دلایل بیاعتنایی سهامداران به واگذاری سرخابیها بررسی شد
شکست یک پروژه پرهیاهو
فراز و فرود بازار سهام متاثر از افزایش تنشهای اقتصادی و نااطمینانیهای ایجادشده در تالار شیشهای، شرایطی را رقم زده تا بازار مذکور در مقابل بحران اصلاح قیمت سهام از ابتدای سال و فرار اجباری سهامداران در مقابل این نوسانات عجیبوغریب، با تشدید بیاعتمادیها دست به گریبان باشد. کارشناسان بازار سهام بر این باورند که در چنین شرایطی به نظر میرسد حتی با صعودهای مقطعی نیز شاهد ورود قابلملاحظه پول حقیقی به بازارهای مختلف نباشیم. بررسی رفتار سرمایهگذاران نشان میدهد اظهارات اخیر رئیس سازمان خصوصیسازی مبنی بر خریدار نداشتن سرخابیها عین واقعیت است. گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با کارشناسان بازار سرمایه حاکی از آن است که خود خصوصیسازی نقش پررنگی در عدمتحرک معاملهگران در این برهه برای خرید سهام استقلال و پرسولیس ایفا کرده است.
درحالیکه ۱۰درصد از سهام سرخابیها اسفند ۱۴۰۰ به شکل پذیرهنویسی در فرابورس عرضه شد، ۱۰درصد دیگر سهام استقلال و پرسپولیس مقرر شده بود در قالب بلوک مدیریتی در فرابورس عرضه شود. بااینحال بر اساس گفتههای حسین قربانزاده، رئیس سازمان خصوصیسازی، سرخابیها خریداری نداشتند و احتمالا برای عرضه مجدد باید تغییراتی پیرامون قیمتگذاری آنها اعمال کنند. این در حالی است که سال گذشته نیز از پذیرهنویسی سهام دو باشگاه در فرابورس استقبال نشد و برخی کارشناسان معتقد بودند مبلغ پذیرهنویسی این دو باشگاه با زیان سرخابیها همخوانی ندارد. از اینرو با توجه به گفتههای رئیس سازمان خصوصیسازی، شاید بهجرات بتوان پروژه عرضه سرخابیها را پروژهای شکستخورده نامید؛ آن هم در شرایطی که بازارهایی همچون سکه، طلا و دلار در اوج بازدهی سالانه و شکست سقفهای قیمتی تاریخی هستند.
وضعیت قابلپیشبینی
بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان بازار مذکور بر این باورند که این وضعیت از قبل نیز قابلپیشبینی بوده و دلیلی ندارد که دولت از نتیجه واگذاری فوق، حیرت کند. عدهای دیگر نیز بر این باورند که زمان نامناسب برای عرضه سهام دو باشگاه(از سال گذشته و درحالیکه این بازار در رو به زوالترین حالت ممکن به سر میبرد) باعث هراس سرمایهگذاران و هواداران برای خرید سهام و در نهایت برآورده نشدن انتظارات از سطح ضعیف مشارکت شده است. این شرایط درحالی رقم خورده که دولت تبلیغات وسیعی برای فروش سهام باشگاههای استقلال و پرسپولیس انجام داده است؛ اما با آغوش سرد و کمفروغ سرمایهگذاران مواجه شد.
در همین رابطه احمد اشتیاقی، کارشناس بازار سرمایه، با بیان اینکه خرید سهام استقلال و پرسپولیس به روش فعلی از سوی سازمان خصوصیسازی برای باشگاه و سهامداران منفعت خاصی ندارد، به «دنیای اقتصاد» گفت: پس از سالها کشمکش و وعدهووعید دولت درمورد خصوصیسازی سرخابیها، هرچند این این طلسم شکسته شد و رقابت سرخابیها به بازار سرمایه کشیده شد، اما استقبال سرد سهامداران را به دنبال داشت. از سال گذشته تا هفتههای قبل نسبت به فرآیند واگذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال انتقاداتی وارد بود اما با توجه به اینکه به انتقادات وقعی نهاده نشد، طبیعی است که در چنین شرایطی با چراغ قرمز سهامدار مواجه شود. اودر مورد دلایل استقبال سرد سهامداران از نمادهای دو باشگاه توضیح داد: در مورد عرضه باشگاههای ورزشی یک واقعیت وجود دارد و آن این است که در مورد دورنمای بازدهی باشگاهها چشمانداز روشنی ترسیم نیست. اما دولت و سازمان خصوصیسازی گمان میکنند هواداران برای حمایت از باشگاههای موردعلاقه خود دست به خرید سهام این باشگاهها میزنند.
