لزوم تمهیدات در جهت رفع چالشها
طی دو سال اخیر، حجم قابلتوجهی از نقدینگی از بازارسرمایه خارج شده؛ اما این نقدینگی قطعا برمیگردد. اعتقاد شخصی من این است که نباید اشتباهات دولت قبل را تکرار کنیم و بعد از برگشت نقدینگی فورا تمهیداتی برای آن در نظر بگیریم. باید از قبل چارهاندیشی کنیم. دولت باید برای حجم بالای نقدینگی، اتاق فکر تشکیل دهد؛ چون میتواند به بازار اولیه بیاید و موجب رشد تولید ناخالص ملی شود؛ اما متاسفانه در ۱۰سال گذشته، شرکتی به طور جدی در بازار اولیه پذیرهنویسی نکرده است و به نوعی شرکتهای بیمه نقش پررنگتری در این بازار داشتند و عملا در حوزه تولید نبودهاند. پس باید بازار اولیه را عمق ببخشیم و دولت آماده واگذاری سهام باشد؛ نه اینکه مانند دوره گذشته اقدامات لازم دیر انجام شد که در نتیجه کاهش شاخص کل بورس را رقم زد.
یکی دیگر از موضوعات مهم، دخالت دولت در اقتصاد کالایی است. متاسفانه با دستکاری مکانیزم عرضه و تقاضا در بازار کالایی از طریق قیمتگذاری دستوری، سهمیهبندی یا هر اقدامی که عدالت اجتماعی را ایجاد کند، عارضه دیگری در بخش دیگر اقتصاد ایجاد کرده است که به ایجاد رانت عظیمی در بخشهای اقتصاد منجر میشود. دولت برای کمک به بخشهای آسیبپذیر اقتصادی باید مکانیزم دیگری غیر از دستکاری عرضه و تقاضا داشته باشد. به طور مثال، در بازار خودرو، خودروسازان با رقمی بالای ۱۲۰هزار میلیارد تومان زیان در حال ورشکستگی کامل هستند و از طرفی لاتاری و قرعهکشی خودرو برگزار میشود. به بیان دیگر، باید گفت که این موضوع، مطابق با عدالت اجتماعی نیست؛ چرا سهامدار خودرویی باید با این حجم زیان مواجه باشد و سودی عایدش نشود، اما خریدار خودرو از رانتهای ایجادشده استفاده کند یا با لاتاری شکلگرفته خودرویی دریافت کند که در بازار آزاد قیمت دوبرابری دارد. این فرآیندها باعث میشود که مردم از بازارسرمایه فراری شوند. اگر قرار است یارانهای به بخشی از جامعه داده شود، میتواند آن را هدفمند و آن بخش را تقویت کند؛ اما نباید نظام اقتصاد کالایی را بههم بریزد؛ چون این اقدام به ایجاد فساد و رانت برای افرادی منجر میشود که نقش کارآمدی در اقتصاد ندارند و عمدتا اقشار آسیبپذیر تحت فشار بیشتری قرار میگیرند.
یکی دیگر از چالشهای بازارسرمایه، حوزه IT این بازار است که باید مجددا با توجه به چالشهایی که در سیستم معاملاتی داشتیم، بهروزرسانی لازم انجام شود تا این بار، گرفتار اتفاقات غیرمنتظره نشویم و سیستم پاسخگو نیاز مردم باشد. این بازار فراز و نشیبهای مختلفی داشته؛ اما به جهت نوع بازدهی و شفافیت معاملات و همچنین اطمینان خاطری که نسبت به مابقی بازارها وجود دارد، هجوم مردم دوباره اتفاق میافتد. قانون بازارسرمایه نیز از اهمیت خاصی برخوردار است؛ چون طی این سالها نشان داد که نیازمند تغییرات در قوانین بازارسرمایه هستیم تا بتوانیم حقوق سهامداران را بهتر حفظ کنیم.
همین فراز و نشیبهاست که به پختگی و عمیق شدن بازار منجر میشود. به هر حال باید قبول کنیم که کشورهای توسعهیافتهای مانند آمریکا که ۲۰۰سال قدمت بورس دارند، هم فراز و نشیبهای زیادی میبینند، بورس تهران جوان است ولی قرار نیست از تجارب دنیا دور باشیم. نباید سهام شرکتها را به مردم واگذار کنیم و پس از آن دولت تصمیمگیرنده آن شود؛ این اقدام با روح و ساختار بازار آزاد همخوانی ندارد؛ در نتیجه باید بخشهای آسیبپذیر را مشخص کند. به نوعی نمیتواند اقتصاد بینابینی انتخاب کند؛ چون اقتصاد بازار آزاد مبتنی بر عرضه و تقاضاست و دولت موظف است از محل درآمدهایی که خواهد دید، به بخشهای آسیبپذیر کمک کند، اما نظام ساختار مبتنی بر عرضه و تقاضا را بههم نریزد؛ چون بعدا عوارض آن را در اقتصاد خواهد دید.