خودرو ارزان میشود؟
همچنین اوج یکی ازچند پیک گرانی در بازارخودرو از سال گذشته تاکنون بیشتر لمس شده و قیمت خودروهای داخلی و وارداتی را همچنان با افزایش افسارگسیختهای روبهرو کرده که برای مثال دو نمونه از خودروهای پراستقبال و رند بازار یعنی پژو ۲۰۶ صفر تیپ ۲را از حدود ۲۲۵ میلیون در تیر ۱۴۰۰، حالا به قیمت حدود ۲۷۰ میلیون تومان و هیوندای توسان ۲۰۱۸ وارداتی را از یک میلیارد و ۸۰۰ به ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان رسانده است. یعنی بهصورت میانگین پژو ۲۰۶ در هر ماه با حدود ۷ میلیون تومان افزایش قیمت و توسان در هر ماه با حدود ۶۰ میلیون تومان افزایش قیمت روبهرو شده است و همه اینها سبب شده تا این بازار که هرخبرش مثل یک شوک عصبی توی دل مصرفکنندگان را خالی میکند، آنها را بارها و بارها مثل یک وسواس فکری به این اندیشه فرو برد که چه زمانی بهواقع برای ورود به این میدان نبرد خرید و فروش خودرو که شبیه لاتاری خطرناکی شده مناسب است؟! و یک سوال تکراری بیپایان! آیا خودرو ارزان خواهد شد؟!
قیمت خودرو که گره محکم و کوری به قیمت دلار خورده است، این روزها بیش از قدیم مرا به یاد سریال طنز هیولا ساخته «مهران مدیری» عزیز و مکالمه بین وی و «فرهاد اصلانی» میاندازد که وی رو به اصلانی میگوید: اگر دلار از ۴ تومن بشه ۱۰ تومن خوشحالتر میشی؟! یا از ۱۸ تومن بشه ۱۰ تومن؟! و فرهاد اصلانی طناز در پاسخ او میگوید: خب طبیعتا از ۱۸ تومن به ۱۰ تومن منو بیشتر خوشحال میکنه! و مدیری در پاسخ او میگوید: آهان! ولی درهرصورت دلار شده ۱۰ تومن! پس به نظر میآید باید این واقعیت را پذیرفت که بازگشتن قیمت دلار به زیر ۲۰هزار تومان امری رویاپردازانه باشد!
اما رسیدن به پاسخ اینکه در صورت حصول توافق جدید برجامی یا حاصل نشدن توافق، چنین رویدادی چه اثراتی بر بازار خودروی کشور خواهد گذاشت، معتقدم هر توافقی کوتاهمدت، زماندار یا موقت، نه تنها به کاهش قیمت خودروها در بازار کمک شایانی نمیکند، بلکه صرفا میتواند همانند یک مسکن مقطعی، صرفا التهاب بازار را آرام و پس از به پایان رسیدن مدت توافق، فنر تحت فشار قیمتها را رها و به سمت بالا پرتاب کند. مورد دیگر در کنار نیاز اقتصاد و صنعت و بازار خودروی کشور به یک توافق پایدار طولانیمدت (حداقل ۱۰ ساله)، این مورد را نیز مطرح میکند که درصورت برداشته شدن تحریمها و ایجاد امکان واردات خودرو، با توجه به گفتههای منتشر شده از راهروهای مجلس درباره محدود شدن واردات به ۵۰ هزار دستگاه خودرو در سال ۱۴۰۱ که این امر (تعیین سقف) نه تنها یاریرسان کنترل بازار و کاهش قیمتها نخواهد بود، بلکه خود سبب رانتی خواهد شد که حاصلش چیزی جز ایجاد یک بازار خاکستری یا بازار سیاه توامان نمیشود و عملا این یک درس پسداده شده در اقتصاد است که هر کالایی حال چه سرمایهای و چه غیر سرمایهای که بهصورت انحصاری و محدود وارد بازار شود، خود میتواند سبب ایجاد عدم شفافیت و قیمتگذاریهای کاذب و حبابدار و غیرمنطقی شود. اگرچه نباید از نظر دور داشت که برای خریداری خودروهای وارداتی بهصورت CBU (خودروی کامل) و حتی CKD (قطعات منفصله) نیاز به گشایش اعتبارات اسنادی (LC) و خارج شدن از لیست سیاه FATFاست که رفع این مشکلات میتواند حتی به بیش از یک سال زمان نیاز داشته باشد. در حقیقت، واقعیت اینگونه بهنظر میآید که اقتصادهای کلان دنیا اینبار برای حضور شرکتهای بزرگشان در زمینه خودرو، نفت، انرژی و... در ایران تا از وجود یک توافق بلندمدت با دورنمای پایدار سیاسی و اقتصادی همانند یک معاهده محکم استراتژیک مطمئن نشوند و (چنین گارانتی تنها از کنگره آمریکا بیرون خواهد آمد) عملا و منطقا دیگر ریسک ورود به بازار ایران را نخواهند پذیرفت. این امر در بخش خودرو نه تنها شامل واردات CBU، بلکه CKD نیز خواهد شد که حاصل منفی آن همچنان گریبان خودروهای دپو شده در پارکینگ خودروسازان داخلی را خواهد گرفت و عدم تزریق این خودروهای ناقص به بازار همچنان یکی از فاکتورهای بر همزننده نسبیت قیمت، یعنی عامل عرضه و تقاضا را متاثر خواهد کرد. پس باید پذیرفت که رسیدن به قیمتهای متعادل در بازار خودرو (و نه کاهش چشمگیر) نیازمند یک توافق طولانیمدت و مبدل کردن آن به یک معاهده استراتژیک است، درغیر اینصورت یک توافق موقت یا کوتاهمدت برجامی هیچ تاثیر خاصی بر صنعت خودرو و ایجاد آرامش عمیق و بازگشت رونق به بازار در خواب فرو رفته خودروی کشور نخواهد گذاشت، زیرا علم اقتصاد متشکل از مولفههای تعریف شده و مشخصی است که برای رسیدن به حاصل مثبتش، باید به قوانین آن پایبند و متعهد بود و در واقع همه این رویدادها مرا به یاد جمله معروف «جان مینارد کینز» اقتصاددان مشهور بریتانیایی در قرن ۱۸ میاندازد که میگوید:
«اقتصاد یک علم بسیار خطرناک است!»
البته به نظرم وقتی به جهت اشتباه و غیرواقع هدایت شود!