل می‌کرد تا پول مدرن؛ این کوپن‌ها فقط در فروشگاه‌های دولتی برای خرید مجموعه محدودی از مواد غذایی و کالاهای رسمی با قیمت‌های ثابت قابل استفاده بودند.

7 copy

پیش از سقوط

در اوایل دهه۱۹۷۰، اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی وارد دوره‌ای شد که تاریخ‌نگاران آن را «عصر رکود» می‌نامند. با جهانی شدن دنیا و پیچیده‌تر شدن اتحاد جماهیر شوروی، کیفیت برنامه‌ریزی مرکزی کاهش یافت و ناکارآمدی‌های اقتصادی در سطح خرد و کلان عمیق‌تر شد.

نیروی کار به‌صورت سیستماتیک به‌اشتباه تخصیص داده می‌شد و غیرمولد بود. اقتصاد به‌طور سیستماتیک کالاهای مصرفی (به‌طور معروف شلوار جین) را کم تولید می‌کرد و کالاهای دیگر را بیش از حد تولید می‌کرد که منجر به هدررفت منابع می‌شد. انگیزه‌ها برای گزارش‌دهی نادرست و رسیدن به سهمیه‌های تولیدی معکوس بود. صنایع و کارخانه‌های غیررقابتی هرگز تعطیل نمی‌شدند. هزینه‌های نظامی بیش از حد بود و وابستگی بیش از اندازه‌ای به هیدروکربن‌ها وجود داشت.

وقتی قیمت نفت کاهش یافت و اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی در دهه۱۹۸۰ به سمت رکود رفت، گورباچف تلاش کرد با معرفی مکانیسم‌های بازار، کمبودها را کاهش دهد و روند نزولی را معکوس کند؛ اما این تلاش‌ها بسیار دیر و ناکافی بود. نارضایتی گسترده شدت گرفت و به جنبش‌های استقلال‌طلبانه و ملی‌گرایانه در سراسر اتحاد جماهیر شوروی منجر شد.

سقوط

گرجستان اولین کشور غیر بالتیک بود که در سال۱۹۹۱، چند ماه قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، استقلال خود را اعلام کرد.

در آن زمان، کشور سیستم مدرنی برای جمع‌آوری مالیات برای تامین هزینه‌های دولتی نداشت. قبلا هرگز به چنین سیستمی نیاز نداشت. اگر کارخانه‌ای با یک‌میلیون روبل گندم و 0.3میلیون روبل نیروی کار ۲میلیون روبل آرد تولید می‌کرد، سود موثر آن 0.7میلیون روبل بود. با این حال، دولت تمام آرد را می‌گرفت. بنابراین کارخانه عملا با نرخ 100درصد از سود خود مالیات می‌پرداخت. گرجستان به مالیات‌گیری مدرن نیازی نداشت اگر می‌توانست کل مازاد تولیدکننده را از طریق سهمیه‌های تولید بگیرد.

با وجود یارانه‌های گران‌قیمت و درآمد مالیاتی بسیار پایین ناشی از تعطیلی کارخانه‌ها و خصوصی‌سازی‌ها، کسری بودجه به بیش از 20درصد از تولید ناخالص داخلی رسید. دولت شروع به تامین مالی هزینه‌ها از طریق استقراض خارجی و چاپ پول بی‌حد و حصر توسط بانک مرکزی کرد که منجر به یک ابر تورم شد که 6صفر به تمام قیمت‌ها اضافه کرد و 4سال طول کشید و اقتصاد را فلج کرد. این تورم به‌عنوان یک مالیات ناکارآمد بر درآمد و پس‌انداز، بسیار بدتر از اعوجاج‌های ناشی از برنامه‌ریزی مرکزی بود.

علاوه بر هرج‌ومرج پولی، مشکلات ترکیبی دیگری نیز وجود داشت. یکی از آنها جنگ داخلی در مناطق اوستیای جنوبی و آبخازیا در سال‌های ۱۹۹۲-1994 بود که عدم قطعیت عمده‌ای را ایجاد کرد و دولت را از اقتصاد منحرف کرد.

