آمریکا از این جنگ چه میخواهد؟
شکست یا پیروزی
مساله جنگ اوکراین به گونهای است که میتوان گفت برنده یا بازنده قاطعی در آن وجود نخواهد داشت. از نظر اوکراینیها ایستادن در برابر یکی از ارتشهای قدرتمند جهان و قدرت اول هستهای جهان تا همین جا و در شرایط کنونی نوعی پیروزی برای اوکراین محسوب میشود. طرف روسی هم هنوز براین باور است که در این جنگ شکست نخورده است. بنابراین تعریف بازنده و برنده اصلی در جنگ اوکراین تا اندازهای پیچیده است. پس وقتی گفته میشود آمریکا احتمال بازنده بودن در جنگ را کم میداند، باید توجه کرد تا همین جا هم آمریکا توانسته است با کمک متحدانش جلوی تحقق بخش عمدهای از اهداف روسیه در اوکراین را بگیرد؛ اهدافی که شامل تصرف سریع کییف، اشغال اوکراین و ایجاد حکومت دستنشانده در این کشور بوده است.
بنابراین در شرایطی که طی یکسال گذشته روسیه نتوانسته است به اهداف خودش در این جنگ برسد، میتوانیم این مساله را نوعی موفقیت و پیروزی برای اوکراین و جبهه غرب و آمریکا بدانیم. از طرف دیگر چیزی که در جبهه غرب ایجاد ابهام کرده، این مساله است که تعریف پیروزی قاطع در اوکراین هم کار بسیار دشواری است؛ به این دلیل که غرب نمیخواهد نوعی شکست تحقیرآمیز را بر روسیه و پوتین تحمیل کند. غربیها نمیخواهند پوتین نخبگان و مردم روسیه را به جامعهای زخمخورده تبدیل کند که درصدد انتقام از غرب باشند. در نتیجه برای غربیها و بهویژه اروپاییها شکست دادن حقارتآمیز پوتین از اساس در دستورکار نیست.
شاید بتوان گفت اگر آمریکا بتواند جلوی پیروزی قطعی روسیه را در مرحله اول بگیرد، این نوعی موفقیت برای آمریکا خواهد بود. در مرحله بعد اگر بتواند روسیه را وادار به پذیرش طرح صلحی بکند که شامل عقبنشینی از استانهای جنوبی و شرقی اشغالشده توسط روسیه باشد، موفقیتی به مراتب مهمتر به دست آورده است. در واقع پارادوکسی که غرب خود را با آن مواجه میبیند به این برمیگردد که چگونه روسیه را شکست بدهد که شکستی تحقیرآمیز نباشد. شاید برای غرب شکست نخوردن در اوکراین مهمتر از شکستدادن پوتین باشد. اما درباره پوتین حدس و گمانهای زیادی مطرح میشود و به نظر میرسد در جانب روسیه هم امیدها برای کسب پیروزی قاطع در اوکراین روزبهروز کمتر شده و شاید کرملین به این جمعبندی برسد که شکست نخوردن در اوکراین خود نوعی پیروزی محسوب میشود.
عملیات بزرگ
درمورد محدودیت امکانات آمریکا برای حمایت عملی از اوکراین باید به این نکته توجه کنیم که از همان ابتدای شروع جنگ این بحث مطرح بود که ادامهدار و طولانی شدن جنگ میتواند اتحادی را که در جبهه غرب به وجود آمده است متزلزل کند. تا الان هم میتوان گفت یکی از امیدهای پوتین برای ادامه جنگ این است که با طولانیتر شدن جنگ، اتحاد میان آمریکا و اروپا از بین برود و زمینه برای پیروزی روسیه در اوکراین فراهم شود. بنابراین باید منتظر بمانیم و ببینیم که در صحنه نبرد طی ماههای آینده چه رخ خواهد داد.
اکنون نهادهای اطلاعاتی اروپا و آمریکا مدعی شدهاند که پوتین در حال آماده شدن برای حمله بزرگ به اوکراین در ماه مارس است. از طرف دیگر گفته میشود ارتش اوکراین هم برای حمله گسترده به نیروهای روسی آماده میشود. به نظر میرسد روسیه با این حمله بزرگ به دنبال تثبیت خط دفاعی جداکننده خود با اوکراین است تا از این طریق در مذاکرات احتمالی صلح دست برتر را داشته باشد. باید توجه کنیم که از اساس جامعه و نخبگان روسیه نمیتوانند در بلندمدت خود را مستقل و جدا از اروپا تعریف کنند. روسیه به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با اروپا در هم تنیده شده است. بهرغم اینکه امروز بعضی از نخبگان روسیه میگویند ما غربی نیستیم؛ اما واقعیت این است که جامعه و فرهنگ روسیه پیوندهایی ناگسستنی با اروپا دارد.
