راستیآزمایی در سه سطح
بررسی حوادث و بحرانهای متعدد در کشور نشان میدهد با وجود آنکه هر یک از حوادث رخ داده ابعاد و ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند، اما ردپای یک نقطه مشترک در میان تمام این حوادث وجود دارد. این نقطه مشترک که در جریان ریشهیابی حوادث و بحرانهای مختلف قابل مشاهده است «نبود فرهنگ ایمنی» است که در تمام ابعاد و مقیاسهای جامعه تسری دارد. نبود فرهنگ ایمنی، منجر به بیارزش تلقی شدن جان و زندگی انسانها در تمام لایههای جامعه میشود. تحت تاثیر خلأ فرهنگ ایمنی در جامعه، شهروندان و مدیران مسائل حوزه ایمنی را پیش پاافتاده و بیاهمیت تلقی میکنند، در حالی که تحلیل بسیاری از حوادث این موضوع را روشن میسازد که در صورت رعایت نکات ایمنی در زمان پیش و حین و پس از وقوع حادثه، اساسا بحران پیش آمده یا به وجود نمیآمد یا آنکه تبعات ناشی از بروز حادثه به کمترین سطح ممکن کاهش پیدا میکرد.
تجربه چندساله من در این زمینهها نشان میدهد که بخشی از این بیاعتنایی، به مسائل فرهنگی بازمیگردد و تلقی وقوع مرگ در زمان بحران حاصل از حادثه بهعنوان سرنوشتی مقدر، باعث میشود رعایت اصول ایمنی را غیر ضروری و تجملی که ممکن است هرگز برای خود آنها رخ ندهد، بپندارند. باید به این نکته مهم توجه کنیم که نتیجه هر حادثه یا بحران ضرورتا مرگ نیست و هر نوع حادثه یا بحران، علاوه برخطرات جانی، تبعات جبرانناپذیری چون معلولیتهای مادامالعمر ناشی از وقوع بحرانها، بیکاری، فقر و بیخانمان شدن رادر پی دارد. بسیاری از بحرانها، هزینهها و فشارهای زیاد و جبرانناپذیری بر دولتها و بدنههای مدیریتی دارند که اگر به این تبعات توجه شود، مسلما نگاه به امر ایمنی بهعنوان یک موضوع تجملی و اضافی تغییر خواهد کرد.
مثالهای متعددی از چنین حوادثی در شهرهای مختلف کشور وجود دارد، اما نکته مهم آن است تا زمانی که شهروندان به مسائل ایمنی اعتقاد نداشته باشند و آن را از جمله مسائل پیش پاافتاده تلقی کنند یا حتی وقوع خطر و بحران را ازخود دور بدانند، طبیعی است که تغییری در وضعیت برخورد با بحران در کشور شکل نمیگیرد. به دلیل گستردگی بحث، در این یادداشت تنها به ابعاد توجه به مبحث ایمنی در شهر توجه میشود.عدم توجه و خلأ فرهنگ ایمنی در عرصههای شهری در سه سطح و مقیاس قابل بررسی و مشاهده است. در مقیاس اول که خردترین مقیاس در شهر است، به عدم رعایت و لحاظ قوانین و ضوابط حوزه ایمنی در تکدانهها یعنی بناها و ساختمانهای شهری میپردازم. سادهترین مثال از عدم رعایت قواعد ایمنی در این سطح، پیشبینی نکردن پلههای فرار اضطراری برای بسیاری از ساختمانهای مسکونی شهر است. اگرچه مطابق با ضوابط آتش نشانی، طراحی و اجرای پلههای اضطراری برای ساختمانهای بیش از پنج طبقه الزامی است و مطابق با همین قاعده در بسیاری از شهرهای کشور همچون تبریز و مشهد، نمود این پلهها در نمای ساختمانهای برای تخلیه اضطراری در زمان حادثه به خوبی قابل مشاهده است. اما در شهر تهران که موضوع بلندمرتبهسازی یک دغدغه بسیار جدی است اصلا نمودی از این پلههای فرار مشاهده نمیشود. به این دلیل که این پلهها بهعنوان یک عنصر نهچندان زیبا در نما دیده میشود و سازندگان و ساکنان بناها ترجیح میدهند این عنصر که از نظر ایمنی اهمیت زیادی دارد در ساختمان دیده نشود و اگر هم قرار باشد در ساختمان