امنیت غذایی و توسعه پایدار

حدود ۴۰‌درصد از جمعیت جهان به نوعی دچار سه‌نوع سوءتغذیه هستند. اولی از گرسنگی مزمن نشات می‌گیرد. در حقیقت طبق تعریف سازمان خواربار و کشاورزی(FAO)  دریافت‌نکردن کالری و پروتئین کافی در طول روز گرسنگی محسوب می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که ۸۲۸میلیون نفر در سراسر جهان در سال ۲۰۲۱ دچار گرسنگی بودند که این میزان ۱۵۰میلیون نفر بیشتر از سال ۲۰۱۹ است. همچنین تخمین زده می‌شود که تا سال ۲۰۳۰ همچنان ۶۷۰میلیون نفر با گرسنگی مواجه باشند.

نوع بعدی سوءتغذیه که به گرسنگی پنهان معروف است، کمبود دریافت ریزمغذی‌‌‌ها مانند ویتامین‌‌‌ها یا اسیدهای چرب خاص است. در واقع فرد میزان کالری و پروتئین موردنیاز را دریافت می‌کند، اما از دریافت این موارد محروم است. دریافت ویتامین A، ویتامین B۱۲، روی، آهن، اسیدهای چرب امگا۳ و ید از این دست هستند.

سومین مورد که در نقاط ثروتمند دنیا وجود دارد، سوءتغذیه ناشی از دریافت بیش از حد کالری است. در واقع وقتی شاخص BMI بالاتر از ۳۰ می‌رود، خود نوعی سوءتغذیه ایجاد می‌کند که ‌‌‌می‌‌‌تواند مشکلات عدیده‌‌‌ای برای سلامت به وجود آورده و بیماری و مرگ‌ومیرهای زودرس را ایجاد کند.

در مشکل تولید مواد غذایی و از بین بردن گرسنگی و سوءتغذیه، یک واقعیت پیچیده و پیکانی دوسویه وجود دارد که عرضه مواد غذایی را با چالش مواجه کرده است.

سوی اول این پیکان، آن است که تغییرات آب‌وهوایی، کشاورزی را تهدید می‌کند. یک اصل وجود دارد که به دلیل تغییرات آب‌وهوایی، مکان‌‌‌های خشک امروزی به خشک‌‌‌تر شدن و مکان‌های مرطوب به مرطوب‌تر شدن تمایل دارند که هر دو در کشت محصول اشکالاتی ایجاد می‌کنند. از سویی تغییرات آب‌وهوایی سطح آب دریاها را افزایش داده و برخی زمین‌‌‌های نزدیک دریاها با خطر زیرآب رفتن مواجه هستند. همچنین، کشاورزی در محیط‌های گرم، به گرم‌‌‌تر شدن زمین و کشاورزی در زمین‌‌‌های سرد به سردتر شدن آن کمک می‌کند. از این‌رو کشاورزی در زمین‌‌‌های مناطق گرمسیر، احتمالا با تنش‌‌‌های ناشی از مواردی همچون نابارور شدن دانه‌‌‌ها و تبخیر سریع آب روبه‌روست که بهره‌‌‌وری کشاورزی را کاهش می‌دهد؛ در حالی که کشاورزی در محیط‌های بسیار سرد مانند کانادا و روسیه می‌‌‌تواند بهره‌‌‌وری تولید را در پی داشته باشد.

علاوه‌بر تغییرات آب‌وهوایی، انتشار دی‌اکسید کربن بر اسیدی شدن اقیانوس‌‌‌ها تاثیر مستقیم دارد. این تغییرات روی صدف‌‌‌های دریایی سبب کوچک‌تر شدن پوسته آنها شده است. آبزیان دریایی نیز از این تغییرات اثر می‌‌‌پذیرند که این خود نه‌تنها به تنوع زیستی آسیب می‌‌‌رساند، بلکه برای تغذیه انسان نیز تهدید‌کننده است.

علاوه بر دو عامل فوق، زمین‌‌‌های کشاورزی به دلیل استفاده بیش از حد از آفت‌‌‌کش‌‌‌ها و علف‌‌‌کش‌‌‌ها تخریب شده‌اند و با مسموم شدن خاک، تنوع زیستی در آنها کاهش یافته است. از سوی دیگر گرده‌افشان‌‌‌هایی مانند زنبور عسل که برای افزایش بهره‌‌‌وری محصولات حیاتی‌اند، در حال کاهش هستند که یکی از مقصران این مساله می‌‌‌تواند آلاینده‌‌‌های شیمیایی باشد. همچنین شکارچیان طبیعی به صورت تصادفی یا بر اثر دخالت بشر، از محیطی به محیط دیگر منتقل شده‌‌‌اند و به دلیل غلبه علف‌‌‌های هرز، جوندگان یا دیگر انواع آفات، میزان تولید محصولات کشاورزی کاهش می‌‌‌یابد.

