پیروزی کامالا هریس در انتخابات آمریکا، صنعت نفت را به چالش خواهد کشید
کابوس «هریس» برای نفت آمریکا ؟
در دوران تصدی هریس بهعنوان دادستان منطقه سانفرانسیسکو، او اقدام به تاسیس یک واحد عدالت زیستمحیطی کرد که بهطور خاص به مقابله با جرایم زیستمحیطی مانند دفع غیرقانونی زبالههای خطرناک پرداخته بود. این واحد، برای نخستینبار در سطح منطقهای، بهطور سیستماتیک به بررسی و پیگیری مشکلات زیستمحیطی پرداخت که تاثیر فاجعهباری بر جوامع فقیر و محروم میگذاشت. هریس بر این باور بود که مشکلات زیستمحیطی نهتنها سلامت عمومی را تهدید میکند بلکه بهطور ویژه بر زندگی افرادی که در جوامع آسیبپذیر زندگی میکنند، فشار مضاعف وارد میکند. او در سال۲۰۰۵ اظهار کرد: «جنایات علیه محیطزیست، جنایاتی علیه جوامع بشری هستند، افرادی که اغلب فقیر و محروماند.» این موضع نشاندهنده تعهد خدشهناپذیر هریس به عدالت اجتماعی و مسائل زیستمحیطی است.
ممنوعیت فرکینگ
بهعنوان سناتور، هریس بهطور جدی از طرح Green New Deal، یک پیشنهاد جامع برای مقابله با تغییرات آبوهوایی و نابرابریهای اقتصادی، حمایت کرد و همچنین به ممنوعیت فرکینگ بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای مقابله با تغییرات آبوهوایی رویآورد. فرکینگ که بهعنوان یک روش استخراج نفت و گاز طبیعی شناخته میشود، بهدلیل نگرانیهای زیستمحیطی و تاثیرات منفی آن بر منابع آب و خاک، مورد انتقاد قرارگرفتهاست. هریس با حمایت از ممنوعیت این روش، تلاش کرد تا استانداردهای زیستمحیطی را ارتقا دهد و فشار بیشتری بر صنعت نفت وارد کند. این مواضع، او را درمیان فعالان زیستمحیطی و گروههای حامی تغییرات آبوهوایی بسیار محبوب کردهاست، همچنین سوابق هریس نشان میدهد که او احتمالا به تلاشهای دولت جو بایدن در زمینه بهبود وضعیت آبوهوای کشور ادامه خواهد داد و حتی ممکن است برنامههای تهاجمیتری برای مقابله با تغییرات اقلیمی به اجرا بگذارد.
چالشهای عمده
با اینحال، هریس با چالشهای عمدهای در ایالتهایی مواجه است که اقتصاد آنها بهشدت به صنعت نفت و گاز وابسته است، نظیر پنسیلوانیا. حمایت او از ممنوعیت فرکینگ و مالیات کربن که او آن را «هزینه آلودگی آبوهوا» مینامد، ممکن است در این مناطق با واکنشهای منفی مواجه شود. در ایالتهای متمرکز بر انرژی که بسیاری از ساکنان آنها به شغلها و درآمدهای مرتبط با صنعت نفت و گاز وابسته هستند، این سیاستها ممکن است بهعنوان تهدیدی برای معیشت محلی درنظر گرفته شود، بنابراین جلب نظر رأیدهندگان این مناطق برای پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری بسیار حیاتی است و این امر پیچیدگیهای زیادی به استراتژیهای انتخاباتی هریس اضافه میکند.
