مناظره اقتصادی در ۱۴ نکته
۱. قبل از وارد شدن به مساله دانش کارشناسی و قوت پاسخهای نامزدهای ریاستجمهوری، باید گفت انتخاب کارشناسان سوالکننده و سطح نازل کارشناسی در کلام آنها و نیز ناشناخته بودنشان در محافل کارشناسی تخصصی اقتصادی، هدفمندی صداوسیما را از انتخاب این افراد نشان میدهد.
۲. تقریبا همه نامزدهای ریاستجمهوری سوال طرحشده را دقیق و براساس ابعاد و اجزای آن تحلیل نکردند. این امر به این معنی بود که تیمهای مشاور این بزرگواران هنوز انسجام کافی نداشته یا با دقت کارشناسی مناسب هنوز نتوانستهاند نظریه مناسب قابل استفاده در اقتصاد ایران را طراحی یا انتخاب کنند. در این مسیر البته تنوع شدید دیدگاه قابل مشاهده بود. هرچند آقایان پورمحمدی و پزشکیان نشان دادند که به موضوعات و مدلها و سیاستگذاریهای علمی این حوزهها نزدیکتر هستند؛ ولی نتوانستند مدل و نظریه منسجم و مناسبی را برای چارچوببندی نظری موضوعات خود معرفی کنند.
۳. با توجه به تجارب و حضور بیش از ۲۰سال در پستهای مهم اجرایی و نمایندگی همه این عزیزان، انتظار بالاتری در مورد دانستن آمار و ارقام یا چارچوبهای اجرایی و قانونگذاری وجود داشت، بهگونهای که بخشهای قابلتوجهی از بسیاری از ارقامی که توسط این بزرگواران بیان شد، غیرواقعی و غیردقیق و حتی بسیار دور از موضوع بود. این مساله نشان میدهد که تا چه اندازه سطح و تراز انتخاب مدیریت در ایران به ارتقا و بهبود نیاز دارد.
۴. موضوع هدایت نقدینگی و مساله نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی شاخصی غیردقیق و توهمی است که نمیتواند هیچچیز را در اقتصاد نشان دهد یا بحث از هدایت نقدینگی نشان میدهد که مساله دخالت مستقیم در توزیع منابع مالی بانکها را با هدایت نقدینگی نامگذاری کردهاند. بیان این موضوع از سوی آقای زاکانی نشان میدهد که مشاوران اقتصادی ایشان تا چه اندازه به حوزه اقتصاد تسلط داشته یا در تحلیل موضعهای روز کشور بهنگام هستند.
۵. ترمینولوژی و اصطلاحشناسی تخصصی نامزدهای ریاستجمهوری تا آن اندازه بود که حتی یک مورد از عباراتی همچون سیاستهای پولی و مالی یا سیاستهای درآمدی، موضوعاتی تخصصی همچون توزیع مجدد درآمد و ثروت، سیاستهای انقباضی و انبساطی، کیفیت دولت، کالای عمومی، شاخص فلاکت و... استفاده نشد. ولی آقایان پزشکیان و پورمحمدی به مساله اهمیت سرمایهگذاری خارجی یا FATF اشاره کردند؛ بدون اینکه وارد توضیح دقیق سازوکار سیاستهای خود برای این موضوع شوند.
6. آقایان پزشکیان و پورمحمدی به مساله تحریمها و الزام به حل این مشکل و اولویت آنها در سیاستهای حل مشکلات اقتصادی تاکید داشتند؛ ولی بقیه یا به این موضوع اعتقاد نداشتند یا این مساله را در اولویت نمیدانستند. این موضوع نشان میدهد که مساله بسیار اساسی همچون رفع و حذف تحریمها از اقتصاد ایران، حداقل در اولویت بخش قابلتوجهی از مردان سیاست و مدیریت کشور نیست. بنابراین نمیتوان انتظاری برای رفع سریعتر این حوزه داشت. مهمتر اینکه دو نفری هم که این مساله را طرح و بحث کردند، برنامه مشخص عملی برای وارد شدن و کاهش اثر یا حذف آنها بیان نکردند. در مقابل افرادی که تحریمها را در اولویت نمیدانستند، مانند آقای زاکانی، مساله را به جای برداشتن تحریمها، بیشتر از طریق دور زدن آنها یا ناکارآمدسازی آنها دنبال میکردند که قاعدتا برای کشور این نگاه میتواند بسیار هزینهآور باشد. در این شرایط که سیاستهای موجود کشور نیز دنبالهرو این روش است، مدیریت ارشد دولت میپذیرد که ابتدا هزینههای تحریم را بپذیرد، سپس آنها را تحمل کند و بعد که قدرت و قابلیت تحمل به آستانه دردناک و بحران رسید، به فکر جبران داخلی آن باشد. مثلا واردات محدودشده دارو، واکسن، تکنولوژی و... را همه از طریق داخل تامین کند؛ بدون اینکه قبلا چنین توانی را در داخل ایجاد کرده باشند. اینجاست که آزمون و خطا بخش بزرگی از منابع کشور را نابود خواهد کرد و کرده است.
