الگوی رفتاری قماربازان
در ابتدا سوالی که پیش میآید اینکه چرا افراد شرطبندی میکنند؟ بهطور معمول عواملی مانند دغدغههای مالی، چالش در ارتباط با دیگران، اعتمادبهنفس بیش از حد در کسب موفقیت، قرارگرفتن در موقعیت خاص مانند جمع دوستان، فرار از یک حس یا خاطره دردآور و استفاده از الکل و مواد مخدر شروعکننده مسیر قمار هستند. بررسیها نشان میدهد قمار مانند مواد مخدر و الکل نوعی از لذت یا پاداش را برای ذهن انسان شبیهسازی میکند. در یک حالت افراطی که به آن قمار اجباری (Compulsive gambling) گفته میشود فرد به قمار اعتیاد پیدا میکند و مشکلات مالی، ارتباطی، جسمی و روحی برای خود و خانوادهاش به همراه دارد. بااینحال، این آسیبها برای افرادی که کمتر به این سمت میروند و بهقولمعروف تفننی این کار را انجام میدهند نیز وجود دارد. قمار مسالهای است که بهصورت مستقیم بر سلامت عمومی مؤثر است و میتواند منجر به هزینههای اجتماعی قابلتوجهی شود.
پژوهشهای اقتصاد رفتاری طیف وسیعی از قواعد سرانگشتی (Heuristics)، باورها و میانبرهای ذهنی (Mental shortcuts) را مشخص کرده است که باعث میشوند سریعتر تصمیمگیری کنیم، اما این موضوع به افزایش خطای ما در تصمیمگیری منجر میشود. بهعنوانمثال بار فکری یا مصرف انرژی بیشتر در هنگام فکرکردن را مانند مالیات در نظر بگیریم که هر چه زمان بیشتری صرف کنیم، باید مالیات بیشتری بپردازیم. بهطور معمول از این بار فکری یا بارمالیات (Tax burden) گریزان هستیم و علاقهمندیم سریعتر و با هزینه (انرژی) کمتری تصمیم بگیریم. در نتیجه همواره در معرض اشتباه هستیم که به آن خطا یا سوگیری شناختی (Cognitive bias) گفته میشود. این سوگیریها میتوانند توضیحدهنده عواملی باشند که افراد را ترغیب به مشارکت در قمار و ادامه آن میکنند.
یکی از سوگیریها یا خطاهای شناختی که فرد را در هنگام قمار به تله میاندازد اثر هزینه ازدسترفته (Sunk cost) یا دنبالکردن ضرر (Lost-chasing) است. این خطا بیان میکند ما تمایل داریم فعالیتی که بر روی آن سرمایهگذاری کردهایم را ادامه دهیم. این سرمایهگذاری میتواند از جنس پول، زمان، تلاش، اعتبار و آبرو باشد. دنبالکردن ضرر یا اثر هزینه ازدسترفته موضوعی است که میتواند بهصورت روزمره برایمان اتفاق بیفتد. حتی افراد خبره در این دام گرفتار میشوند. بهعنوانمثال در انتخابات ریاستجمهوری اخیر آمریکا باوجوداینکه پیروزی بایدن محرز شده است، اما رقیب او با صرف هزینههای بسیار کماکان خود را پیروز میداند. این خطا در شرطبندی زمانی اتفاق میافتد که قمارباز با انگیزه جبران زیان به بازی ادامه میدهد و میتواند تا اتمام سرمایه او ادامه پیدا کند.
مثال دیگر از سوگیریهای شناختی در هنگام قمار، توهم کنترل (Illusion of control) است که فرد فکر میکند بر نتیجه قمار کنترل دارد. بهعنوانمثال در یکی از بازیهای پرطرفدار آنلاین شرطبندی از فرد خواسته میشود تا ضریب چندبرابر شدن پول خود را در هنگام بازی انتخاب کند که این انتخاب برای بازیکن توهم کنترل داشتن بر نتیجه بازی را ایجاد میکند. درحالیکه اگر فرض کنیم الگوریتم بازی، هوشمندانه او را به سمت سرمایهگذاری بیشتر و شکست بزرگ هدایت نمیکند، تمامی این اتفاقات بر پایه شانس است.دو خطای شناختی بالا را در کنار اثر اعتمادبهنفس بیش از حد (Overconfidence) و خوشبینی (Optimism bias) قرار دهیم که همواره میتوانند ما را به دام بیندازند. اثر اعتمادبهنفس بیش از حد، احساسی را در ما توصیف میکند که میتوانیم وقایع آینده را پیشبینی کنیم و خوشبینی، گرایش ما به نفی وقوع اتفاقات ناگوار برایمان است. چندی پیش در مقالهای که نتایج آن در روزنامه «دنیایاقتصاد» چاپ شد، این سوگیریها را در میان کارشناسان بازار سرمایه بررسی کردم. در طی دوره سه ماه ریزش بورس که برخی سهمها بیش از ۶۰ درصد ارزش خود را از دست دادند، بیش از ۷۰ درصد کارشناسان مثبت شدن بازار در روزهای آتی را نوید دادند!