جلب آرای رأیدهندگان
برای جلب آرای ایالتهای حساس، هریس ممکن است مجبور شود تا مواضع سختگیرانه زیستمحیطی خود را با رویکردی ملایمتر در سیاستهای انرژی متعادل کند. این ممکن است شامل تغییر لحن یا نحوه بیان مواضع زیستمحیطی او باشد، مشابه به رویکردی که در انتخابات ۲۰۲۰ با همکاری بایدن بهکار برد. این تغییرات در لحن و سیاستها میتواند به او کمک کند تا از نظر سیاسی انعطافپذیرتر بهنظر برسد و نگرانیهای رأیدهندگان را کاهش دهد، با اینوجود حتی با رویکرد ملایمتر، بهنظر میرسد که ریاستجمهوری هریس همچنان بر پیگیری و نظارت دقیق بر صنعت نفت تمرکز خواهد کرد. در صورتیکه هریس به مقام ریاستجمهوری برسد، انتظار میرود که اقدامات قانونی بیشتری علیه شرکتهای سوختهای فسیلی صورت گیرد که احتمالا تحتهدایت وزارت دادگستری خواهد بود. این اقدامات میتواند به تحمیل هزینههای سنگین دادخواهی و ایجاد خطرات اعتباری برای این شرکتها منجر شود، زیرا دولت بهدنبال پاسخگویی این شرکتها در قبال خسارات مربوط به تغییرات آبوهوایی و تاثیرات زیستمحیطی آنها است. احتمالا، شکایتهای حقوقی جدید و فشارهای قانونی میتواند به کاهش فعالیتهای صنعتی و افزایش هزینههای عملیاتی برای شرکتهای نفتی منجر شود. در مجموع، نامزدی و احتمال ریاستجمهوری کامالا هریس، با توجه به سابقه قوی زیستمحیطی و تعهد او به عدالت آبوهوا، میتواند پیامدهای عمدهای برای صنعت نفت داشتهباشد، با این حال موفقیت او در انتخابات به توانایی او در مدیریت و هماهنگی میان سیاستهای زیستمحیطی و نیازهای اقتصادی ایالتهای مهم بستگی خواهد داشت. هریس باید بتواند تعادلی میان اهداف زیستمحیطی و واقعیتهای اقتصادی این مناطق برقرار کند تا بتواند به پیروزی دستیابد و همزمان برنامههای زیستمحیطی خود را به اجرا بگذارد.
تمرکز دولت ترامپ
در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ (ژانویه ۲۰۱۷ تا ژانویه ۲۰۲۱)، سیاستهای نفتی کاملا به نفع صنعت نفت و گاز بود. دولت ترامپ تمرکز زیادی بر کاهش مقررات زیستمحیطی داشت و قوانین مربوط به انتشار متان و آلودگی آب را کاهش داد، همچنین این دولت از توافق پاریس برای مقابله با تغییرات آبوهوایی خارج شد که نشاندهنده اولویتدهی به تولید سوختهای فسیلی بود. سیاستهای ترامپ به افزایش تولید نفت و گاز در اراضی عمومی و مناطق فراساحلی تاکید داشت. دولت او مزایدههایی برای اکتشاف و توسعه نفت و گاز در مناطقی مانند پناهگاه حیاتوحش قطبشمال برگزار کرد و به حمایت از استفاده از فناوری شکاف هیدرولیک (فرکینگ) ادامه داد. ترامپ بر دستیابی به «سلطه انرژی» تاکید داشت و هدف آن بود که ایالاتمتحده به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز جهان تبدیل شود. این سیاست شامل حمایت از ساخت خطوط لوله جدید مانند کیستون XL و داکوتا اکسس نیز بود. دولت ترامپ از مشوقها و یارانههای مالیاتی برای صنعت نفت و گاز حمایت کرد و بهدنبال کاهش مالیاتها و حمایتهای مالی برای این صنعت بود. سیاستهای تجاری ترامپ، از جمله تعرفهها بر روی فولاد و آلومینیوم، بهطور غیرمستقیم بر هزینههای تولید نفت تاثیر گذاشت و تحریمهای او علیه ایران و ونزوئلا نیز بر بازار جهانی نفت تاثیر داشت. در دوران پاندمی کووید-۱۹، قیمتهای نفت نوسانات زیادی داشت و دولت ترامپ برای تثبیت بازار نفت با کشورهای تولیدکننده نفت مذاکره کرد. بهطور کلی، سیاستهای نفتی ترامپ بر افزایش تولید داخلی نفت و گاز، کاهش مقررات زیستمحیطی و تقویت جایگاه ایالاتمتحده بهعنوان یک تولیدکننده پیشرو در بازار جهانی انرژی متمرکز بود که منجر به انتقادات شدید از سوی فعالان محیطزیست و معضلات بینالمللی شد.