فعالان مریخی، مدیران ونوسی
مردم، جامعه، دولت، قانونگذار و دستگاههای نظارتی با این مفهوم آشنا شدهاند. در حال حاضر ناگزیر به توجه ویژه به این بخش از کسبوکارها هستیم؛ چراکه همگام با توسعه دانش و تکنولوژی و تغییر سبک زندگی، شکل کسبوکارهای سنتی نیز تغییر پیدا کرده و کسبوکارهایی جدید بر همین اساس شکل میگیرند. اما بهطور معمول در فضای شرکتهای استارتآپی بخش کوچکی از آنها، به توسعه موفق محصول خود و بقا در بازار دست پیدا میکنند. موفقیتی که به عواملی مختلف چون استقبال مناسب جامعه مخاطب از ایده و محصول جدید، بهکارگیری روش صحیح توسعه محصول، بهکارگیری استراتژی مناسب برای بقا در بازار رقابتی هدف، شیوههای بازاریابی متناسب، جذب موفق سرمایهگذار در مراحل مختلف توسعه و بسیاری دیگر وابسته است. اما با فرض برخورداری از دانش و تکنولوژی مورد نیاز و شرایط ابتدایی راهاندازی یک شرکت استارتآپی و موفقیت در توسعه محصول چه چالشهایی در راستای ایجاد یک کسبوکار پایدار پیشروی موسسان و مدیران چنین کسبوکاری وجود دارد؟
عوامل داخلی موثر بر موفقیت شرکت استارتآپی همچون در اختیار بودن دانش توسعه محصول، بهدلیل وجود نیروی انسانی مناسب از جمع فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر داخل و خارج، چالش مهمی را متوجه استارتآپ نمیکند. مواردی که بهنظر میرسند مهمترین تفاوت بین کشور ما و کشورهای توسعه یافته در این مسیر باشند،در دسته عوامل خارجی قرار میگیرند و تا اندازهای از حدود کنترل این شرکتها خارج است. دولت و نهادهای حاکمیتی، قانونگذار و دستگاه ناظر و متولیان ساماندهی کسبوکارها همچون اتحادیهها و صنوف در ارتباط با این عوامل قرار میگیرند. امروزه بیش از هر زمان دیگری بحث تسهیلگری و هموار ساختن مسیر رشد استارتآپها مورد توجه قرار گرفته است و متاسفانه با توجه به نقش پررنگ سیاستهای دولتی و تصمیمگیریهای آنان در موفقیت یا عدمموفقیت یک کسبوکار، بخشی از این هموارسازی وابسته به ایفای نقش درست نهادهای مسوول در قبال این نوع کسبوکارهاست. اولین چالشی که گریبانگیر استارتآپهای ایرانی است، عدمآشنایی و آگاهیبخشی مدیران دولتی و سیاستگذاران از این فضاست. عدمآگاهی از چگونگی روند تغییر کسبوکارهای سنتی به مدلهای نوین و لزوم چنین تغییری به یک معضل مهم بدل شده است.
استارتآپها میآیند تا محصول و خدمتی جدید را عرضه کنند یا به روشی نوین و بهرهور نیاز کنونی جامعه، مردم و کشور را برطرف کنند. حال بخشها و نهادهای متولی که نباید دغدغهای جز افزایش بهرهوری، افزایش سطح رفاه عمومی جامعه از این طریق و حرکت در راستای توسعه ملی داشته باشند، گاه و در کمال تعجب، به جای استقبال از چنین ایدههایی، خود در قامت اولین مخالفان ظهور و رشد آنها برمیآیند. باید توجه داشت ظهور شرکتهای استارتآپی براساس یک تصمیم یا سیاست دولتی نبوده است. یک روند جهانی تغییر در مدلهای کسبوکار است که به واسطه تلاش جوانان و دانشگاهیان با انگیزه، خیلی زود جای خود را در فضای کسبوکار کشور باز کرده است. تاکنون زیرساختهای مورد نیاز به همت همین شرکتها توسعه پیدا کرده است.
حال در برههای که اوضاع نامناسب اقتصاد کشور نیازمند توجه به چنین ایدههای خلاقانه و کارآفرینانهای است، دولت و مدیران مسوول باید ضمن استقبال، بهصورت فعالانه در آمادهسازی زیرساختها، حل چالشهای قانونی و فرهنگسازی و بهطور کلی تسهیل این فضا تلاش کنند، نه اینکه با تصمیم نگرفتن یا اخذ تصمیمهای نادرست خود به فضای پر ابهام زیستبوم استارتآپی کشور دامن بزنند. استارتآپها تحمل فاصله زمانی طولانی شعار تا عمل را ندارند؛ چون در همین فاصله، منابع انسانی و مالی زیادی بهدلیل شکست استارتآپها ممکن است بههدر رود. علت نبود قدرت تصمیمگیری و نبود برنامههای عملی یا بعضا تصمیمهای متضاد در برخورد با استارتآپها از محدوده این یادداشت خارج است. خوشبختانه طی سالهای اخیر اقدامات مثبتی از سوی برخی نهادها صورتگرفته که امید است تداوم یابد و تفکر صحیح برخورد با استارتآپها در همه نهادها بهوجود بیاید.
نقش این نهادها را در چهار عامل میتوان خلاصه کرد: اصلاح قوانین و مقررات حاکم بر کسبوکار، توسعه زیرساختهای مورد نیاز، فرهنگسازی و آموزش و کمک به جذب سرمایه. برخی استارتآپها و به ویژه پلتفرمها برای ورود به بازار با چالشهای قانونی مواجه هستند. متاسفانه تسهیلگری در این زمینه یا صورت نمیگیرد یا به سختی اتفاق میافتد. همانگونه که اشاره شد استارتآپها از زمان شکلگیری تا بلوغ خود نمیتوانند دوره طولانیای را طی کنند؛ درحالیکه متاسفانه تصمیمات اینچنینی بسیار کند صورت میگیرد. زیرساختهای مورد نیاز نیز با تلاش خود استارتآپها در حال تقویت شدن است. تسهیل و تسریع در راهاندازی زیرساختها، همچون زیرساختهای ابری و بهبود وضع اینترنت کشور کمک زیادی به استارتآپهای اینترنتی میکند. آموزش و فرهنگسازی نیز در درجه اول باید متوجه مسوولان و قانونگذاران و نهادهای نظارتی باشد؛ چراکه برخورد با مسائل نوظهور، با شیوههای سنتی پیشین امکانپذیر نیست. در نهایت تلاش در جهت جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی برای ورود به این حوزه نیز از جمله اموری است که دولت در جهت تقویت این زیستبوم میتواند انجام دهد. همچنین دولت باید در فراهم ساختن بستر ارائه تسهیلات بانکی با نرخ مناسب بهره و دوره بازپرداختی که متناسب با روند رشد استارتآپها باشد، تجدیدنظری اساسی کند.
ارسال نظر