همانطور که در ابتدای این متن اشاره شد قمار میتواند جنبه اعتیاد پیدا کند. «شخص در چند دور اول پیروز میشود. سپس یک شکست بزرگ نصیب او میشود». آیا ادامه میدهد؟ متاسفانه پاسخ این سوال در اکثر موارد مثبت است و برای پیروزی مجدد بازی میکند. ممکن است این پیروزی را به دست بیاورد. اما مطمئنا پایدار نیست و دوباره شکست میخورد. این چرخه میتواند ادامهدار باشد و به شکل اعتیاد به قمار خود را نشان بدهد. این موضوع به سوگیری شناختی با عنوان اشتباه قمارباز (Gambler’s fallacy) اشاره دارد. بر اساس خطای قمارباز تمایل داریم تا آینده را بر اساس اتفاقات اخیر پیشبینی کنیم. «من چند دست اخیر را بردهام یا برد بیشتری داشتهام، پس دوباره هم خواهم برد». مشکل دیگری که این خطای شناختی ایجاد میکند علاقه ما به ایجاد یک الگو برای آینده است. بهعنوانمثال این جمله که «من معمولا دوره پنجم را میبرم یا شنبهها، روز شانس من است» نشان از گرایش فرد به ایجاد یک الگو برای اتفاقات آتی است.
گردانندگان سایتهای شرطبندی بهخوبی این سوگیریهای شناختی را میدانند و از آنها برای جلب مخاطب بیشتر استفاده میکنند. بهعنوانمثال در بازی رولت (Roulette) بهطور معمول چند شماره اخیر نمایش داده میشود که فرد مجاب شود تا بر اساس آنها شماره بعد را انتخاب کند و این موضوع همان اشتباه قمارباز است.
جالب است بدانیم که آگاهی از این خطاها فرد را در بازی قمار مصون نگه نمیدارد؛ زیرا در هنگام قمار بازیکنان رفتاری بر پایه احساس از خود بروز میدهند. به همین دلیل فرصت فکرکردن به این سوگیریها و انتخاب تصمیم درست را به خودشان نخواهند داد. بااینوجود چاره چیست؟ از سال ۲۰۰۹ در برخی ایالتهای آمریکا قانون منع استعمال دخانیات در کازینوها اجرا شد. در نتیجه این قانون تنها در ایالت ایلینوی (Illinois) در همان سال ۲۰ درصد درآمد کازینوها کاهش پیدا کرد. زیرا شرکتکنندگان مجبور بودند برای کشیدن سیگار به مکان مشخصی بروند. همین موضوع باعث شد تا کمی از فضای هیجانی یا تکانشی (Impulsive) هنگام بازی فاصله بگیرند و بتوانند با عقلانیت بیشتری تصمیمگیری کنند. در نتیجه زمان یا مبلغ کمتری را هزینه کردند. البته این موضوع در بازیهای آنلاین شرطبندی وجود ندارد. پس لازم است تا فرد خود تنظیمگری (Self-regulatory) داشته باشد؛ به این معنا که قوانینی برای کنترل عطش خود به بازی تعیین کند. بهعنوانمثال محدودیت بودجه یا زمان در نظر بگیرد. ساعت گوشی خود را تنظیم کند تا در زمان مشخص به او اخطار دهد. میتواند از پیامهای تکرارشونده (Reminder) با متنهای انگیزشی استفاده کند. برای این کار تقویم گوشی یا گوگل کلندر (Google calendar) گزینه خوبی است. بهتر است فرد این سوال را از خود بپرسد که چه مقدار از درآمد ماهانه خود را صرف شرطبندی میکند. این قابلیت در اپلیکیشنهای مدیریت مخارج شخصی وجود دارد که با واردکردن هزینهها در هر لحظه نسبت آن به درآمد را بیان میکند. در انتها بهتر است باتوجه به خطاهای شناختی که گفته شد از خود بپرسد که آیا آنقدر که انتظار دارد در بازی خوششانس است؟ آیا میتواند روی نتیجه بازی اثر بگذارد؟ آیا چنین بازیهایی الگوپذیر هستند؟ در واقع لازم است فرد تلاش کند تا باورهای خود نسبت به شرطبندی را زیر سوال ببرد.
از طرف دیگر در سیاستهای کنترل قمار، نقش سازمانهای مردمنهاد بسیار پررنگ است که تنها محدود به آگاهیبخشی به جامعه از طریق انتشار مطالبی در مورد آسیب شرطبندی یا مشاوره نیست. افراد هنگامیکه با دیگران مقایسه میشوند، رفتار خود را تعدیل میکنند یا بهعبارتدیگر رفتار دیگران در شکلگیری رفتار ما موثر است. این موضوع اثر همنوع (Peer effect) نام دارد. بر این اساس این سازمانها در برخی کشورها در وبگاه خود بستری را فراهم کردهاند تا افراد با واردکردن مبلغی که بهصورت معمول قمار میکنند خود را با متوسط جامعه مقایسه کنند. بررسیها نشان میدهد درصورتیکه فرد متوجه شود که بیش از متوسط جامعه در این کار هزینه میکند، در آینده مبلغ کمتری را صرف شرطبندی خواهد کرد. البته این موضوع اثرات جانبی نیز دارد. مثلا افرادی که کمتر از متوسط جامعه شرطبندی میکنند، ممکن است تمایل به افزایش مبلغ خود داشته باشند. برای این موضوع میتوان بهجای نمایش عدد دقیق از بازه اعداد یا حتی عبارتی مانند در حدود متوسط جامعه استفاده کرد.
در این نوشتار تلاش شد تا ضمن معرفی برخی خطاهای شناختی در شرطبندی از جمله اثر هزینه ازدسترفته، توهم کنترل و اعتمادبهنفس بیش از حد و اشتباه قمارباز، راهکارهایی برای مهار آن بیان شود. در پایان میتوان گفت که اقتصاد رفتاری کمک میکند تا فرد، سازمانهای مردمنهاد و سیاستگذار با شناخت بهتر از عوامل سوقدهنده به سمت قمار در کنار سایر مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای مهار این پدیده تصمیم بهینهای را اتخاذ کنند.