انسان خردمند و انقلابهای صنعتی
همیشه تصور بشر بر این بوده که انسانها با گذر از انقلابهای صنعتی مختلف توانستهاند گامهای موثری در پیشرفت بشر بردارند. انقلابهای صنعتی اول و دوم که به نوعی انرژیهای ماشین بخار و آب، زغالسنگ و الکتریسته عوامل موثر آن بودند، شوربختانه باعث شدند تا رایحه پول حاصل از منابع طبیعی به مشام انسان طماع برسد تا کمر همت خود را برای مصرف و نابودی منابع طبیعی ببندد تا از پول حاصل از آن بتواند موجب رشد و توسعه خود شود. سالها گذشت تا انسان بیخرد به این موضوع پی ببرد که قانون بقای انرژی که سالها قبل کشف کرده بود باعث شده تا با مصرف بیشتر انرژیهای مختلف، انرژی گرمایی بیش از حدی تولید کند که باعث تغییرات اقلیمی اخیر شده است. از طرفی در پروسههای تبدیل و مصرف انرژی، آلایندههای جانبی ایجاد شده که باعث تخریب محیطزیست و آسیبهای انسانی بسیاری شده است.
انقلاب صنعتی سوم نیز که در اواخر قرن بیستم رخ داد و به اسم انقلاب دیجیتال از آن یاد میشود، باعث نشد تا انسان بیخرد به مشکلات حاصل از مصرف بیش از حد انرژی پی ببرد. انقلاب دیجیتالی با اینکه توانست کارآیی و بهرهوری پروسههای صنعتی را افزایش دهد خود باعث افزایش مصرف انرژی شد. دیگر در این زمان بشر به این موضوع پی برده که انقلابهای صنعتی باعث خوشحالی انسانها نمیشود، بلکه باعث افزایش فقر و پولدار شدن معدودی از انسانهای تواناتر و خوششانستر شده است؛ به طوری که اکنون بیشترین ثروت جهان تنها به یکدرصد جمعیت جهان تعلق دارد.
انقلابهای صنعتی دوم و سوم بیشتر در پی مصرف انرژیهای ارزانتری بوده که بشر توانسته است در این سالها ابداع کند. در انقلاب صنعتی چهارم، صنعت با بهرهگیری بیشتر از فناوریهایی مانند اینترنتاشیا، رایانش ابری، کلانداده، بلاکچین، شبکههای۵G و هوش مصنوعی درک ما را از دنیای پیرامون تغییر خواهد داد؛ اما مانند دیگر انقلابهای صنعتی چالشهای متفاوتی در این راه وجود دارد. چالش عدماطمینان از تقسیم عادلانه مزایا و اثرات جانبی آن، چالشی است که در انقلابهای صنعتی قبلی نیز شاهد آن بودهایم، اما چالشی نوین در راه است که تاکنون بشر با آن مواجه نشده و شاید پیچ تاریخی برای این نوع از انسان باشد تا خردمندی یا بیخردی را نشان دهد. عدماطمینان از فرمانبردار و انسانمدار بودن تکنولوژیهای جدید از سالیان قبل فکر و ذکر انسان را به خود مشغول کرده است. انقلابهای صنعتی قبل نمیتوانستند فرمانروای جسم انسانها باشند؛ با اینکه توانسته بودند این انسان بیخرد را به دام اعتیاد به مصرف انرژی و دیجیتالیزه شدن بیندازند.
