الگوی شیائومی در راه ورود به بازار سهام، با رقبای آمریکاییاش متفاوت است
تغییر قوانین بازار به سبک اپل چینی
شیائومی احتمالا موفقترین برند مصرفی چین است. با وجود این، در حالی که این شرکت از سال ۲۰۱۰ شروع به فروش موبایلهای هوشمندش کرده است، همچنان دستهبندی آن سخت است. بله، لیجون گاه مثل استیو جابز لباس مشکی میپوشد، اما هرگز مشخص نیست که آیا شیائومی همان اپل چین است یا بیشتر شبیه سامسونگ، سونی، نوکیا یا حتی Costco (یک خردهفروشی ارائهدهنده تخفیفهای بزرگ) است. با این همه اما شیائومی شبیه هیچ کدام از شرکتهای بازارهای توسعهیافته و پیشرفته نیست. دهههای متمادی یک الگوی ایدهآل برای شرکتهای بزرگ و معتبر آمریکایی در ذهن همه وجود داشت: متمرکز، دامنه فعالیت گسترده و روند فعالیت قابل پیشبینی. شیائومی قهرمان بزرگ یک مدل چینی جدید است که در مقابل این الگوی آمریکایی قرار دارد؛ به شکل آگاهانه رها و نامنظم، تحت کنترل شدید و بیش از حد فعال. «ادوارد تسه» از شرکت مشاورهای Gao Feng این شرکتها را «خرابکاران چینی» مینامد. عرضه سهام اولیه شرکت شیائومی در واقع آزمایشی برای این است که مشخص شود سرمایهگذاران فکر میکنند چقدر چنین الگویی ارزشمند خواهد بود.
شیائومی اما ورای همه اینها مخلوقی از محیطش است که در چین به معنای کارفرمایان مشهور، قوانین مبهم، رقابت شدید، نزدیکی به مرکز تولید و ساخت جهان و رفتار مصرفی به سرعت تغییرکننده است. این شرکت همان چیزی است که چارلز داروین ممکن است آن را انطباق کامل بداند. فروش تقریبا ۱۸ میلیارد دلاری این شرکت در طول سه فصل متوالی در سال گذشته از محل فروش موبایلهای هوشمندش بوده است. این در حالی است که شیائومی تنها ۷ درصد از کل این بازار بزرگ و آشفته را در اختیار دارد.
علاوه بر موبایلهای هوشمند، شیائومی صدها محصول دیگر هم دارد؛ از جاروبرقی گرفته تا دوچرخه الکترونیکی و حتی ۳۰ درصد از یک بانک کوچک! این شرکت با خرید مقدار کمی از سهام شرکتهای تامینکننده قطعات سختافزاری، فعالیت خودش را گسترش میدهد. این کار یکپنجم نقدینگی آزاد این شرکت در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ را به خودش اختصاص داده است و انتظار میرود همچنان ادامه هم داشته باشد. این در حالی است که رقابت شدید در خانه به معنای عملکرد متغیر خواهد بود. در سال ۲۰۱۵ شیائومی ضرر چشمگیری را تجربه کرد و در سال ۲۰۱۶ بعد از کاهش سهم بازار خود در چین، شاهد رکود در میزان فروش خود بود.
تعداد کم اما در حال افزایش شرکتهای آمریکایی مانند آلفابت و فیسبوک دو کلاس رایگیری برای سهامداران دارند، اما شیائومی کنترل شدیدی در این زمینه دارد و لی جون بیشترین کنترل بر رای را در اختیار دارد. درست مانند شرکتهای Baidu، علیبابا و Tencent، شیائومی قوانین سفت و سختی برای داشتن سهامداران خارجی دارد. در واقع ساختار مالکیت شرکت در بسیاری از موارد در دستان لی جون است. او تجسم شخصیت این برند است؛ چیزی که برای مشتریان جوانتر جذاب و بااهمیت است.
شکستهای شیائومی، ویژگیهای خاص این شرکت هستند. کنترل شدید به معنای تصمیمگیریهای سریع و صمیمیت و نزدیکی با بسیاری از تامینکنندگان قطعات اولیه است تا در نهایت به تسریع فرآیند تولید محصولات و بالا رفتن کیفیت ساخت آنها منجر شود. به این ترتیب شیائومی سریع روی پاهای خودش ایستاد. بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ که بسیاری از شرکتهای بینالمللی هنوز به دنبال ایالت «اوتار پرادش» (ایالتی در هندوستان) روی نقشه بودند، این شرکت به بزرگترین شرکت عرضهکننده موبایل هوشمند در بازار هندوستان تبدیل شد و حتی فروش محصولات متنوع آن در این دوره زمانی به سه برابر هم افزایش پیدا کرد. در نهایت فروش این شرکت در سال ۲۰۱۷ رشد ۶۸ درصدی را تجربه کرد و پیشبینی میشود که سود در گردش این شرکت تا پایان سال ۲۰۱۸ بین ۵/ ۱ تا ۲ میلیارد دلار باشد.