تنش‌‌‌های زیست‌محیطی، زمین‌‌‌های آبی جهان را که با تولید محصولات غذایی ارتباط مستقیم دارند تهدید می‌کند. خشک‌شدن بسیاری از رودخانه‌‌‌های اصلی که دیگر به دریا نمی‌‌‌رسند، یخچال‌‌‌های طبیعی در حال عقب‌نشینی و پمپاژ بیش از حد آب‌‌‌های زیرزمینی، خطری جدی برای آیندگان است.

همه این تهدیدهای زیست‌محیطی که شامل تغییرات آب‌وهوایی، اسیدی‌شدن اقیانوس‌‌‌ها، آلاینده‌‌‌های شیمیایی، گونه‌‌‌های مهاجم، یخچال‌‌‌های طبیعی در حال عقب‌‌‌نشینی، پمپاژ بیش از حد آب‌‌‌های زیرزمینی و رودخانه‌‌‌هاست، گواهی بر این واقعیت است که‌ سازوکار زراعت -بیش از هر فعالیت انسانی دیگری- به آب و هوا و محیط‌‌‌هایی که در قرن‌‌‌های گذشته داشته‌‌‌ایم وابسته است. اینکه منابع غذایی ما برای روبه‌رو شدن با چالش‌‌‌های غذایی که در آینده با افزایش جمعیت با آنها روبه‌رو خواهیم شد محدود است و باید در نحوه روبه‌رو شدن با طبیعت تغییراتی ایجاد کنیم.

سوی دیگر پیکان، آسیبی است که کشاورزی به محیط‌زیست وارد کرده است. شاید مردم تصور کنند اتومبیل‌‌‌ها یا شاید نیروگاه‌‌‌هایی که زغال‌‌‌سنگ می‌‌‌سوزانند و ساخته دست انسان هستند، بزرگ‌ترین منبع آسیب زیست‌‌‌محیطی باشند. آنها سبب ناپایداری زیست‌محیطی می‌‌‌شوند، اما تولید مواد غذایی است که جایزه مهم‌ترین عاملی را که به‌تنهایی باعث آسیب‌‌‌های زیست‌‌‌محیطی شده است از دیگران می‌‌‌رباید. اما چگونه این اتفاق می‌‌‌افتد.

اولین دلیل، انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای است. جنگل‌‌‌زدایی برای ایجاد مراتع و مزارع جدید یکی از منتشرکننده‌‌‌های اصلی هر سه گاز گلخانه‌‌‌ای دی‌‌‌اکسید کربن، متان و اکسید نیتروژن است. این امر به آن معناست که روش‌هایی که در کشاورزی استفاده می‌شوند، باید در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای بازطراحی شوند.

دومین مورد، تاثیر عمده بر چرخه نیتروژن است. جو شامل ۷۹‌درصد نیتروژن به‌صورت دی‌‌‌نیتروژن(N۲) است که این شکل آن بی‌‌‌اثر، بی‌‌‌بو و بدون مزه است که برای ما چندان مفید نیست. اما در شکل نیترات، نیتریت و آمونیاک برای گونه‌‌‌های زنده کاملا حیاتی است؛ چرا که نیتروژن ستون فقرات اسیدهای آمینه و پروتئین‌‌‌هاست. نیتروژن واکنش‌‌‌پذیر، هسته اصلی متابولیسم ما و تمام جنبه‌‌‌های زندگی ما از جمله توانایی رشد غذاست. به همین دلیل است که در کودهای شیمیایی و کودهای سبز به کار می‌رود و آن را روی خاک قرار می‌دهند. اما تغییر شدید میزان نیتروژن موجود در محیط، آسیب عمده‌‌‌ای به اکوسیستم‌‌‌ وارد می‌کند.

سومین مورد، از بین بردن زیستگاه گونه‌‌‌های دیگر و کاهش تنوع زیستی است. انسان‌‌‌ها حجم عظیمی از زمین را تصاحب کرده‌‌‌اند و همچنان نیز به این روند ادامه می‌دهند. در مناطقی که جنگل‌‌‌های بارانی وجود دارد، از بین بردن این جنگل‌‌‌ها سبب از بین رفتن گونه‌‌‌های زیستی می‌شود؛ گونه‌هایی که غیرقابل جایگزینی هستند. تخریب زیستگاه، سبب ششمین انقراض بزرگ گونه‌‌‌هاست که توسط انسان رقم می‌‌‌خورد. همچنین آفت‌‌‌کش‌‌‌ها، علف‌‌‌کش‌‌‌ها و سایر مواد شیمیایی خود سبب تهدید تنوع زیستی می‌‌‌شوند. عامل دیگری که تنوع زیستی را با خطر مواجه می‌کند، استفاده بیش از حد از آب شیرین برای امور کشاورزی است.

