چهار کانال جدید درآمدزایی
۱- عادت به هزینه متناسب با درآمد: بررسیهای تاریخی اطلاعات شهرداریها بهویژه شهرداری تهران نشان میدهد که ساختار هزینهای شهرداری تابعی از میزان درآمدهایی بوده است که به دست آورده است. این امر شاید در نگاه اول، بسیار منطقی و درست باشد، اما از آنجا که بخش قابلتوجهی از درآمدهای شهرداری تهران به ساختوساز وابسته است، بنابراین درآمدهای شهرداری از نوسانات ساختوساز تاثیر زیادی میپذیرد. در برخی سالها که رونق زیادی در بخش ساختوساز را شاهد بودهایم، درآمدهای شهرداری نیز به شدت افزایش یافته است. به دلیل همین وابستگی به مسیر، شهرداری به همان میزان افزایش درآمدها، هزینههای خود را افزایش داده است. مشکل اینجا است که در سالهای بعد که رکود در ساختوساز ایجاد شده و پروانههای ساختمانی حتی تا ۳۰درصد پروانههای ساختمانی دوره رونق نیز کاهش مییابد، در واقع به قیمتهای ثابت، گویی درآمدهای شهرداری تهران از محل ساختوساز که بیش از ۸۰ درصد درآمدهای آن را شامل میشود، به ۳۰ درصد کاهش مییابد! اما شهرداری به راحتی دیگر نمیتواند هزینههای خود را کاهش دهد و به شدت با کسری منابع مالی مواجه میشود.
۲- تامین مالی: در چنین شرایطی، شهرداری تهران به تامین منابع مالی از محل منابع خارج سازمانی روی میآورد، دریافت انواع وام و اعتبارات بانکی، فروش اوراق مشارکت و حتی فروش داراییهای شهرداری از آن جمله هستند. در این خصوص نیز، متاسفانه به این موضوع توجه نمیشود که تامین منابع مالی از محل ایجاد دیون، به معنی هزینه کرد از درآمدهای سالهای آتی است بنابراین باید حد و اندازهای مورد توجه قرار گیرد. این بیتوجهی تا جایی پیش میرود که حتی در شرایط تراز مالی منفی، به تعریف پروژههای جدید، ایجاد فعالیتهای هزینه زا و بسط فعالیتها ادامه داده میشود. در نتیجه، تامین مالی صرفا برای جبران کسری در نظر گرفته نشده، بلکه بیش از آن و برای افزایش هزینهها و تعریف پروژههای جدید نیز در نظر گرفته میشود بدون در نظر گرفتن تبعات مالی آن در سالهای آینده. این موضوع، موج افزایش هزینههای شهرداری را با رویه وابستگی به مسیر، بیشتر هم میکند. گویی دستوری وجود دارد که هرساله به قیمتهای ثابت، حتما بیشتر از سالهای قبل باید هزینه انجام داد.
۳- ساختار ارزیابی: ساختار ارزیابی عملکرد مدیران شهری نیز بر این موضوع بیشتر دامن میزند. اصولا مدیری موفق است که بودجه بیشتری جذب و هزینه کرده باشد! مدیری که با فرآیندهای افزایش بهرهوری، یک پروژه را با قیمت کمتر به اتمام برساند، نسبت به مدیری که برای همان پروژه اعتبار بیشتری هزینه کرده است، ناموفق تر است چون توان جذب بودجه را نداشته است.
شرایط فوق، باعث شده است که امروزه شهرداری تهران با بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی و ۳۰ هزار میلیارد تومان پروژههای ناتمام مواجه شود؛ در شرایطی که در اثر بیتوجهی به بازگرداندن منابع مالی تجهیز شده از محل اعتبارات نظام بانکی، اعتبار خود را برای استفاده از منابع بانکی نیز به شدت از دست داده است. تمام این موضوعات، در شرایطی اتفاق افتاده است که تحقق حدود ۱۸ هزار میلیارد تومان بودجه شهرداری با اما و اگرهای فراوانی مواجه شده و بعید است در خوشبینانهترین حالت، حتی ۱۵ هزار میلیارد تومان آن تحقق یابد.