آیا همه اینها توجیه مناسبی برای ارزش بازار بالای این شرکت برای عرضه سهام اولیهاش است؟ شیائومی میگوید که این شرکت در حال حاضر در میانه یک روند تجدید ساختار و تبدیل از یک شرکت سختافزاری به یک شرکت اینترنتی است. دلیل این اتفاق هم مشخص است؛ به استثنای شرکتهایی مانند اپل و سامسونگ، سودآوری صنعت سختافزار به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرده است. شرکتهای سختافزاری دیگر از سونی در سال ۱۹۹۹ گرفته تا نوکیا در سال ۲۰۰۷ هم سعی کردند خودشان را از این شرایط نجات بدهند، اما نتوانستند به نتیجه دلخواهشان برسند. حالا برخلاف آن زمان تغییر رویکرد به سمت ارائه خدمات محسوس است. بهعنوان مثال، ارائه خدمات موتور جدید درآمدزای اپل شده است. این شرکت سال گذشته میلادی با فروش اپلیکیشن، ارائه خدمات پرداخت و تامین محتوا برای ۳/ ۱ میلیارد کاربر آیفون، آیپد و کامپیوترهای مک، توانسته ۲۶ دلار به ازای هر دستگاه درآمدزایی کند تا در مجموع ۳۳ میلیارد دلار از این بخش بهدست بیاورد.
تعداد کاربران موبایلهای هوشمند شیائومی به ۱۹۰ میلیون نفر میرسد که هر کدام از آنها ۵۴ دقیقه در روز از خدمات آن استفاده میکنند که این میزان برابر ۲۰ درصد از کل زمانی است که این کاربران برای کار با گوشی موبایلشان صرف میکنند. به این ترتیب شیائومی از محل تبلیغات و کمیسیون فروش اپلیکیشنها و بازیها، از هر کاربر ۹ دلار در هر سال بهدست میآورد. با این اوصاف اگر شیائومی بتواند سهم خودش از بازار فروش موبایلهای هوشمند جدید را حفظ کند، همزمان کاربران اینترنت جدیدی را اضافه کند و درآمد خودش از محل ارائه خدمات به هر کاربر را در طول یک دهه به ۲۰ دلار برساند، تجارت ارائه خدمات این شرکت ارزشی برابر۳۵ میلیارد دلار خواهد داشت. با این همه خطرهای مختلفی در این راه وجود دارد. ممکن است سهم شیائومی از بازار موبایلهای هوشمند دوباره افت کند و ناگهان تعداد کاربران اینترنت آن کاهش پیدا کند. از طرفی مشخص نیست که بخش خدمات این شرکت بتواند به فراسوی مرزها و کشورهای دیگر برسد. با این اوصاف شیائومی احتمالا برای باقی ماندن در این رقابت، درآمد پیشبینی شده ۱۰ میلیارد دلاریاش از عرضه سهام اولیه را باید دوباره سرمایهگذاری کند.
بنابراین شیائومی به روند تجدید ساختار و تغییر و تحولات خودش ادامه میدهد. از طرفی موج دوم شرکتهای تکنولوژی در انتظار عرضه سهام اولیه مانند Didi-Chuxing (که ارائهدهنده خدمات سفرهای اشتراکی است و حالا خدمات پرداخت هم ارائه میدهد)، Meituan-Dianping (ارائهدهنده خدمات ارسال غذا که حالا به ارائه سفرهای اشتراکی هم روی آورده)، هم در راه است. شرکتهای بزرگ چینی اما هویت مشخص و شفافی دارند. علیبابا در حوزه تجارت الکترونیک، Tencent در حوزه بازیهای ویدئویی و Baidu در حوزه جستوجوی اینترنتی شناخته شده هستند. اینها انتخابهای متنوعی را پیش روی سرمایهگذاران قرار میدهند. اما عرضه سهام اولیه شیائومی میتواند نشان دهد که چگونه رفتار و شیوه تصمیمگیری سرمایهگذاران در برابر غولهای چینی تغییر کرده است. لی جون اپل چینی را نساخت. در عوض اگر او در عرضه سهام شرکتش به بازار بورس موفق شود، از استیو جابز در زمینه شکستن قوانین رایج الگوبرداری کرده است.
ارسال نظر