تعبیه شود، سعی میکنند آن و سایر المانهای ایمنی را در نما حذف کنند. مورد دیگری که در سطح خرد برای ساختمانهای شهری قابل اشاره است مربوط به ساخت نماهای ایمن است. بهرغم مصوبه شورای شهرتهران در دهه ۸۰ که براساس آن ساخت نماهای شیشهای بیش از ۶۰ درصد ممنوع اعلام شده است و تلاشهای زیادی که اخیرا انجام شده، در حال حاضر شاهد ساخت بسیاری از بناهای اداری و تجاری در شهر تهران هستیم که با نماهای شیشهای و ناایمن بدون توجه سازنده، ناظران و مسوولان تصمیمگیر به مسائل ایمنی ساخته میشوند. علاوه بر ایمنی نماها، جنس نمای ساختمانها نیز از جمله مواردی است که به منظور کاهش آسیبهای ناشی از بروز بحران باید مطابق با قواعد و ضوابط خاص ساخته و اجرایی شوند. در این حوزه نیز متاسفانه شاهدیم در حالی که اجرای نماهای سبک رومی و غربی یا به عبارتی کلاسیک میتواند بهصورت قابل توجهی به افزایش قیمت بنا کمک کند، اما رعایت مسائل ایمنی چه در بحث نما و چه در سایر بخشهای ساخت وساز فاکتوری برای افزایش ارزش ساختمان محسوب نمیشود. از این رو سازندگان بناها سعی میکنند هزینههای افزایش ایمنی ساختمان رابهعنوان فاکتوری برای افزایش مطلوبیت ساختمان از لیست هزینههای اولیه ساختمان حذف کنند زیرا مردم ضرورتی برای پرداخت هزینههای ایمنی احساس نمیکنند. از این رو شهروندانی که از چنین شاخصی در میان اولویتهای ضروری برای خرید یک ساختمان صرف نظر میکنند نیز مقصر هستند. همین روند باعث شده است مصالح و سبکی برای نمای ساختمانها استفاده و اجرایی شود که حتی در زمان غیربحران نیز با ریزش و حادثه مواجه میشوند و میتوانند به راحتی خطرآفرین باشند. بارها شاهد هستیم که در شرایط خارج از بحران نیز عناصر الحاقی و نماهای سنگی ریزش ایجاد میکنند و خطرآفرین هستند. تزئینات و الحاقاتی که امروزه در بسیاری از نماهای ساختمانها دیده میشوند، در زمان بروز بحرانهایی همچون زلزلههای خفیف نیز میتوانند کشنده باشند، اما همچنان اصرار زیادی از سوی جامعه و سازندگان برای اجرای این نماها دیده میشود. الحاقاتی حتی مانند گلجایها که برای زیبایی شهر به درستی تشویق میشوند نیز مواقع بروز بحرانهایی همچون توفان و حتی زلزلههای خفیف هم میتوانند کشنده باشند. زیرا به بعد ایمنی آنها توجه نمیشود. در کل بیاعتنایی زیادی در جامعه و سازندگان و حتی تصمیمگیران نسبت به مبحث ایمنی نما وجود دارد. طراحی و ساخت علائم و تابلوها و مبلمان شهری نیز ملاحظات ایمنی خاصی را میطلبد که هرچند گاهی اشارهای به اهمیت آنها میشود، اما اقدام جدی در این زمینه انجام نشده است.
از سوی دیگر سازمانها و موسساتی که متولی اشاعه فرهنگ ایمنی محسوب میشوند، خود بدترین الگو هستند. متاسفانه شاهد هستیم ادارات، پژوهشکدهها و سازمانهای متولی مدیریت بحران و مسائل شهری نیز اکثر مسائل ایمنی رادر مورد محیطهای کاری خود نیز رعایت نمیکنند. به تعبیر دیگر عدم توجه به مسائل ایمنی به گونهای در جامعه نهادینه شده است که حتی سازمانهای تصمیمگیر در زمینه امور شهری و متولی صدور مجوز و بحران نیز عملا به مسائل ایمنی توجه ندارند. پس چگونه میتوان انتظار داشت که برای نهادینه کردن فرهنگ ایمنی به سایر اقشار جامعه آموزش داده شود؟ این ساختمانها حتی خود نقشههای تخلیه اضطراری ندارند و پایبندی به موارد ایمنی پایهای در خود این بناها نیز دیده نمیشود.