7. موضوع پرداختن به مشکلات پیشینی اقتصاد و سیاست کشور و مخصوصا تجربه گرفتن از آنها در بحث آقایان پزشکیان و پورمحمدی انعکاس جدی داشت؛ ولی بقیه به نظر میرسد بر موضوعاتی تاکید داشتند که مستقل از گذشته در ذهنشان شکل گرفته بود. بنابراین مرور اشتباهات گذشته و درس آموختن از آنها که مهمترین بخش سیاستورزی عالمانه است، در بخشی از نامزدها که هماکنون نیز نقشهای مدیریتی مهمی در کشور دارند بازتاب نداشت.
8. از نگاه داشتن طرح و برنامههای جدید، به نظر میرسید آقای زاکانی طرح جدیدی برای پرداخت یارانه به شکل طلا داشت که نسبت به خود طرح و همچنین ابعاد و اجزایی که از آن بیان کرد، نمیتوان انتظار کارآمدی و سازگاری آن با برنامههای قابل اجرا در اقتصاد ایران را داشت. نمونه پرداخت یارانه نقدی را در کشور قبلا تجربه کردهایم و البته هماکنون تجربه میکنیم، ولی یارانه نقدی به ریال، حال اگر قرار باشد این یارانه به شکل سهام طلا یا هر شکل دیگری که غیرریالی باشد توزیع شود، بیشتر از اینکه کارآمدی آن مطرح باشد، موضوع اثرات اقتصادی آن بر اقتصاد بیمار کشور و نابودکردن توان تامین زیرساختهای اساسی کشور است که انسان را نگران میکند. به هر حال هزینه این طرحها از کیسه دولت است و اگر اجرا شوند، میتوانند قابلیت و قدرت سرمایهگذاری دولت در زیرساختهای موردنیاز جامعه را به کلی نابود سازند.
9. مساله ناترازی و بیانضباطی بودجه به صورت کلی تقریبا از سوی همه نامزدها بیان شد؛ ولی هیچکس برنامه مشخصی برای کنترل آن ارائه نداد. البته آقای پزشکیان و سپس پورمحمدی مساله استفاده از کارشناسان متخصص را در این بخش طرح کردند. همچنین ناترازی در حوزه بانکها مورد اشاره تقریبا همه نامزدها بود؛ بدون اینکه راهکار مشخصی برای کنترل آن بیان شود. البته راهکار مورد نظر آقای زاکانی در این بخش که اعمال نظارت و مقرراتگذاری بود، نیز به گونهای بیان شد که نشان میداد خلق پول مازاد بر قاعده قانونی را توسط نظام بانکی پذیرفته، ولی آن مقدار را در خدمت تولید مسکن یا دیگر اهداف دولت تعریف میکرد. این مساله نشان میدهد که تیمهای مشاوره و سطح توان تحلیلی خود نامزدهای ریاستجمهوری، توان تخصصی کافی در حوزههای اقتصادی بانکی و بانک مرکزی را ندارند و این بخش میتواند بزرگترین خسارت را به کشور بزند؛ چرا که بخش قابلتوجهی از مشکلات کنونی کشور از این ناحیه است و هنوز تیمهای کارشناسی نامزدها نتوانستهاند این بخش ذهنیت کارشناسی خود معطوف به مسالهشناسی را دقیق طرح کرده و راهکارهای مناسبی برای آن بیان کنند.
