نقش بازده موردانتظار در استراتژی سرمایهگذاران
مهدی مهدیانی، کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه بازده موردانتظار، یک پیشبینی نیست، تشریح میکند: «سرمایهگذاری در بورس تهران از مسائلی است که موردتوجه عمده سرمایهگذاران با هر سطح تخصص و توانمندی است، چراکه هر سرمایهگذار بهدنبال کسب درآمد و بازدهی بیشتر در تلاش است تا در بازاری با فضای سرمایهگذاری مناسبتر به معامله بپردازد، اما باید توجه داشت که سرمایهگذاری راه و روش خاص خود را دارد و باید بهعنوان سرمایهگذار موفق، حداقل تصویر کلی در مورد میزان بازدهی کلی سرمایهگذاری، قبل از شروع سرمایهگذاری خود درنظر داشت، ضمن اینکه عموما افراد به عنوان یک سرمایهگذار تمایل دارند که بازده موردانتظار سبد سهام خود را بدانند؛ بدین مفهوم که عملکرد پیشبینیشده و تغییرات سود یا زیان کلی سرمایهگذاری خود را محاسبه کنند. «بازده موردانتظار سهام»، دقیقا به همین مطلب میپردازد. نکته مهم در این ترکیب کلمه موردانتظار است، زیرا بازده موردانتظار، تضمینی نیست و بر اساس بازدههای تاریخی و برای ترسیم یک چشمانداز استفاده میشود، اما باید توجه داشت که بازده موردانتظار، یک پیشبینی نیست.»
وی ادامه داد: «بهعبارت دیگر، بازده سهام معیار بااهمیتی در تصمیمگیریهای مالی و بهمعنای میزان سود و تغییرات قیمتی یک سهم است. با درنظر گرفتن این نکته که بازده سهام به شکل درصد بیان میشود، میتوان گفت سرمایهگذار با بررسی درصد بازده سهام انتخاب درستتری در چینش پرتفوی خود خواهد داشت، بنابراین بازده، سودی است که بهصورت مستقیم از محل سرمایهگذاری بهدست میآید یا سودی است که از تغییرات قیمت ناشی میشود، از اینرو در یک سرمایهگذاری کمریسک و موفق، سرمایهگذار باید بازده موردانتظار سرمایهگذاری خود را محاسبه کند. بر این اساس میتوان گفت برای محاسبه بازده موردانتظار سبد سهام، سرمایهگذار باید بازده موردانتظار هریک از داراییهای خود و همچنین ارزش کلی هر دارایی را محاسبه کند، ضمن اینکه در نگاهی دقیقتر بازده سرمایهگذاری از دو بخش بازده قیمتی و بازده نقدی تشکیل میشود. بازده سرمایه یا بازده قیمتی حاصل تفاوت بین قیمت خرید و فروش یک اورق بهادار یا دارایی خاص است و بازده نقدی، سودی است که بهصورت جریانات نقدی طی دوره به دست سرمایهگذار میرسد. برای محاسبه بازدهکل کافی است تا مجموع بازده نقدی و بازده سرمایهای با یکدیگر جمع شوند. علاوهبر این، لازم به توضیح است که این محاسبات مختص بهدست آوردن درصد بازده سهام نیست، چراکه سرمایهگذاران دیگر بازارهای مالی نیز با توجه به نوع سرمایهگذاری و استراتژی معاملاتی خود میتوانند بازده سرمایهگذاریهای مختلف را به همین شکل محاسبه کنند.»
مهدیانی تشریح کرد: «فرمول اولیه بازده موردانتظار یک سبد سرمایهگذاری، از حاصل ضرب ارزش هر دارایی در بازده موردانتظارهر دارایی آن و سپس جمع همه آن ارقام با هم، بهدست میآید. بازده موردانتظار معمولا بر اساس دادههای تاریخی است، بنابراین تضمینی نیست، از اینرو برای محاسبه بازده موردانتظار یک سبد، سرمایهگذار باید بازده موردانتظار و ارزش کلی هریک از اوراقبهادار موجود در پرتفوی خود را بداند. این بدین مفهوم است که سرمایهگذار باید میانگین نرخ بازده پیشبینی شده هر اوراقبهادار را جمعآوری کند، بنابراین یک سرمایهگذار فرض میکند که برآوردهای بازده موردانتظار یک اوراقبهادار که در گذشته درست بودهاست، در آینده نیز به همین شکل خواهد بود، ولی نکته قابلتوجه این است که سرمایهگذار از دیدگاه ساختاری بازار، برای محاسبه بازده موردانتظار استفاده نمیکند، ولی در مقابل، ارزش اوراقبهادار موجود در پرتفوی را با تقسیم ارزش هریک از اوراقبهادار بر ارزش کل اوراقبهادار، پیدا میکند؛ این در حالی است که زمانیکه بازده موردانتظار هر اوراقبهادار مشخص شده و ارزش هر اوراقبهادار محاسبه شد، سرمایهگذار بهسادگی بازده موردانتظار هر اوراق را در ارزش همان اوراق ضرب میکند و حاصلضرب هر اوراق را جمع میکند.» وی به محدودیتهای بازده موردانتظار اشاره کرد و گفت: «با وجود اینکه محاسبه بازده سهام برای سرمایهگذاری در بورس کارآیی بسیاری دارد، اما مشکلات قابلتوجهی نیز در آن وجود دارد. یکی از اصلیترین این موارد، عدمشناسایی هزینههای موثر در محاسبات است، بنابراین نمیتوان زمان را که مهمترین هزینه موثر در بازده سرمایه است، عملا در محاسبات تاثیر داد. بازه زمانی طولانیتر برای محاسبه بازده، پاسخ کاملتری ارائه میدهد و نقش نوسانهای معمولی و روزمره در سهام، در نتیجه کمرنگتر خواهد شد. بر این اساس میتوان گفت محاسبه در بازه زمانی کوتاه، بازده را درگیر نوسانهای بیشتر خواهد کرد. علاوهبر این درخصوص عوامل تاثیرگذار در بازده سهام باید این نکته را درنظر گرفت که دستیابی به این عوامل نیاز به بررسی پیشینه سهام بازار دارد، چراکه با توجه به مطالعات صورتگرفته در این زمینه، از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراقبهادار تهران میتوان به مواردی نظیر نسبت نقدینگی، نسبت اهرمی، نسبت فعالیت، نسبت سودآوری و بسیاری از نسبتهای مرتبط دیگر اشاره کرد.»