دومین مقیاس، مقیاس میانی شهری است. بسیاری از عناصری که در شهر وجود دارند همچون بزرگراهها، خطوط مترو و... مشاهده میکنیم که هر چند درخصوص رعایت نکات ایمنی برای آنها صحبت میشود و ممکن است مجموعه ضوابطی هم برای آنها تدارک دیده شود، ولی در عمل به کنار نهاده میشود و رعایت نمیشوند. بهعنوان مثال همانگونه که بارها مطرح کردهام، در ایستگاههای خطوط مترو شهر تهران، یا ایستگاههای اتوبوس و پایانهها، نقشههای تخلیه اضطراری و دستورالعملهای مناسب زمان وقوع بحران ندارد. بنابراین برای افرادی که از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند هیچ دستورالعملی نصب نشده یا به آنها آموزشی برای نحوه عمل در زمان بحرانها داده نمیشود. در بهترین حالت در پوسترهای معدودی که وجود دارد بهصورت شعاری اعلام کردهاند: «در زمان بروز بحران آرامش خود را حفظ کنید» این در حالی است که نکات زیادی وجود دارد که باید مرتبا از طریق تابلوهای تبلیغاتی به شهروندان آموزش داده شود و تجهیزات لازم در دسترس شهروندان قرار گیرد. به عبارت دیگر، فرصت آموزش و فرهنگسازی برای ایمنی در جامعه ما مرتبا از دست میرود. بدیهی است که مسیرهای دسترسی و زیرساختهای شهری باید از جهات مختلف برای مواقع بحران و از دید ایمنی تجهیز شده و به مردم درباره ملاحظات ایمنی مرتبط با آنها آموزش داده شود.
سومین سطح که بهعنوان بزرگترین مقیاس شهری محسوب میشود به طرحهای کلانشهری مربوط میشود. مشاهده میشود هر چند ممکن است طرحهایی بهصورت مجزا و با هزینههای کلان مثل طرحی که در سال ۲۰۰۰ به جایکا (آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن) داده شده و طرحهای متعدد پس از آنها برای شهرهای کشور تهیه شده اما عملا تجلی این طرحها در تصمیمگیریهای مربوط به حوزه شهری دیده نمیشود. در واقع این اسناد تنها نقش تبلیغاتی و جلسهای داشته و بهصورت طرحهای بدون کاربرد باقی ماندهاند و عملا تجلی نتایج آنها در توسعه شهرها دیده نشدهاند. متاسفانه در تصمیمگیریهایی همچون تعیین کاربریها، تعیین پهنهبندیهای مربوط به ارتفاع ساختمانها و بارگذاری جمعیت و تراکم در شهرها به این موضوعات توجه نشده است. هرچند که اخیرا طرحهایی با این موضوع تعریف شده است و توجه جدیدی به این مسائل همچون حساسیتهای ساخت و ساز در پهنه گسلها دیده میشود، اما در حقیقت تهیه این طرحها تا اجرای عملی آنها فاصله زیادی دارد و ضروری است، هماکنون نیزدر تصمیماتی که بهصورت موضعی در کمیسیون ماده پنج گرفته میشود نیز بحثهای ایمنی در شهر بهصورت جدی لحاظ شود.
بنابراین میتوان گفت، اگر بخواهیم مدیریت بحران در کشور، به سمت و سویی برود که خطرات جانی و مالی را کاهش دهد، ضروری است در مرحله نخست بحث فرهنگسازی ایمنی جدیتر از سطح کنونی پیگیری شود. باید از سطح شعار فراتر برویم و نوع متفاوتی از آنچه طی سالهای گذشته برای ارتقای فرهنگ ایمنی اجرایی شده انجام شود، چراکه اگر بنا بود اجرای مانورهای مقطعی در مدارس کشور طی ۲۰ سال گذشته جواب دهد، هماکنون باید تغییرات قابلتوجهی در رفتار شهروندان در حوزه ایمنی مشاهده کرد. زمان آن رسیده است که همت و عزمی همهجانبه و در تمام ابعاد برای اشائه فرهنگ ایمنی، فراتر از شعار و اقدامات مناسبتی مقطعی در کشور، تسری یابد تا شاهد از دست رفتن جان و مال هموطنان خود به دلیل سوانح و بحرانهای فراوان نباشیم.
ارسال نظر