تقابل پارادایمها
اگر کشوری توسعهیافته باشد، گفتوگوها و نقدها به سمت اصلاح مملکتداری و پیدایش اجماع نخبگان حرکت میکند و اگر کشوری عقبمانده باشد، گفتوگو و نقدها رویهای تخریبی، حذفی و نابودی خرد را بهدنبال خواهد داشت. قواعدی بر امکان یا امتناع گفتوگو در کشورها وجود دارد که فضای برخی کشورها را تبدیل به فضایی رقابتی با جابهجایی و اصلاحها پارادایمها میسازد و فضای برخی دیگر را به سمت برچسبزنیهای سیاسی، بستهتر شدن پارادایم حاکم و تضعیف سراسری همه پارادایمهای حوزه عمومی سوق میدهد. در ادامه قواعد امکان و امتناع گفتوگو تحلیل میشود.
موقعیت حوزه عمومی: هر چقدر شهروندانی تربیت شده و متعلق به طبقه متوسط به شکلی که نیازهای آنها برآورده شده، وجود داشته باشد، امکان گفتوگو وجود دارد. شهروندانی که نیازهای عادی آنها برطرف شده است و میتوانند در فعالیتهای مدنی، صنفی و سیاسی شرکت کنند. در جامعهای که شهروندان فعال و مشارکتجو دارد حوزه عمومی بهمثابه فضایی باز، زنده، خلاق و انتقادی عمل میکند. در چنین فضایی انسانهای متعادل، شاد و سالم تضاربآرا را شکل میدهند و قولهای متعدد را گوش میکنند. جامعه ضعیف، شکننده، عصبی و مریض که در نیازهای اولیه خود مانده است، فهمی از حوزه عمومی ندارد و گمان میکند، هر گونه فکر متفاوت و پارادایم رقیب باید محو شود. شهروندان سالم جسمی و روانی و طبقه متوسطی که شکلدهنده و حافظ حوزه عمومی است امکان گفتوگو را شکل میدهد.
غلبه فلسفه و کلیگراییهای قیاسی: هر چه ذهنیتها بدوی و ساده باشند از فهم پیچیدگیهای زندگی شهری عاجز هستند. تفکرات تکخطی و ساده بهراحتی تبدیل به ایدئولوژی میشوند و در قالب هر پارادایم فکری انسانی توانایی نابودی فضای گفتوگو را دارند. در مورد فلسفه، قیاسهای کلی، اصول و مبانی که ناشی از غایتها و اهداف است اغلب انسانها میتوانند نظر دهند. مشکل آنجا به وجود میآید که غایت و هدف کلی تبدیل به ایدئولوژی راستین و استانداردسازی زندگی همه شهروندان میشود و هر اندیشه منتقد، برچسب حذف میخورد. موضوعات فلسفی زمانی که به سطح اجرائیات و فنون و تکنیکها و حتی قواعد نهادسازی میآیند حرفی برای گفتن ندارند. اگر قواعد نهادی و تکنیکی را رعایت کنند امکان گفتوگو را فراهم میسازند، اما اگر بر اساس فلسفه در سطح نهاد، تکنیک و اجرائیات نیز بخواهند قیاسی عمل کنند و سطوح فرآیند، عملکردی و ارزیابی و بازخورد را حذف کنند، پارادایمی اقتدارگرا و توتالیتر شکل خواهند داد. اغلب فضاهای توتالیتر و بسته رگههای فلسفی و قیاسی تکخطی ساده و منطقهای غیرعلمی در سطوح اجرا دارند.
در نتیجه امکان گفتوگو شهروندانی آگاه، حوزه عمومی فعال، دولتی حکومتمند و اندیشمندانی علمی نیاز دارد که در قالب پارادایمهای همدلانه یا انتقادی مسائل اجتماع انسانی را بررسی کنند. صرفا شعار گفتوگو و رواداری و اینکه همه حق نظر داشته باشند، کلیشهای است؛ چراکه امکان گفتوگو به جهان زیستی ارتباط دارد که در آن مناسبات دانشگاه، دولت، نهادهای حکومتی و شهروندان حداقلی از استانداردها را داشته باشد. زندگی انسانها دارای قواعدی است که رعایت کردن آنها در جهت توسعه میتواند مملکتی آباد شکل دهد و نادیده گرفتن آنها میتواند خالق جنگ و خشونت باشد.
ارسال نظر