10. در قسمتهای مهمی از بحثها که مساله تورم را پوشش میداد، نگاه نامزدهای ریاستجمهوری به هیچوجه تعادل و تناسب نظری مناسبی با چارچوب نظریات مرسوم اقتصادی پایه و اقتصاد سیاسی نداشت و تقریبا همه دچار توهم دانایی در این حوزه بودند؛ همان توهمی که پس از سالها تلاش در تعداد زیادی از کشورهای جهان، میاندیشد همچنان تورم غیرقابل کنترل بوده و به ریش مدیریت و کارشناسان اقتصادی میخندد. این در حالی است که انجمن اقتصاد ایران برنامههای مشخص خود را در این حوزه منتشر کرده است؛ ولی به نظر میرسد که هیچیک از نامزدها این برنامهها و نکات اساسی منتشرشده توسط انجمن اقتصاد ایران را ندیده یا نادیده گذاردهاند.
11. به نظر میرسد در این مناظره سطح کارشناسی مردم ایران در فهم و بحث و تحلیل موضوعات که در کانالهای فضای مجازی بازگو میشد و انتشار مییافت، حتی در کانالهای مرتبط با عادیترین و معمولیترین سطح اجتماعی، بسیار بالا بود. این مساله کار نامزدهای ریاستجمهوری را در مناظرههای بعدی بهشدت سخت میکند؛ چرا که آنها مجبور خواهند بود برای مناظرههای بعدی دقیقتر عمل کرده و از تیمهای کارشناسی با انسجام و قدرت کارشناسی بالاتری استفاده کنند.
12. بیانصافی خواهد بود اگر نگوییم آقای پورمحمدی در این مناظره، دارای دیدگاههای شفاف تر و دقیقتر اقتصادی و با انسجام بالاتر از بقیه بود که این موضوع نیز توسط جامعه بیشتر مورد توجه قرار گرفته و مورد اشاره بود. این در حالی است که از یک طرف هر آنچه آقای قاضیزاده بازگو کرد سیاستهای نئوواشنگتنی بانک جهانی بود؛ مانند انتقال مدیریت سهام عدالت به مردم و آزادسازی اقتصادی، کاهش تصدی گریهای دولتی، حذف دولت از مسیرهای رقابت با بخش خصوصی و... ولی در زبان آقای پزشکیان را به تبعیت از بانک جهانی متهم ساخت. این نمونه البته در برخی دیگر نیز قابل مشاهده بود که نشان از نیاز به مطالعه دقیقتر این بزرگواران و تیمهای مشاور آنها در این حوزه دارد.
13. تاکید بیش از اندازه بر بهرهوری بدون توجه به الزامات این بخش، تاکید بیش از حد بر شفافیت بدون توجه به الزامات آن، تاکید بیش از اندازه بر انضباط مالی دولت بدون توجه به آنچه دولت و بودجه آن را بیانضباط کرده است، تاکید بیش از اندازه بر استقلال بانک مرکزی بدون توجه به اینکه اصولا استقلال بانک مرکزی چه معنایی دارد و در چه حوزههایی تعریف میشود، تاکید بیش از حد بر سرمایهگذاری و نیاز به منابع مالی 200 تا 250میلیارد دلاری در آن بدون توجه به اینکه چگونه و از چه مسیرهایی میتوان این سرمایه را تامین کرد یا به کار گرفت، تاکید بیش از حد بر تحریمهای داخلی بدون اینکه نمونههایی از آن به صورت شفاف بازگو شده و برای آن راهکاری بیان شود، همه نشان از ضعف شدید کارشناسی در سطح دولت و قوه مقننه دارد که این بزرگواران باید قبل از مناظره از طریق خوانش و فهم منابع کارشده و مطالعات بهنگام در سازمانهای رسمی مسوول مسالهشناسی کشور در دو نهاد قوه مجریه و قوه مقننه تغذیه ذهنی و کارشناسی شوند. این مشکل همواه در همه دولتها در این سازمانها وجود داشته و منابع مالی این سازمانها متاسفانه در مسیر مسالهشناسی دقیق و هدایت صحیح این منابع کارسازی و هدایت نشده است.
14. تاکید بر اعتماد به مردم و ترمیم اعتماد بین دولت و مردم کلیدواژه ارزشمندی بود که در این مناظره باز شد و انتظار این است که رئیس دولت آینده هر فردی که باشد، این مساله مهم و حیاتی را به عنوان اولویت در مرکز توجه قرار دهد.