انحراف از مسیر توسعه به واسطه استعمار
در این دوره، دولتهای اروپایی با هجوم به مناطق غیر اروپایی سعی بر آن داشتند تا منابع طبیعی این سرزمینها را با قوه قهریه یا به انحصار خود درآورند یا غارت کنند و همچنین، در کنار این غارت منابع، نیروی کار آنها را تحت استثمار درآورند. تحت این شرایط، آنچه اتفاق میافتد، از بین رفتن مسیر طبیعی توسعه در سرزمینهای غیر اروپایی است. در واقع، چه دولتهای اروپایی و چه حکومتهای غیر اروپایی همگی در مسیر طبیعی توسعه سیاسی و اقتصادی خود بودهاند؛ لکن، آنچه امروزه محل مباحثه است از این قرار است که سیاستهای امپریالیستی و استثماری اروپاییان در آن دوره، روند طبیعی توسعه در سایر سرزمینها را با اخلال غیرقابل چشمپوشی مواجه میسازد. البته در این تردیدی نیست که نمیتوان پیشبینی درستی از آنچه اتفاق نیفتاده است، داشت؛ اما در این نیز تردیدی وجود ندارد که استعمار اروپاییان مسیر توسعه سرزمینهای غیر اروپایی را آنچنان تحتالشعاع قرار دادهاند که همچنان آثار مخرب آنها در بسیاری از مستعمرههای سابق آنها قابل ردیابی است.
دارون عجماوغلو و جیمز ای.رابینسون در کتاب «چرا کشورها شکست میخورند؟» به بررسی تاثیر استعمار اروپاییان بر مسیر توسعه اقتصادی و سیاسی کشورهای استعمارشده میپردازند و در آن کتاب با ذکر مثالهای متعددی از سراسر دنیا، وسعت و شدت آسیب این دوره بر کشورهای غیر اروپایی را نمایش میدهند. یکی از مثالهای معروف و قابل توجهی که در این کتاب از آن یاد میشود، مثال مجمعالجزایر مولوکان در اندونزی و تجارت ادویه است. مثالی که عجماوغلو از آن بهعنوان یک مثال تاریخی بیان میکند تا نشان دهد که استعمار اروپاییان در این منطقه موجب آن شده است تا مسیر توسعه در این مناطق متوقف شود و حتی روندی معکوس را در پی بگیرد.
عجم اوغلو و رابینسون در شرح این مثال تاریخی بیان میکنند که در اواخر قرن هفدهم میلادی، در مجمعالجزایر مولوکان مجموعهای از حکومتهایی وجود داشتهاند که اتحاد سیاسی بین آنها وجود نداشته است و بهطور تقریبی نوعی از دولتشهرها در این مناطق مشاهده میشود .با وجود آنکه در آن دوره از تاریخ، نواحی جغرافیایی دور افتادهای به شمار میرفتهاند؛ لکن بهعنوان تنها تولیدکنندگان ادویههای ارزشمند گرد میخک، جوز بویا و جوز هندی بودهاند.
در نتیجه این امر، این منطقه جغرافیایی محل توجه تاجران عرب و هندی و چینی قرار داشتهاند. آنچه توسط این دو اقتصاددان بیان میشود از این قرار است که تا پیش از ورود اروپاییان به این منطقه، تجارت ادویه توسط حکومتهای محلی با تجار سایر کشورها برقرار بوده است و نهادهای سیاسی و اقتصادی در این مناطق، به همان صورت که مسیر طبیعی خود را در اروپا در حال طی کردن بودهاند، در این مناطق نیز توسعه در حال پیگیری روند طبیعی خود قرار داشته است. اما همهچیز با ورود پرتغالیها به این منطقه بههم میریزد.
پرتغالیها برای دور زدن امپراتوری عثمانی و گرفتن انحصار تولید این ادویهها وارد این منطقه جغرافیایی میشود و با اعمال زور یک مجموعه قرارداد انحصاری با یکسری از این مجموعه حکومتهای محلی برقرار میسازد. در نتیجه این امر، تجارت و حتی تولید این محصولات از دست این حکومتها خارج میشود و مطابق میل انحصارگران پرتغالی قرار میگیرد. لکن، موضوع به این جا ختم نمیشود.
پس از پرتغالیها، هلندیها نیز در رقابت با پرتغالیها وارد این منطقه میشوند. آنها در پی این ورود به منطقه مجمعالجزایر مولوکان، اقدام به تاسیس کمپانی هند شرقی هلند کردند. این کمپانی پس از کمپانی هند شرقی انگلیس دومین شرکت سهامی اروپایی بود که تاثیر مهمی در شکلگیری شرکتهای سهامی مدرن و رشد و توسعه اروپای دوران صنعتی داشتهاست. این کمپانی با داشتن نیروی نظامی مخصوص به خود، در سراسر مجمعالجزایر اقدام به اعمال قوه قهریه علیه حکومتهای محلی برای در اختیار گرفتن زمینهای کشاورزی و نیروی کار
بومی کردند. در یکی از نمونههایی از اعمال قوه قهریه این کمپانی که در این کتاب به آن اشاره شده، قتلعام تمام ۱۵هزار ساکنان جزیره باندا توسط ناوگان دریایی این کمپانی است. در واقع، این کمپانی تمامی ساکنان این جزیره را به جز تعدادی معدود که به لحاظ فنی برای کار کشت ادویهها لازم دانسته شدهبودند، قتلعام کرد. در نتیجه این جنایت، زمینهای زراعی این جزیره به چندین قسمت تقسیم شد و در اختیار هلندیها قرار گرفت و برای تامین نیروی کار لازم از بردگان استفاده شد.
میراث این جنایت و استثمار نیروی کار و غارت منابع و سرزمین در این منطقه آن بود که دولتهای مصونمانده از هجوم پرتغالیها و هلندیها برای آنکه خود را از چشم اروپاییها مخفی نگه دارند، از تولید هر نوع محصولی که میتوانست برای اروپاییها جالب توجه باشند، چشمپوشی کردند و امر تجارت را ممنوع اعلام کردند. در حقیقت، نتیجه استعمار در این منطقه، درونگرایی مطلق حکومتهای محلی است که پیش از هجوم اروپاییان در حال تجارت با تاجران سراسر دنیا بودهاند. نتیجه نهایی این امر، عدم تجارت و نهادینه شدن فضای استبدادی بیشتر در این مناطق بوده است. چیزی که نویسندگان کتاب چرا ملتها شکست میخورند؟ از آن با عنوان «مسیر معکوس توسعه» یاد میکنند.
حال با توجه به ذکر این مثال تاریخی که یکی از میراثهای مهیب و مخرب دوران استعمار اروپاییان بر گسترش فقر و توسعهنیافتگی بسیاری از مناطق غیر اروپایی است؛ برآنیم که در این شماره از اندیشه به میراث این دوره و نهادهایش بر روی دو کشور ثروتمند نیز بپردازیم. به این ترتیب، یک) به آثار این دوره بر کشور جامائیکا که ثروتمندترین مستعمره ادعایی استعمارگران محسوب میشود، خواهیم پرداخت و دو) نگاهی دقیقتر به میراث این دوره روی کشور ثروتمند زمان خود یعنی ایالات متحده آمریکا خواهیم انداخت.