گذار از ائتلافهای توزیعی
عملکرد ضعیف اکثر بنگاههای تولیدی در ایران نمود آشکار ائتلافهای توزیعی است که به دلیل برخورداری از قدرت رانتجویی نامولد میتوانند به جای افزایش بهرهوری برای تولید بیشتر از طریق ایجاد انحصار سهم بیشتری از توزیع موجود را تصاحب کنند. با این حال این پدیده همانطور که اشاره شد، مختص ایران نیست. فیلیپ آگیون (2022) در مقاله «تئوری کاهش رشد و افزایش رانتها» نشان میدهد که سرمایهداری آمریکا در مسیر انحصار قرار گرفته و اغلب بنگاهها با وجود برخورداری از افزایش مارک آپ، سود حاصل را در افزایش نوآوری یا کالاهای سرمایهای در روند تولید استفاده نکردهاند و این سود بیشتر به انباشت داراییهای نامشهود منتهی شده است. از طرف دیگر جدیدترین گزارش مرکز تحقیقات سیاست اقتصادی اروپا به بررسی رابطه بین تخصیص یارانههای دولتی و بهرهوری کل برای شرکتهای فهرستشده چینی میپردازد. نویسندگان با بررسی یارانههای دولتی پرداختشده به شرکتها از سال 2008 تا 2018، شواهد کمی پیدا کردند که نشان دهد دولت چین بهطور مداوم «برندگان» را انتخاب میکند. از طرفی بهرهوری شرکتها با یارانههای دریافتی همبستگی منفی دارد و به نظر میرسد یارانهها بر رشد بهرهوری شرکتها تاثیر منفی داشته باشد. منبع: آگیون (2019)
حتی از نظر مشتاقخان (2005) که معتقد است رانتجویی در آسیای شرقی نقش مهمی در انباشت اولیه و توسعه اقتصادی داشته است، رانتها در غالب موارد به کاهش رشد و کارآیی منجر میشوند. رونالد مندزا (2012) معتقد است بدون درک ائتلافهای توزیعی و اقتصاد سیاسی نابرابری نمیتوان سیاستهای مناسبی را برای توسعه تولید و فقرزدایی تدارک دید.
علم اقتصاد در سیطره بررسی کنش فردی قرار داشته و نقش و اهمیت سازمانها (خواه سازمانهای اقتصادی باشند و خواه سیاسی) به حاشیه رانده شده است. با این حال برعکس، بخش گستردهای از تاریخ اقتصادی در سیطره و تسلط گروهها و سازمانها قرار داشته و بدون درک منطق اقدام جمعی این گروهها و ائتلافها سیاستگذاری برای توسعه تولید، کاهش تورم یا فقرزدایی تنها به اتلاف منابع منجر خواهد شد.
یکی از نمونههای موفقیتآمیز تبدیل ائتلافهای توزیعی به ائتلافهای تولیدی و در نتیجه گذار از بازی با جمع صفر به بازی با جمع مثبت، تجربه موفق کرهجنوبی در تدارک یکسیاست صنعتی مبتنی بر چماق و هویج بهمنظور به حداقل رساندن شکست دولت و ممانعت از تسخیر سیاست صنعتی از سوی ائتلافهای توزیعی بوده است. این سیاست هزینه فرصت رانتجویی نامولد را برای گروههای تولیدی افزایش داد و به حرکت منابع به سمت فعالیت با ارزشافزوده بالا منجر شد. مشتاقخان (2018) نیز معتقد است دلیل موفقیت سیاستهای صنعتی در کرهجنوبی، حلوفصل سیاسی خاص آن بود.
سیاستهای افزایش تولید در ایران باید بر شناخت نحوه عملکرد ائتلافهای توزیعی، افزایش هزینه فرصت رانتجویی نامولد و تلاش بهمنظور فراگیر کردن سازمانهای تولیدی متمرکز شود. مساله سیاست صنعتی بیش از آنکه مساله طراحی و فنی باشد، مساله اقتصاد سیاسی است و بدون درک زمینه اقتصاد سیاسی تدارک سیاستهای صنعتی تنها با خطر تسخیر و تحریف آن سیاستها، تضعیف عملکرد انتظام و گسترش رانتجویی نامولد همراه است.
کشورهایی میتوانند در زمینه توسعه تولید موفق باشند که قادر به اعمال کنترلهایی بر عملکرد ائتلافهای توزیعی و در صورت امکان گذار از ائتلافهای توزیعی باشند. این هرگز بهسادگی میسر نبوده است و همانطور که اولسون (1965) نشان میدهد، امکان کنترل گروههای کوچک توسط گروههای بزرگ و فراگیر تقریبا ناممکن یا بهسختی ممکن است.