پس پوتین و نخبگان پیرامون او نمیتوانند اجازه دهند با ادامه جنگ اوکراین، جامعه روسیه هم به جامعه درگیر جنگ تبدیل شود. این امر به آن معناست که روسها در نهایت باید با اروپا کنار بیایند. به همین دلیل به نظر میرسد حمله احتمالی روسیه در صورت انجام با هدف افزایش قدرت چانهزنی در میز مذاکره است. اما روسیه بهخوبی میداند که توان زیادی برای ادامه جنگ ندارد و آمار و ارقامی که الان در رسانهها منتشر میشود نشان میدهد که میزان صدمات واردشده، چه از نظر لجستیک و چه انسانی زیاد است و در صورتی که سلاحهای پیشرفته اروپایی مانند تانکهای لئوپارد به دست اوکراینیها برسد احتمال دارد اوکراینیها هم ضربات سختی به روسیه وارد کنند.
احتمال حمایت نظامی آمریکا از اوکراین فعلا دور از ذهن است. درواقع یکی از موارد مورد اجماع و مورد توافق غرب و روسیه به این برمیگردد که روسیه نباید به طور مستقیم با ناتو درگیر شود. تا الان هم پوتین همه تلاشش را به کار گرفته است تا درگیری مستقیمی بین روسیه و ناتو پیش نیاید. چون این مساله یک خطر بزرگتر به نام جنگ جهانی سوم را میتواند در پی داشته باشد. از آنجا که مداخله یا هرنوع حمایت نظامی آمریکا از اوکراین به نوعی درگیر شدن ناتو در جنگ اوکراین محسوب میشود، بنابراین به نظر میرسد، هم روسیه و هم آمریکا تمایلی به این کار نداشته باشند.
چون براساس ماده ۵ پیمان ناتو هر یک از کشورهای عضو که مورد تهاجم قرار بگیرد یا در جنگی شرکت کند بقیه اعضا موظفند از او حمایت کنند. بدیهی است آمریکا به عنوان اصلیترین حامی مالی ناتو در صورت ورود به جنگ باید از طرف ناتو مورد حمایت قرار گیرد. بنابراین حمایت نظامی آمریکا از اوکراین به معنای حمایت نظامی ناتو از اوکراین و کشیده شدن پای ناتو به جنگ اوکراین خواهد بود. اما فعلا به نظر میرسد احتمال اندکی برای این امر وجود دارد.
چین چه خواهد کرد؟
درمورد چین هم باید بدانیم رفتار این کشور تاکنون محتاطانه بوده است. چین سعی کرده است از خطقرمزهای آمریکا در جنگ اوکراین عبور نکند و حتی پیشنهاد صلحی که اخیرا چینیها مطرح کردهاند به این معنا بود که تلویحا به کرملین بفهمانند از نظر پکن مذاکرات صلح، مقدم بر انجام عملیات نظامی است. مساله دوم این است که در سطح نظام مالی جهانی حمایت چین از روسیه برای کمک به دور زدن تحریمها میتواند تبعات اقتصادی شدیدی برای شرکتهای چینی داشته باشد.
برای همین پکن تا امروز در این زمینه محتاطانه رفتار کرده است. اما مشخص نیست که اگر این جنگ ادامه پیدا کند چین سیاست کنونیاش را ادامه خواهد داد یا نه. درهرصورت به نظر میرسد ادراک چینیها از نوع رابطه با روسیه این نیست که در یک جنگ تمامقد به دنبال حمایت از روسیه باشند. یعنی مفهوم شراکت استراتژیک میان روسیه و چین با مفهوم ائتلافی که در ناتو وجود دارد متفاوت است؛ یعنی اگر چین در تایوان درگیری نظامی پیدا کند یا روسیه در اوکراین وارد جنگ شود اینطور نخواهد بود که دو کشور مثل اعضای ناتو همدیگر را مورد پشتیبانی نظامی قرار بدهند. اما فعلا امکان همگرایی چین با آمریکا بر سر مساله اوکراین به خاطر وجود اختلاف میان دو طرف دور از ذهن است. ولی ممکن است در صورت ادامه جنگ در چند ماه آینده آمریکا و چین درمورد کلیات موضوع پایاندادن به جنگ با هم همراه شوند؛ به این معنا که پکن، مسکو را تحت فشار بگذارد و روسیه به نوعی مصالحه تن بدهد. اما فعلا نمیتوان گفت بین آمریکا و چین درمورد جنگ اوکراین نوعی همگرایی وجود دارد.
باید منتظر بمانیم و ببینیم اتفاقاتی که در میدان عملیات طی چند ماه آینده خواهد افتاد باعث ایجاد همگرایی میان دو طرف خواهد شد یا نه. البته بهشخصه درباره امکان همگرایی میان منافع آمریکا و چین در اوکراین تصور خوشبینانهای ندارم؛ چون در سالهای اخیر رقابت ژئوپلیتیک و حتی نظامی و امنیتی میان چین و آمریکا مدام در حال افزایش بوده است.