تجویز مسکن به جای جراحی
نکته پنهان و کمتر دیدهشده چند سال گذشته که طی یکسال اخیر به اوج خود رسیده، ظهور تهدیدهای جدید برای بازارسرمایه بوده که در حالت خوشبینانه و در صورت رفع همه ابهامات اقتصادی (تعیینتکلیف بودجه کشور، میزان افزایش قیمت حاملهای انرژی، میزان افزایش انواع مالیاتها و به تبع آن انواع معافیتهای مربوطه، میزان نهایی افزایش نرخ خوراک، سوخت و برق مصرفی صنایع، نرخ تسعیر ارز صنایع داخلی و صادراتی و...) و رسیدن به توافق جدید برجام، جلب توجه کرده و چالش مهمی را برای ماهها و حتی سالهای آینده بازارسرمایه نمایان میسازد که در ادامه به آنها اشاره شده است.
موارد مهمی همچون عدمهمدلی و همبستگی مسوولان، مدیران و متولیان اقتصادی کشور و بهخصوص بازارسرمایه از جمله تهدیدهای بالقوه جدید بازارسرمایه است.
همچنین کارشناسان و مدیران جوان و کمتجربهای که تخصص لازم و کافی ندارند، متاسفانه در همه حوزهای اقتصادی مشغول به کار هستند.
چالش بعدی، کمبود شدید نقدینگی و سرمایه در گردش شرکتهاست که باتوجه به عدمورود سرمایه و سرمایهگذار جدید، شرکتها را مجبور به تقسیم سود کمتر از انتظار اهالی بازارسرمایه (در فصل مجامع) خواهد کرد. این رخداد کاهش جذابیت نمادها را در رشدهای کوتاه و میانمدت بازار رقم خواهد زد و در نهایت همه موارد گفتهشده در شرایط شکننده حال حاضر اقتصاد کشور ما جز افزایش غیرقابل تصور بیاعتمادی و افزایش آهنگ خروج نقدینگی از بازارسرمایه، عایدی دیگری نخواهد داشت.
در این شرایط سخت و پیچیده اقتصادی، افزایش روزافزون نقدینگی موهوم و مسموم جامعه (که عمدتا ماحصل پرداخت سودهای بدون پشتوانه سپردههای بانکی بوده) مانند سیلی خروشان تمام ارکان اقتصادی را متزلزل کرده است.
عوامل مورد اشاره، در صورت پیشروی با همین بیتدبیری و لاعلاجی، نقدینگی کلی کشور را به عدد غیرقابل تصور حدود ۶/ ۵میلیون میلیارد تومان خواهد رساند که نوک پیکان مسیر به سمت بازارهای موازی مسکن، خودرو، طلا، سکه و ارز خواهد بود.در این برزخ، تنها بازاری که میتواند مانند سدی مستحکم در برابر افزایش بیرویه پایه پولی و کاهش روزافزون ارزش پول کشور دوام آورد و در نهایت اثر تورمی شدید را خنثی کند، بازارسرمایه مظلوم کشور است که متاسفانه در چند سال اخیر و بهخصوص امسال و در پی تصمیمات عجولانه، غیرکارشناسی و غیرمسوولانه مدیران بیتجربه بازارسرمایه، فرصتها یکی پس از دیگری از دست رفته است.در بیش از یکسال پرتنش بازار سرمایه ایران، نهتنها همت و تلاشی برای افزایش اعتماد عمومی از طرف متولیان مربوطه دیده نشده؛ بلکه مدیریت سوء مدیران بدون تخصص، موجب افزایش شدید بیاعتمادی تمام جامعه و نمایان شدن ناکارآمدی زحمتکشان و دلسوزان واقعی کشور شده است که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
مواردی مانند عدمانتشار ابزارهای پوششی، انواع ریسکهای سیستماتیک، عدمافزایش سرمایه مناسب و بهموقع ناشران، عدمشفافیت بیشتر ناشران، عدمتوسعه ابزارهای نوین تامین مالی مبتنی بر سرمایه و اوراق بدهی، عدمرهایی بازارسرمایه از تمامی قید و بندها و محدودیتهای منسوخ معاملات، عدمتوسعه کافی و لازم زیرساختهای تجهیزاتی، عدمفروش اوراق جذاب عمدتا برای بخشهای خصوصی، عدمتوسعه کافی ابزارهای مشتقه، عدمتاسیس نهادهای مالی لازم، عدمتشکیل صندوقهای جذاب و متنوع، عدمافزایش فعالیت صندوقهای تثبیت و توسعه بازار و از همه مهمتر عدمپذیرش شرکتهای پرپتانسیل و جذاب از دید قیمتی (زیر ارزش ذاتی) به ناکارآمدی ارکان بازارسرمایه منجر شده است. این در حالی است که برخلاف موارد اشارهشده و برعکس انتظار معقول اهالی بازارسرمایه، با عرضههای اولیه کوچک و اکثرا بالاتر از ارزش ذاتی و متاسفانه ارزشگذاریهای نامعقول و در کمال تعجب بدون تعهد حداقلی ناشران، نهتنها منابع جدیدی به سمت بازارسرمایه هدایت نشده، بلکه باعث فرار نقدینگی موجود از بازارسرمایه به مکانهای امنتر شده و خود مزید بر مشکلات بوده و پیکر نیمهجان بازار سرمایه را با فشار حداکثری مواجه کرده است که از دید اینجانب تا زمانی که موارد مطرحشده، کمرنگ یا برطرف نشوند، انتظار هدایت نقدینگی جدید به سمت بازارسرمایه سرابی بیش جلوه نمیکند و انجام روشهای مختلف قبل از رفع مشکلات اصلی، جز مسکنی زودگذر نبوده و تنها استفاده ابزاری مدیران در جلسات صبحانه کاری، عید و دید و بازدیدها و جلسات دولتی و آمار مهندسیشده خواهد بود.