استراتژی سرمایهگذاری در بازارسرمایه چطور باید باشد؟
مهمترین اقدامات باید در چارچوب رفع مشکلات بنگاهها باشد. بنگاهها در ایران سه دستانداز مهم پیشروی خود دارند؛ قیمتگذاری دستوری، نرخ بهره بالا و نرخ ارز. اقدامات دولت باید معطوف به برداشتن این سه دستانداز باشد؛ قیمتگذاری دستوری عامل مهم عقبماندگی اقتصادی کشور و عدمتوسعه اقتصادی و بیکاری گسترده است. این مساله باعث یک عدمتعادل گسترده در اقتصاد شدهاست. این قیمتگذاری دستوری از فروش محصولات شرکتهای خودرویی تا لاستیکسازی تا خوراک پالایشگاه و پتروشیمی همهجا به چشم میخورد و حتی موجب دستکاری در بازارهای شفافی مثل بورسکالا میشود. در همین حال نرخ بهره باعث عدمصرفه اقتصادی فعالیتها و بیارزششدن داراییهای مالی شده و نرخ ارز نیز اینک بهجای یک نرخ به سردرگمی کلی تبدیل شدهاست که بساط فساد و بیماری هلندی را توام باهم در اقتصاد کشور ایجادکردهاست. بدون اصلاح نظام ارزی کشور امید چندانی به توسعه صادراتمحور بهعنوان محور کنونی توسعه در سطح جهانی نیست.
چه مشکلاتی در بازارسرمایه وجود دارد که باید رفع شود؟ بازار سرمایه یک ساختار متقاطع میان انواع و اقسام دستگاهها در هر سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه است. در هفته تصمیمات بخشهای مختلف هر سه قوه بر بازار سرمایه تاثیر میگذارد لذا اولین اقدام باید ارتقای جایگاه بازار سرمایه و رئیس سازمان و شورایعالی بورس باشد که بتواند در مقابل تصمیمات دستگاههای مختلف واکنش نشان بدهد. عضویت رئیس سازمان در هیاتدولت و حضور نماینده سازمان در مراکز تصمیمسازی اقتصادی میتواند در این زمینه راهگشا باشد.در همین حال بارها در یکساله اخیر دکتر عشقی رئیس سازمان و کانونهای مختلف بازار سرمایه در مورد مشکلات نامهنگاری کردهاند که توجه به همین نامهها میتواند بخش عمدهای از مشکلات را برطرف کند. چگونه میتوانیم مردم را ترغیب به سرمایهگذاری در بورس کنیم و از نظر شما با چه ابزارهایی اعتماد مردم به بورس بازمیگردد؟ مردم بهدنبال بازدهی و یک رشد معقول سرمایهگذاری هستند. در حالحاضر عملا این رشد و بازدهی را در بازارهای دلالی میبینند؛ جایی که با خرید سکه و ارز و خودرو و زمین و ساختمان میتوانند بدوندردسر بازدهی مطلوب خود را به دست آورند و از چنبره دخالتهای دولت هم سرمایه خود را دور نگاه میدارند. به مردم امروز من حق میدهم دنبال دلالی باشند؛ چراکه در حوزه سرمایهگذاریهای رسمی دولت با انواع اقسام تصمیمها نظیر بحث نرخ بهره، قیمتگذاری دستوری و نرخ ارز نیمایی مانع از یک بازدهی معقول برای سرمایهگذاران میشود. اگر این پارادوکس حل شود و دولت بپذیرد سرمایهگذاری در بازار سرمایه به نفع اقتصاد کشور است و سرمایهگذاران در بورس کسانی هستند که به دلیل علاقه به کشور و اقتصاد مملکت پول خود را به بخش دلالی نبردهاند، اکثر مشکلات حل میشود.