بنابراین، یکی از مهمترین رویکردهای شهرداری تهران، پیش از پرداختن به شناسایی و افزایش درآمدهای شهرداری، اصلاح رویههای بودجه ریزی است.
اما شهرداری تهران توان ایجاد درآمدهای جدیدی را دارد که تنها به چند مورد مغفول مانده میپردازم:
۱- اقتصاد شهر و نظام مالیه شهری: رونق اقتصاد شهر و افزایش گردش مالی اقتصاد شهر، به افزایش درآمدهای شهرداری خواهد انجامید. این امر از چند منظر قابلتوجه است. از سویی، رونق اقتصاد شهر و رشد تولید ناخالص داخلی شهر، باعث افزایش مالیات ارزش افزوده و متعاقبا، افزایش درآمدهای شهرداری از این محل خواهد بود. این درآمد، در صورت فراهم کردن شرایط بهبود فضای کسبوکار شهری و سوق دادن فعالیتهای شهر به سمت فعالیتهای دانشبنیان و سبز، باعث ایجاد و گسترش درآمدهای سبز نیز خواهد شد. از طرف دیگر، رونق شهر، شرایط ایجاد فضاهای نمایشگاهی، همایشها و... را فراهم میسازد که میتواند بستر افزایش منابع مالی شهر و شهرداری را فراهم کند.
۲- اصلاح الگوهای جمعآوری و بازیافت پسماند از ظرفیتهای مغفول دیگر در شهرداری تهران است. در حالیکه در کشورهای پیشرفته، سهم بسیار بالایی از پسماند بازیافت میشود، در تهران سهم این بخش پایین است و سهم بیشتر پسماند به دستگاههای زباله سوز سپرده میشود. فرآیندهای بازیافت پسماند و شیوههای واگذاری این موضوع به شرکتها نیز با رانت زیادی انجام میشود که در صورت اصلاح، میتواند منابع مالی زیادی را ایجاد کند.
۳- هوشمندسازی شهر، نه تنها هزینههای بسیار زیادی را از دوش شهرداری برمیدارد (که البته باید با توجه به موضوع وابستگی به مسیر توضیح داده شده، به جایگزینی هزینههای دیگر و عدم تاثیر در کاهش کل هزینههای شهر توجه کرد)، میتواند منابع درآمدی قابلتوجهی را در اختیار شهرداری قرار دهد. این امر دامنهای از درآمدها از اجاره تاسیسات زیرساختی موجود تا ایجاد کسبوکارهای جدید را شامل میشود.
۴- در حالیکه شهرداری بیش از ۳۰ فرهنگسرا و شمار زیادی فضاهای فرهنگی دارد، تقریبا سهم شهرداری از فعالیتهای هنری-فرهنگی بسیار ناچیز و در حد صفر تعریف میشود. این در حالی است که روزانه صدها تئاتر در شهر تهران برگزار میشود. مسلما این به معنی ورود رقابتی شهرداری به این حیطه نیست، بلکه میتواند فضای فعالیت را در اختیار اصحاب حرفه قرار دهد.
موارد بیان شده، مواردی است که از سویی عموما به آنها پرداخته نمیشود و از سوی دیگر، مبتنی بر بسط فرصتهای توسعه و اقتصاد شهر است. در مقابل، به زمینههای کسب درآمدی پرداخته میشود که دارای تبعات فراوانی بوده و مبتنی بر ایجاد محدودیت هستند که میتوان به کسب درآمد از محدودیت طرح ترافیک، کسب درآمد از جریمه فعالیتهای غیررسمی، کسب درآمد از پارکینگ حاشیهای اشاره کرد. (که ظرفیت تردد شهری را به شدت کاهش میدهد) اشاره کرد. این موارد هرچند میتواند درآمدهای قابلتوجهی را ایجاد کند، اما در بلندمدت باعث شکوفایی اقتصاد شهر و افزایش ظرفیت اقتصاد شهر که زمینه افزایش ظرفیت منابع درآمدی شهرداری است، نخواهد شد.
ارسال نظر