طی تکامل بشر تاکنون این کشورهای قدرتمند بودند که توانستند با استفاده از منابع خود و دیگر کشورهایی که دارای منابع بودند اما قدرتمند نبودند، پیشرفتهای منطقهای را در دنیا ایجاد کنند، به ترتیبی که دنیا به سه قسمت کشورهای توسعهیافته، در حال توسعه و جهان سوم تقسیم شده است؛ جهان سومی که جمعیت کثیری از فقرای جهان را در وضعیت جنگ و قحطی و خشکسالی در خود جای داده است. سالهاست که کشورهای در حال توسعه یا کشورهای قدرتمندتر جهان سومی تلاش دارند از این مسابقات انقلابهای صنعتی جا نمانند. برخی از آنها توانستهاند خود را به انقلاب صنعتی چهارم برسانند، اما تعداد زیادی از آنها از این قافله عقب افتاده و بین انقلابهای صنعتی سوم و چهارم ماندهاند؛ غافل از اینکه انقلابهای صنعتی الزاما باعث خوشحالی بیشتر انسانها نمیشوند. کشور ما نیز سالهاست تلاش میکند با گذار از انقلاب صنعتی سوم پا به عرصه فناوریهای نوین بگذارد، اما راه درازی در پیش داریم تا بتوانیم با در اختیار گرفتن علوم این حوزه، از مزایای محاسبات کوانتومی، ویرایشهای ژنتیکی و ماشینهای خودران بهره ببریم.
چندسالی است که انسان بیخرد به اشتباهات خود پی برده و متوجه ریلگذاری اشتباه قطار پیشرفت صنعتی خود شده است؛ قطاری که زوزهکشان، ناقوس مرگ انسان بیخرد را به صدا درمیآورد، شاید آخرالزمانی زودرس در پیش است. انسان بیخرد، سالها با استفاده بیش از حد از انرژی و انفجار نبوغ ذاتی خود توانسته است به درجهای از پیشرفت برسد که سودای زندگی در سیارات دیگر را در سر میپروراند.
در لحظهای حساس در تاریخ بشر، انسان باید تصمیم بگیرد انقلاب صنعتی آینده در ادامه همان ریلگذاری اشتباه ادامه یابد و با توسعه فناوری و تکنولوژیهای جدید و عدممدیریت بهینه آنها، فرمانروایی بر کرهزمین را از دست بدهد یا اینکه انقلابی خلاقانه در راه است؛ انقلابی که بشر را نجات خواهد داد. انسان خردمند یا انسان بیخرد؛ اکنون مساله این است. کورسوی امیدی به چشم میخورد که سنگبنای انقلاب صنعتی پنجم برخلاف انقلابهای صنعتی گذشته انسانمحور خواهد بود و دو موضوع تابآوری انسان و توسعه پایدار، ستونهای این انقلاب نوظهور هستند که شاید بهتر باشد بهجای انقلاب صنعتی از انقلابی فرهنگی، اجتماعی و صنعتی نام ببریم؛ جایی که قرار است انسانها با روباتها در آرامش برقصند.
مسلما در این راه چالش بشر با هوش مصنوعی تعیین خواهد کرد که به کدام سمت خواهیم رفت. مباحث زیستمحیطی هیچگاه در انقلابهای صنعتی اولویت نبوده، چه بسا که خود باعث ایجاد تغییرات اقلیمی نامناسبی شدهاند. کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه طی سالهای اخیر به اهمیت این موضوع پی بردهاند و با استفاده از خرد جمعی در تلاش هستند تا جهان آینده را قابل سکونت کنند. شاید توافقنامه پاریس شروع خوبی برای این موضوع بود، ولی عدمهمکاری جهانی باعث ایجاد خروجیهای مناسبی نشد. در تازهترین همکاریها بیش از ۶۰کشور جهان با طرح آمریکا، اروپا و امارات بر سر کنار گذاشتن زغالسنگ به عنوان سوخت (سوختی که در اولین انقلاب صنعتی استفاده میشد) و افزایش سهبرابری انرژیهای تجدیدپذیر در دهه جاری میلادی توافق کردند. اگر انسان خردمند تلاش دارد تا انقلاب آینده را انسانمحور کند، گریزی از استفاده از انرژیهای پاک، جلوگیری از فجایع زیستمحیطی بیشتر و کاهش تخریبهای موجود ندارد. تغییر ریلگذاریهای نانوشته موجود جهت نیل به اهداف انقلابهای صنعتی به تغییر نگرش انسان نیاز دارد. نسلهای آینده خواهند گفت که انسانهای همعصر ما خردمند بودند یا بیخرد.