دو سوم انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای به سوختن انواع سوخت‌‌‌های فسیلی یا فرآیندهای صنعتی بر‌‌‌می‌‌‌گردد. یک‌سوم باقی‌مانده به دلایل غیرانرژی مرتبط می‌شود که کشاورزی نقش غالبی در آن بازی می‌کند. اثرات مستقیم کشاورزی و اثرات غیرمستقیم با جنگل‌‌‌زدایی و تغییر کاربری زمین برای کشاورزی و مدیریت دام از این موارد هستند. در واقع نه‌تنها منبع اصلی انتشار گاز دی‌اکسید کربن از طریق استفاده از زمین مربوط به کشاورزی است، بلکه رتبه‌های دوم و سوم انتشار گازهای گلخانه‌ای نیز در همین صنعت است. اکسید نیتروژن منتشرشده از دامداری و استفاده از کود سبب آلودگی‌‌‌های زیست‌محیطی شده است. متان تولیدشده از برخی محصولات کشاورزی و شالیزارهای برنج و دام‌ها -که در روند طبیعی هضم منتشر می‌شود- و نیتروژنی که در کودهای شیمیایی وجود دارد و به جای آنکه جذب گیاه شود، بخار شده یا به منابع آب می‌رود، سبب بالا رفتن میزان نیتروژن فعال در طبیعت بیش از حالت طبیعی آن می‌شود.

در طول سال‌های متمادی، محرک‌های درازمدت بحران -از جمله تغییرات آب‌وهوا و افزایش جمعیت- به قدری کند بوده‌‌‌اند که توسط اکثر سیاستگذاران در دنیا شناسایی نشده بودند. اما برای رسیدن به پایداری باید سازوکار جدیدی در صنعت کشاورزی ایجاد کرد که از یک‌سو بتواند فشار عظیمی را که به زیست‌بوم تا به امروز وارد شده است کاهش دهد و از سوی دیگر در برابر تغذیه جمعیت زمین پاسخگو باشد. به دلیل پیچیدگی سیستم غذایی، باید متناسب با زمینه‌‌‌های محلی سازوکاری طراحی کرد که ارتباط متقابل کاربری زمین، استفاده از نیتروژن و آلاینده‌‌‌های شیمیایی و آسیب‌‌‌پذیری محصولات زراعی در دماهای مختلف را مورد بررسی قرار داده باشد. این یکی از ‌‌چالش‌‌‌های سخت توسعه پایدار است. ما به انقلاب سبز دیگر مانند انقلاب سبز هند نیازمندیم تا بر چالش زیست‌محیطی پیش‌رو فائق آییم.

به این منظور، در مرحله اول، برخی مناطق که با خشکی مواجه هستند باید بر محصولات مقاوم به خشکی تمرکز کنند. در مرحله دوم گونه‌‌‌های محصول را مغذی‌‌‌تر کرده و این قابلیت را در آنها ایجاد کنیم که در شرایط سخت، رشد بهتری داشته باشند. در مرحله سوم نیز بر کشاورزی دقیق یا کشاورزی‌ای که از اطلاعات غنی بهره می‌‌‌برد متمرکز شویم؛ مانند صرفه‌‌‌جویی آب، استفاده مناسب از نیتروژن و سایر نهاده‌‌‌ها. کشاورزی دقیق به فناوری اطلاعات وابسته است؛ اینکه مطالعه دقیق از انواع خاک به کشاورز بگوید در کدام زمین با مشخصات خاک آن، چه نوع کود و چه میزانی مصرف کنند تا بهره‌‌‌وری بالاتر و درآمد بهتری داشته باشند و در عین حال اثرات زیست‌محیطی حاصل از کشت نیز به کمترین میزان ممکن کاهش یابد.

نکته دیگری که در کشاورزی مبتنی بر پایداری وجود دارد، بهبود مدیریت آب است که «محصول در قطره» بالاتری تولید می‌کند. همچنین آبیاری با انرژی خورشیدی می‌‌‌تواند نقش بسیار مهمی در فناوری‌‌‌های زیرمجموعه آبیاری برای کمک به کشاورزان خرده‌پا داشته باشد. برداشت بهتر، ذخیره‌‌‌سازی و حمل‌ونقل محصولات کشاورزی نیز نکته مهم دیگر در پایداری این محصولات است. آموزش مدل‌‌‌های کسب‌وکار به کشاورزان خرد نیز می‌‌‌تواند به توانمند‌سازی آنها کمک کند. از آنجا ‌‌‌که کشاورزان خرد محصولات زیادی را در سراسر جهان تولید می‌کنند، این امر به پایداری تولید کمک شایانی خواهد کرد.

مسیر توسعه پایدار شامل تغییر رفتار، آگاهی عمومی، مسوولیت سیاسی و فردی و همراهی سیستم‌ها و فناوری‌‌‌های جدید است. این مسیر می‌‌‌تواند به طور چشمگیری فشارهای وارده بر محیط طبیعی را کاهش دهد و به انعطاف‌پذیری اقتصاد و شیوه زندگی ما در برابر تغییرات محیطی کمک کند. امنیت غذایی و کشاورزی پایدار همچنان یک مشکل بزرگ حل‌نشده در سراسر جهان است و مبارزه با گرسنگی جایگاه عمده‌‌‌ای در اهداف توسعه پایدار دارد.

* پژوهشگر اقتصادی