تصمیمی خوب؛ اما فقط روی کاغذ
منتقدان این سیاست، بهدرستی به تاثیر منفی دامنه نوسان بر کارآیی بازار به واسطه ایجاد تاخیر در رسیدن قیمت سهام به ارزش ذاتی، ایجاد جریانات ناسالم در فضای معاملات از طریق پدیده صفنشینی و کاهش نقدشوندگی سهام معتقدند. به تصور این دسته، با حذف دامنه نوسان، تمام این مشکلات برطرف خواهد شد و شاهد بازاری حرفهایتر خواهیم بود. از طرف دیگر، تداوم این رویه موافقانی هم دارد و هرچند در تمام این سالها سیاستگذاران بازارسرمایه و مدیران ارشد سازمان بورس، به تبعات منفی اعمال دامنه نوسان در معاملات بورس اذعان داشتهاند؛ ولی هیچوقت شاهد ارائه برنامهای قاطع برای حذف آن نبودهایم. شاید مهمترین علت مماشات سیاستگذار در تداوم این سیاست (باوجود اشراف به آثار جانبی نامطلوبش)، به نگرانی از عمق کم بازارسرمایه و نبود ابزارهای جایگزین مدیریتی برای مواجهه با رفتار کنترلنشده بورس در شرایط خاص، آسیبرسیدن به سرمایهگذاران بهواسطه تشدید بحرانهای مقطعی و افزایش امکانات سودجویی در جریانات ناسالم این بازار برگردد. بیشک یکی از وظایف نهاد ناظر، اطمینان از منصفانه، کار و شفاف بودن بازار است و نوسانات شدید قیمتی میتواند اهداف یادشده و همچنین یکپارچگی بازارهای اوراق بهادار را تضعیف کند و اعتماد سرمایهگذاران به این بازارها را کاهش دهد.
برخلاف تصور بسیاری از فعالان بازارسرمایه کشور، در تعدادی از بازارهای مطرح جهان نیز شاهد وجود سازوکارهای کنترل نوسانات شدید قیمت از طریق اعمال گونهای از دامنه نوسان، از جمله توقف خودکار معاملات یا اعمال دامنه ایستا یا پویای قیمت هستیم و این موضوع یک رویه نادر و صرفا ابداعشده در بورس ایران نیست. در نهایت، ضمن پذیرش تمام آثار منفی سیاست کنترل دامنه نوسان، نگرانیهای سیاستگذاران بازار را هم نمیتوان نادیده گرفت. همه میدانیم که نتیجه دهها تحقیق صورتگرفته، حاکی از اثبات ناکارآیی بازارسرمایه کشور یا کارآیی در سطح ضعیف بوده است. همچنین میدانیم که بازارسرمایه کشور، متاسفانه بازاری بهشدت کمعمق و مستعد موجسازی و شکلگرفتن جریانات غیراصیل قیمتی است. از سوی دیگر، نهادهای بازارگردان در بورس، بهتازگی شکل گرفتهاند و همچنان با جایگاه واقعی و بلوغ عملیاتی فاصله زیادی دارند. بر این اساس، برخلاف دوستانی که حذف دامنه نوسان را درمان تمام معضلات بازارسرمایه میدانند، به اعتقاد اینجانب، چنانچه در حذف دامنه نوسان واقعبینی و شرایط خاص بورس ایران را لحاظ نکنیم، مضرات این تصمیم هیجانی در میانمدت نمود جدی داشته و به دلیل نبود ابزارهای موثر کنترلی و نوسانات شدید قیمت به اکثریت جامعه سهامداری، بهخصوص سرمایهگذاران تازه جذبشده به این بازار، آسیب خواهد رسید. به عنوان نمونه، رشد چندبرابری حجم معاملات سهامداران حقیقی طی سالهای اخیر در مقایسه با حجم سرمایه و معاملات سهامداران حرفهای و حقوقی، یکی از واقعیتهای بازارسرمایه است که در تصمیمات اینچنینی باید مدنظر قرار گیرد. تداوم و توسعه حضور سرمایههای ریز و درشت این خیل عظیم سرمایهگذار برای رشد آینده بازارسرمایه حیاتی است و ماندگار شدن این تازهواردان در بورس، به درک دقیقتر ویژگیهای این جامعه سهامداری نیاز دارد.
به بیانی ساده، احتمالا (تاکید میکنم، احتمالا) با حذف دامنه نوسان، بازارسرمایه میتواند به سمت حرفهایتر شدن گام بردارد. از سوی دیگر، شکی نیست که جامعه سهامداران تازهوارد، به دلیل پتانسیلهای منفی نهفته در یک بازار کمعمق و ناکارآ از یکسو و دانش و تجربه پایین سرمایهگذاری از سوی دیگر، توان تطابق و اتخاذ تصمیمات سریع و صحیح سرمایهگذاری در شرایط جدید را نداشته و به احتمال زیاد، اولین و بزرگترین بازنده حذف دامنه نوسان خواهد بود. فراموش نکنیم که عدمارائه آموزش لازم به این گروه سهامداری و عدمفرهنگسازی لازم برای تشویق سرمایهگذاری غیرمستقیم، از واقعیتهای انکارناپذیر بورس کشور است. ما برای تضمین رشد بازارسرمایه و حتی خروج از وضع موجود، به ورود نقدینگی بیشتر و افزایش حجم معاملات نیاز داریم. حذف دامنه نوسان، حتی اگر در کوتاهمدت به نفع حرفهایها و حقوقیهای قدیمی باشد، از طریق آسیبرساندن به حقیقیهای تازهوارد و حذف تدریجی سرمایه آنها از این بازار، موجب ضرر همان حرفهایها خواهد شد. دقیقا مشخص نیست که منتقدان دامنه نوسان در مواجهه با این واقعیت احتمالی، چه منبع جدیدی را برای جایگزینی منابع خارجشده و تضمین رشد بازارسرمایه میشناسند؟ پس به نظر میرسد، این سیاست، به صورت ثانویه و با دامن زدن به خروج سرمایه از بورس، در عمل به همان حرفهایهای منتقد هم آسیب خواهد رساند.
در انتها کل موضوع را با یک مثال ساده جمعبندی میکنم. شاید در یک قدم زدن و گردش بهاری سرعتی را مناسب میدانیم که مطلوبیت ما را به حداکثر میرساند؛ اما به همراه ما فرزندی است که توان همراهی با آن سرعت را ندارد (محدودیت تابع هدف). بنابراین بهاجبار سرعت را کم میکنیم تا به اتفاق هم به انتهای مسیر برسیم و از میانه راه مجبور به بغل کردن کودک دلبند نشویم (حداکثر کردن تابع مطلوبیت).