جنگ ارزی معکوس
در این میان به نظر میرسد، بانکهای مرکزی برای بالا بردن ارزش پول ملی وارد رقابت با هم شدهاند. در واقع به جای رقابت بر سر کاستن از ارزش پول ملی، حالا رقابت بر سر بالا بردن ارزش پول ملی و مقابله با تورم است. مسلما اقتصادهای فقیر بیشترین لطمه را از این مسابقه جدید خواهند خورد. ارزش دلار در برابر یورو در ۱۲ماه اخیر، ۱۲درصد افزایش یافته است و دوهفته قبل ارزش این ارز در حال برابر شدن با ارزش دلار بود. قیمت نفت و دیگر مواد خام به دلار گران به نظر میرسد؛ اما کاهش ارزش یورو سبب شده است تا قیمتها به این ارز بسیار گرانتر شود. با توجه به افزایش شاخص دلار و بالا رفتن نرخ تورم در بسیاری از کشورها، جهان در حال ورود به «جنگ ارزی معکوس» است که در آن، کشورها بر سر تقویت ارزش پول ملی خود رقابت میکنند. اقتصاددانها از عبارت «جنگ ارزی» برای توصیف رقابت بانکهای مرکزی بهمنظور کاستن از ارزش پول ملی و تقویت صادرات استفاده کردهاند.
جنگ ارزی وقتی شروع میشود که کشورها مشاهده میکنند، شرکای تجاریشان عمدا سیاستهایی را دنبال میکنند تا از ارزش پول ملی خود بکاهند و در حوزه صادرات کالا به مزیت رقابتی غیرمنصفانه دست پیدا کنند. رقابت بر سر کاستن از ارزش پول ملی هنگامی شروع میشود که اهداف کلان اقتصادی کشورها، رشد تولید ناخالص داخلی و ایجاد اشتغال شامل بالا بردن صادرات میشود. در چند دهه اخیر، این شرایط حاکم بوده و موارد متعددی جنگ ارزی مشاهده شده است؛ اما جنگ ارزی معکوس شامل رقابت بر سر بالا بردن ارزش ارز ملی برای مهار تورم است. از اواخر سال گذشته میلادی، همزمان با رشد نرخهای تورم در بسیاری از اقتصادها شاهد چنین جنگی بودهایم. در هر دو نوع جنگ ارزی، غیرممکن است که تمامی کشورها بتوانند به اهداف خود برسند؛ زیرا همه آنها نمیتوانند همزمان از ارزش پول ملی خود بکاهند. ارزش یکارز نسبت به دیگر ارزها سنجیده میشود و وقتی ارزش یک ارز کاهش مییابد، ارزش ارز دیگر بالا میرود.
هم کاهش رقابتی و هم افزایش رقابتی ارزش ارزهای ملی نشاندهنده فقدان همکاریهای بینالمللی برای رسیدن به نرخهای برابری باثبات و منصفانه است. ایالاتمتحده بارها دیگر کشورها را به کاستن عمدی ارزش پول ملیشان متهم کرده است. از سال ۱۹۸۸ کنگره، وزارت دارایی آمریکا را ملزم کرده است تا هر ۶ماه گزارشی درباره رفتار رقبای تجاری آمریکا در حوزه دستکاری در ارزش پولهای ملی ارائه دهد. در فوریه سال ۲۰۱۳ وزارت دارایی آمریکا توافقنامهای را ارائه کرد که طبق آن، گروه هفتاقتصاد بزرگ (G۷) ملزم میشوند از دستکاری در نرخ برابری پول ملی خود برای کاستن از ارزش آن اجتناب کنند. این توافقنامه موثر بوده و طی سالهای اخیر، کشورهای یادشده اقدامی برای دستکاری در ارزش پول ملی خود انجام ندادهاند.
چین که عضو گروه۷ نیست، در بازار ارز خود دخالت میکند؛ اما از سال ۲۰۱۴ این کشور برای جلوگیری از کاهش ارزش یوآن اقداماتی انجام داده است؛ نه کاستن از ارزش آن. عبارت جنگ ارزی سال ۲۰۱۰ از سوی مقامات برزیل در اعتراض به رویه بانکمرکزی آمریکا، بانکمرکزی ژاپن و چند بانکمرکزی دیگر مطرح شد. برزیل؛ آمریکا و ژاپن را به دستکاری در ارزش دلار و ین برای کاستن از ارزش این ارزها متهم نکرد، بلکه به اجرای سیاستهای انبساطی متهم کرد. برزیل اعلام کرد، آمریکا و ژاپن نرخهای بهره را به صفر کاهش دادهاند، سپس سیاستهای انبساطی را اجرا کردهاند تا از ارزش پول ملی خود بکاهند، بر صادراتشان بیفزایند و بیکاری را به شرکای تجاریشان صادر کنند.
امروزه هیچکس آمریکا را به دخالت در بازار ارز برای بالا بردن ارزش دلار متهم نمیکند، بلکه از این موضوع نارضایتی وجود دارد که بانکمرکزی آمریکا با بالا بردن نرخهای بهره، زمینه افزایش جریان سرمایه به اقتصاد این کشور، رشد ارزش دلار، بالا رفتن نرخهای بهره در جهان و لطمه خوردن به اقتصاد جهان را فراهم کرده است. امروزه قربانیهای افزایش نرخ بهره در آمریکا، شرکای تجاری قدرتمند این کشور نیستند، بلکه اقتصادهای در حال توسعه و نوظهوری هستند که بیشتر آنها بدهیهای زیادی به دلار دارند. وقتی ازش دلار بالا میرود، هزینه بازپرداخت بدهیها به پول ملی کشورهای یادشده بیشتر میشود و این عامل میتواند به بحران بدهی منجر شود. با توجه به اینکه پیشبینی میشود، نرخ تورم در جهان بالا باقی بماند، احتمال شروع جنگ ارزی معکوس بیشتر شده است. در این میان، کشورهای فقیر بیشترین لطمه را خواهند دید.