این در حالی است که قضیه سهامداری و موضوع هواداری دو موضوع کاملا مجزا و متفاوت از یکدیگر هستند. به این ترتیب سهامداری که به دنبال سود و منفعت است هرگز حاضر نیست پول خود را وارد سهامی کند که با حواشی بسیاری دست به گریبان است. بر همین اساس کاملا مشخص بود با توجه به مصائبی که پیرامون این واگذاری وجود دارد، فرآیند مذکور به درِ بسته بخورد. به گفته این کارشناس، ارزشگذاری برند دو تیم با مبالغ بالایی انجام شده است و همین امر سبب شده میزان سودآوری دو باشگاه در ابهام باشد. او با اشاره به زیان انباشته صورتهای مالی دو باشگاه افزود: بررسی صورتهای مالی دو باشگاه از یک زیان انباشته وسیع حکایت میکند؛ این موضوع در حالی است که اخیرا بازار سرمایه و قیمت اغلب سهام وضعیت مناسبی داشتهاند. مضاف بر آن، سهامدار با یک ترس ذاتی حول مالکیت دولتی و حواشی ایجادشده در مورد حق تبلیغات صداوسیما نیز دستوپنجه نرم میکند.
از سوی دیگر واگذاری باشگاههای ورزشی در کشور در ابتدای راه قرار دارد و به دلیل کمتجربگی در این مسیر، سهامداران ترجیح میدهند وارد این بازی پرریسک نشوند. اشتیاقی مهمترین دلیل بیرغبتی سهامداران به سهام سرخابیها را بیبرنامگی سازمان خصوصیسازی برای عرضه نمادهای معاملاتی «استقلالح ۱» و «پرسپولیسح ۱» عنوان کرد و گفت: به صورت سنتی افرادی که برای پذیرهنویسی عرضههای اولیه شرکت میکنند به دنبال کسب بازدهی ۳۰درصدی ثابت در مدتی مشخص هستند. تجربه نشان میدهد حدود ۶۰درصد از افرادی که عرضههای اولیه را خریداری میکنند بعد از مدتی سهام را میفروشند. پشت این داستان معمولا یک حقوقی قوی یا یک بازارگردان حرفهای وجود دارد که در شرایط بالاتر از سود ۳۰درصدی از سهام موردنظر حمایت کرده، سهم را میخرد تا سهام مذکور بعد از رشد ۳۰درصدی دچار فروپاشی قیمتی نشود. این رویه در اکثر عرضههای اولیه مشابه است، رویهای که برای سهام سرخابیها از سوی سازمان خصوصیسازی انجام نشد؛ همین امر سبب شد سهام دو باشگاه خریدار نداشته باشد.
اما همانطور که ملاحظه کردیم این اتفاق برای این دو باشگاه نیفتاد. بر اساس قوانین و مقررات تعریفشده پیرامون وظایف خصوصیسازی، سازمان مذکور نمیتواند در نقش یک بازارگردان یا حمایتکننده از یک سهام وارد عمل شود. از اینرو سهامداران با سهامی طرفند که از پشتوانه حمایتی قوی برخوردار نیستند. با توجه به این اوصاف و خالی بودن پشت این دو نماد از بازارگردان قوی و عمده، سهامدار نمیتواند چشمانداز روشنی از آینده سهام ترسیم کند. بنابراین سهام ممکن است زیر قیمت عرضه اولیه در تابلو قیمت بخورد. شواهد حاکی از آن است که این گزاره مهم در بیرغبتی سهامداران به خرید سهام سرخابیها نقش کلیدی ایفا کرده است. با توجه به اینکه مقرر شده بود بعد از پذیرهنویسی، عرضه سهام به صورت بلوکی انجام شود، تعویق این موضوع نیز به وضعیت اخیر دامن زده است.
شکست یک فرصت
محمد شکری، کارشناس بازار سرمایه، نیز در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» ضمن بیان اینکه عرضه اولیهای که بازارگردان قوی نداشته باشد محکوم به شکست است، اظهار کرد: این در حالی است که عرضه این دو نماد میتوانست عایدی بسیاری برای سهامداران داشته باشد. اما متولی نداشتن سهام سرخابیها عامل مهم شکست یک فرصت استثنایی در بازار سرمایه است. بر اساس قانون، سازمان خصوصیسازی حق ندارد وجوه فروختهشده را مجددا به خرید سهام اختصاص دهد. سازمان خصوصیسازی به دنبال آن بود که بعد از عرضه اولیه، اقدام به واگذاری بلوکها کند تا خریدار بلوکها نقشی در حمایت از قیمت تابلو ایفا کند؛ اما این اتفاق از مدتزمانی که سهم بسته بود تا هماکنون رخ نداد.
به نظر میرسد کسی حاضر نیست در موضوع قیمتگذاری سهام دو باشگاه از خود انعطاف نشان دهد مگر اینکه تغییرات جدید قیمتی در مورد ارزش دو برند اعمال شود. در بازار سرمایه همه به دنبال سود هستند نه طرفداری. وقتی قیمتها روی تابلو در مدار نزولی قرار میگیرد، سهامدار بلافاصله در نقش فروشنده ظاهر میشود. قاعده بازی در بازار سرمایه به این شکل است. هر کس به این قاعده پایبند نباشد دستخالی و متضرر از بازار خارج خواهد شد. بررسی رفتار معاملهگران نیز از یک نکته مهم پرده برمیدارد. سهامداران همان رفتاری که با سهمهای دیگر داشتند با این دو نماد نیز داشتند و مباحث طرفداری و عِرق به رنگها، در بازارهای دارایی جایی ندارد.