مهدیانی به سرمایهگذاران توصیه کرد: «برای موفقیت در یک سرمایهگذاری باید درنظر داشت که این ارزیابی به سرمایهگذار کمک میکند ترکیب مناسبی از اوراقبهادار را برای به حداکثررساندن بازده در مدت زمان سرمایهگذاری خود انتخاب کند، اما بازده موردانتظار به تنهایی تصویر کاملی را ترسیم نمیکند، بنابراین اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری بر اساس آنها به تنهایی میتواند خطرناک باشد و استفاده از تحلیلهای کارشناسی و بهرهمندی از سایر ابزارها در این حوزه، قطعا موفقیت سرمایهگذاری بیشتری را تضمین خواهد کرد.»
مرتضی کاظمپور؛ دیگر کارشناس بازار سرمایه به بررسی رابطه بازده و ریسک سهام پرداخت و گفت: «طی سالهای اخیر همواره یک تعریف اشتباه زیاد شنیده میشود مبنیبر اینکه رابطه بازده و ریسک، مستقیم است. این تصور باعث میشود که بسیاری از افراد پس از ورود به دنیای سرمایهگذاری پر ریسکی مانند بورس، تصور کنند که در این بازار باید بازده غیرمتعارفی کسب کنند، اما واقعیت چیز دیگری است. تعریف صحیحی که باید به آن اشاره شود این است که رابطه ریسک و بازده موردانتظار یک رابطه مستقیم است، یعنی سرمایهگذار انتظار دارد بازده بیشتری را کسب کند و لزوما این انتظار محقق نخواهد شد.»
وی ادامه داد: «در بازار سرمایه ایران نیز این انتظار را میتوان براساس ابزارها یا صنایع مختلف تعریف کرد. برای نمونه فردی که وارد فضای معاملات اختیار خرید و فروش (آپشنها) میشود به دلیل پذیرش ریسک بالای این بازار، انتظار یکسود چندین برابری بازده بدونریسک (تقریبا ۲۴درصد) را دارد، اما آیا این سود تحقق مییابد؟ باید اینگونه بیان کرد که صرفا با پذیرش ریسک زیاد در این بازار نمیتوان سود زیادی را کسب کرد؛ چراکه احتمال دارد یک فرد با اتخاذ چند تصمیم اشتباه زیان هنگفتی را تجربه کند. برای نمونه در ۲۹ آبان ۱۴۰۱ یکی از اختیار خریدها تقریبا شاهد رشد ۷۶درصد بود، یعنی فردی که تحلیل صحیح داشت ۷۶درصد بازدهی کسب کرد که احتمالا فراتر از بازدهی موردانتظار وی بودهاست اما آن فردی که تصمیم اشتباهی اتخاذ کرد و روز گذشته فروشنده این اختیار خرید بود، زیان بسیار زیادی را تجربه کردهاست.»
کاظمپور تشریح کرد: «یکی دیگر از ابزارهای موجود در بازار سرمایه صندوقهای کالایی هستند. این صندوقها با سرمایهگذاری روی یک یا چند کالای خاص گزینهای جذاب برای سرمایهگذارانی هستند که احساس میکنند در ایران همواره داشتن کالا بهتر از نقد ماندن است. سرمایهگذارانی که در صندوقهای کالایی به دلیل شرایط تورمی کشور انتظار سود فراتر از نرخ تورم دارند. دیگر ابزار موجود همان سهام است. در بحث سهام نیز باید هم به ماهیت صنایع و هم به بزرگ و کوچک بودن شرکت توجه ویژهای کرد. در معاملات سهام، سهامدارانی وجود دارند که ریسک سهامداری در سهام بازیگرمحور را میپذیرند؛ سهام بازیگرمحور یعنی سهامی که رشد و افت آن در دست یک تیم خاص از سهامداران است که با پول زیاد سهام را ابتدا جمعآوری کرده، سپس با ایجاد جو مثبت سهام را بهاصطلاح پروژه میکنند و در نهایت نیز با فروشهای سنگین از سهم خارج میشوند و سهم ماهها در صففروش قفل میشود، در نتیجه ورود به این سهام ریسک زیادی دارد اما افراد زیادی وارد این مدل سهام میشوند؛ چون انتظار دارند در این مدل از سهام سود چشمگیری کسب کنند، یعنی با پذیرش ریسک زیاد، بازده موردانتظار زیادی را طلب میکنند. در نهایت به سرمایهگذارانی که در بورس فعال هستند یا قصد ورود به بازار را دارند، پیشنهاد میشود قبل از هر چیز ریسک هریک از ابزارهای مالی و صنایع را مدنظر قرار دهند و سپس با چینش یک سبد مناسب با استفاده از این ابزارها میتوانند بهدنبال بازده موردانتظار فراتر از تورم باشند.»