تاثیر تورم بر بازار سرمایه
نکته دیگر این است که در شرایط تورمی در کوتاهمدت سود اسمی شرکتها (منظور سودی است که تورم در آن لحاظ نشده است) به واسطه کاهش ارزش پول ملی افزایش پیدا میکند، در نتیجه این اتفاق باعث ایجاد تقاضا برای خرید سهام در بازار سرمایه میشود، در صورتیکه سود حقیقیها کاهشی است، اما نکته در این است که در بلندمدت نرخ تورم روی فروش و بهای تمامشده تولید اثرگذار خواهد بود و سودآوری صنایع و شرکتها را تحتتاثیر خود قرار خواهد داد.
به این ترتیب که اگر اثر افزایش نرخ تورم بر بهای تمامشده تولید زیاد باشد و نرخ محصولات و خدمات به آن نسبت یا بیشتر رشد نداشته باشد، سود شرکت کاهش پیدا میکند، در نتیجه قیمت سهام آن نیز بهتبع آن کاهش پیدا میکند، اما باید به این موضوع توجه داشت که افزایش نرخ شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی میتواند در کوتاهمدت بر حاشیه سود تاثیرگذار باشد. همچنین این اتفاق به لحاظ سرمایهدرگردش نیز میتواند ریسکی را متوجه شرکت کند، اما در کل در چنین شرایطی بهنظر میرسد که این اتفاق، تاثیر مثبتی بر سودآوری این صنایع داشته باشد. در رابطه با شرایط فعلی بازار سرمایه نیز باید این موضوع مطرح شود که در حالحاضر، بازار سرمایه متاثر از عوامل مختلفی چون نرخ بهره، درآمدهای نفتی، نرخ ارز، نرخ تورم، حذف ارز ترجیحی و خارجشدن دولت از صنایع خودرویی است، در نتیجه ترکیب این عوامل و تاثیرگذاری آنها به گونهای است که هنوز نتوانسته نقدینگی قابلتوجهی را برای رونق بیشتر بازار سرمایه جذب کند. با توجه به اینکه روند رشد نرخ تورم در سالهای اخیر بالا بوده است، اثر تورم روی بازدهی داراییهای مالی از موضوعات مهم و قابلتوجه است که میتوان از نظریه فیشر بر این اثر استفاده کرد.
بنا بر این نظریه نرخ بهره اسمی بازتابدهنده اطلاعات مربوط به نرخ تورم موردانتظار است که ارتباط بین بازدهی سهام و تورم با توجه به این نظریه قابلتوضیح است. در این میان سیاستهای پولی از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است، در صورتیکه سیاست پولی انبساطی اتخاذ شود میتواند با حجم پول در گردش رونق فعالیتهای اقتصادی را ایجاد کند، در نتیجه بازار سرمایه با افزایش تقاضا برای خرید سهام مواجه خواهد شد. برعکس این موضوع سیاست پولی انقباضی است که از این رونق میکاهد، مخصوصا زمانی که قیمت سهام و داراییها بهصورت حبابی رشد کرده باشد.