مسیریابی بورس تهران
اتفاق بسیار بد عدم توافق در بُعد مذاکرات هستهای، رفتن پرونده ایران به شورای امنیت و فعالسازی مکانیزم ماشه توسط طرفهای غربی که میتواند منجر به رشد شدید قیمت ارز، کاهش شدید ارزش پول ملی و کاهش فروش نفت ایران به ارقامی کمتر از ۷۰۰ الی ۸۰۰ هزار بشکه و اتفاقات احتمالی ناگواری که در پیش دارد یک طرف ماجرا خواهد بود.
طرف دیگر که امیدواریم سریع روی دهد توافقی خواهد بود که بین ایران و طرفین غربی که میتواند به ثبات در متغیرهای تاثیرگذار اقتصادی اعم از نرخ ارز در محدوده فعلی، همگرایی نرخ سامانه نیما و سنا با یکدیگر، افزایش شفافیت چشمانداز آتی شرکتها و مسیر فروش نفت و صادرات غیر نفتی کشور منجر شود. اکنون بازار بین دو نقطه متضاد قرار گرفته و در انتظار ضربالاجلی بوده که از سوی طرف آمریکایی تا پایان ژانویه، از سوی طرف روس تا آخر فوریه تعیین شده و از سوی طرف ایرانی که تاریخی برای آن تعیین نشده و فقط هدف را توافق بسیار مناسب برای کشور اعلام کرده است. آنچیزی که بازار برداشت کرده و فعالان اقتصادی از آن انتظار دارند این است که نهایتا تا آخر فوریه باید مقداری شفافیت بالا برود تا بتوان تصمیمگیری کرد. بنابراین انتظار میرود تا زمانی که تعیین تکلیف یا جدیتی که در وین ادامه پیدا کرده به صورت ملموس مشخص نشود بازار با وضعیت فعلی به کار خود ادامه میدهد.ابتدای معاملات روز شنبه نیز در پی انتشار اخباری مبنی بر اینکه توافق به سرعت در حال انجام است، در معاملات صنایع برجامی اعم از خودرویی، بانکی و بیمهای تا حدودی شاهد بودیم اما طبیعتا تا مشخص نشدن ابعاد سیاست خارجه، پولهای بزرگ مسیر معاملاتی خود را برای تصمیمگیری مشخص نخواهند کرد، مخصوصا پولهایی که عمدتا به سمت صندوقهای درآمد ثابت یا بانکها میل پیدا میکنند.
طبیعتا انتظار میرود در صورتی که توافق صورت بگیرد انتشار شدید اوراق قرضه برای امورات جاری کشور کاهش پیدا کند و منجر به این شود که از فضایی که رکود تورمی شکل میگیرد دور شویم و فضا به سمت گشایشها و رشد اقتصادی، نرخ بین بانکی در محدوده ۱۶ الی ۱۷ درصد تغییر جهت دهد. این مهم میتواند چشمانداز مطلوبی برای بازار سرمایه ایجاد کند. نزولی بودن بازار سرمایه بیشتر نشان از خلاء حضور خریدار دارد و فروشنده هر چند به مقدار کم، باعث میشود که قیمتها تا حدودی به سمت پایین سوق پیدا کند، این اتفاق نیز از خاصیتهای بازار نقدشونده است. پیشبینی میشود که با مشخص شدن ابعاد مختلف برجام، بازار سرمایه نیز بتواند مسیر مطلوبتری را پی بگیرد. بازارهای مالی زمانی که از لحاظ روانی دچار چالش میشوند مقداری با سلب اعتماد همراه میشوند.
اکنون پالس مثبت از وین به تهران مخابره میشود، نرخ نیما نیز در محدوده ۲۴هزار تومانی قرار گرفته است اما با توجه به سابقه کوتاهمدت یک سال اخیر بازار و تجربه فعالان اقتصادی از ضد و نقیضهایی که رگولاتور و یا قانونگذار (مجلس شورای اسلامی و دولت) به بازار سرمایه پالس داده شده، مقداری به فضای بیاعتمادی دامن زده است.
دولت قبل از بازار سهام تامین مالی کرد و از فروش سهام به مردم به عنوان افتخار در کارنامه کاری خود گفت. دولت جدید نیز که خود از منتقدان شدید دولت قبل بوده و داعیهدار اصلاح بازار سرمایه در ۳ روز و نمو بازار سرمایه به عنوان موتور اصلی اقتصاد کشور بود متاسفانه به وعدههای خود عمل نکرد. مضاف بر اینکه در پیشنویس اولیه سازمان برنامه و بودجه برای بودجه سال ۱۴۰۱ چنان ارقام عجیبی در حوزه نرخ فروش انرژی برای شرکتهای بورسی چیده شد که این مهم ناامیدی مفرط را به بازار سهام القا کرد.
پس از اینکه صدای اهالی بازار سرمایه بلند شد و اعتراضاتی مبنی بر استفاده از فرمولهای غلط برای خوراک پتروشیمیها و مواردی از این قبیل به گوش رسید همگی باعث شد یک چالش در بازار شکل بگیرد. در ادامه نیز ۱۰ فرمان صادر شد. در یک هفته گذشته اعلام شد که ۱۰ فرمان به عنوان پیوست اضافه نشد و موارد بسیار متعددی از این قبیل، موضوعات رفت و برگشتهایی هستند که در دولت وجود دارد. تمام اینها باعث تشدید بیاعتمادی در بازار سرمایه میشود. سرمایهگذاری که دارای سرمایه اندکی بوده یقینا در پی چنین اتفاقاتی به سمت سفتهبازی و نوسانگیری کوتاهمدت سوق پیدا خواهد کرد. سرمایهگذار بزرگ هم که همیشه به دنبال سرمایهگذاری مولد است به جای اینکه در بانک و بدون ریسک سرمایهگذاری کند با بررسی بازارها مشاهده میکند که طی یک سال اخیر به هیچ عنوان نمیتواند سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشد. این قشر سرمایهگذار معتقد است که اختلافنظر در دولت برای حوزه مالیات، نرخ خوراک، نرخ سوخت و... میتواند چشمانداز سرمایهگذاری را با تغییرات فاحشی همراه کند. بنابراین سرمایهگذار بزرگ هم با بیاعتماد شدن به چنین شرایطی اقدام به کنارهگیری از معاملات خواهد کرد.مجموع بیاعتمادیهایی که طی ۲ سال گذشته شکلگرفته باعث میشود که بازار سهام نتواند پالس مثبت از سمت وین را بپذیرد و در جریان داد و ستدهای روزانه خود لحاظ کند. بنابراین تا زمانی که نرخ ۲۲ و ۲۳ درصدی را میتوان از بانکها دریافت کرد و نرخی بیش از ۲۱ درصد از صندوقهای درآمد ثابت گرفت، سرمایهگذار بزرگ ترجیح میدهد قسمت اعظم پول خود را به چنین بازاری تزریق کند. به اعتقاد بنده نهایتا تا یک ماه آتی مقداری تکلیف مذاکرات هستهای مشخص خواهد شد (با رقم خوردن اتفاقات مطلوبی در وین). در چنین حالتی بازار سرمایه میتواند به صورت شفافتری اقدام به تصمیمگیری کند.