همچنین، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بازارها و خریداران کمتری برای محصولات صنعتی گرجستان وجود داشت؛ زیرا شرکای اصلی تجاری کشور نیز تازه از اتحاد جماهیر شوروی خارج شده و سقوط کرده بودند. علاوه بر این، روابط تجاری باقی‌مانده از دوران شوروی نیز به‌شدت مشکل‌ساز بود.

گرجستان در توافق‌نامه‌های تجاری مبتنی بر مبادله کالا با ترکمنستان، روسیه، آذربایجان، قزاقستان، ارمنستان وغیره گرفتار شده بود که آن را مجبور می‌کرد مقدار معینی کالا (معمولا کشاورزی) را در ازای کالاهای دیگر، به‌ویژه گاز، ارسال کند. اگر گرجستان نتواند سهمیه‌های مبادله را تامین کند که در شرایط ابرتورم و خصوصی‌سازی‌ها و سقوط اغلب اتفاق می‌افتاد، بدهی‌های هنگفتی به ارز خارجی جمع می‌کرد و ترکمنستان گاز آن را قطع می‌کرد.

گذار از برنامه‌ریزی مرکزی فاجعه‌بار بود. در میان تورم سرسام‌آور، هیچ قیمت بازار قابل اعتمادی برای منعکس کردن کمبود نسبی کالاهای واسطه‌ای و نهایی وجود نداشت. بنابراین اغلب حتی مشخص نبود که کدام صنایع ارزش افزوده مثبتی دارند و کدام با در نظر گرفتن درست ورودی‌ها و خروجی‌ها ارزش اقتصادی را از بین می‌برند.

ایده اینکه «بازار» به‌تنهایی همه چیز را مرتب می‌کند و شروع به تخصیص کارآمد زمین، نیروی کار، دانش و سرمایه می‌کند، خیال‌پردازانه بود. هیچ شرکت خصوصی، بازار، قیمت، روابط تجاری و زنجیره تامین کارآمدی وجود نداشت. نهادهای بازار جدید و شکننده بودند. اکوسیستم و زیرساخت‌های لازم برای اینکه اقتصاد به‌طور خودجوش و مولد با مکانیسم‌های بازار سازمان‌دهی شود، وجود نداشت.

پس از سه سال فاجعه‌بار، یک واحد پولی جدید در سال‌های ۱۹۹۴-1995 در چارچوب یک برنامه تثبیت مالی تحت حمایت صندوق بین‌المللی پول معرفی شد. در نهایت تورم کاهش یافت و اقتصاد در سطح 25درصد از تولید ناخالص داخلی سرانه قبل از سقوط تثبیت شد.

پس از سقوط

از زمانی که اقتصاد تقریبا 30سال پیش به پایین‌ترین حد خود رسید، استانداردهای زندگی به‌طور چشم‌گیری 5درصد در سال افزایش یافته‌اند. یعنی اقتصاد در هر 14سال دوبرابر می‌شد.  تولید و صنایع سنگین هرگز دوباره راه‌اندازی نشدند، اما کشور یک بخش گردشگری بزرگ و پر جنب‌وجوش، بخش کشاورزی که در سطح بین‌المللی در شراب، آجیل و میوه رقابت می‌کند و صادرات فناوری اطلاعات و فعالیت‌های دیگر را توسعه داد.دقیقا چگونه و چرا گرجستان بهبود یافت، موضوع پست دیگری است؛ اما واقعیت این است که این کشور بهبود یافت، حتی اگر سه دهه طول کشید. واقعیت این است که گرجستان اکنون کشوری امن، منظم و زیباست که هر سال 10میلیون گردشگر را میزبانی می‌کند و نوشیدنی به اروپا و آمریکاصادر می‌کند.

تغییر وضعیت آنها کمی امید به لبنان، ونزوئلا و دیگر مکان‌هایی که در چند دهه گذشته دچار فاجعه‌های اقتصادی بزرگی شده‌اند، می‌دهد. اگر گرجستان توانست با انقباض ۷۶درصدی مقابله کند، امید است که کشورهای دیگر با فروپاشی‌های مشابه نیز روزی بتوانند همین کار را انجام دهند.