سرمایه‌گذاری خصوصی؛ پیشران توسعه اقتصادی
رضا یارمحمدی copy

بخشی از این پدیده به دلیل افزایش ارزش سرمایه‌گذاری‌ها و بخش دیگر آن به واسطه ورود منابع مالی جدید به این صنعت رخ‌ داده‌است. به‌عنوان یک مثال موردی؛ جالب است بدانید که شرکت انگلیسی پرمیرا؛ به‌عنوان یکی از بزرگان سرمایه‌گذاری خصوصی در اروپا در فاصله سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ بیش از ۳۰شرکت بزرگ را خریداری و بیش از ۲۰کسب‌وکار بزرگ را به‌فروش رساند. برای درک اهمیت این موضوع باید گفت؛ کمتر شرکت دولتی می‌توان یافت که چنین تجربه عمیقی در خریدوفروش کلان داشته‌‌‌‌‌باشد.

افزایش نقش سرمایه‌گذاری در اقصی‌نقاط جهان یک الگوی بدیهی و ثابت شده‌است؛ اما آیا اقتصاد کشور ما نیز مسیر مشابهی را درپیش گرفته‌است؟ در دهه‌۸۰ اصل‌۴۴ قانون‌اساسی با هدف خصوصی‌‌‌‌‌سازی شرکت‌های دولتی ابلاغ شد؛ با این همه صنعت سرمایه‌گذاری خصوصی به‌معنای امروزی آن رشد و توسعه نیافت و باید توجه داشت که صنعت سرمایه‌گذاری خصوصی مستلزم تشکیل شرکت یا صندوق جهت سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارها و دارایی‌های خصوصی با دید میان‌مدت است. متاسفانه این هدف تاکنون آنطور که باید و شاید محقق‌نشده‌است. بدیهی است که این کاستی و خلأ بزرگ توجه بیشتر ارکان قانون‌گذار را طلب می‌کند. سرمایه‌گذاری خصوصی در یک تعریف عام عبارت است از؛ مالکیت کل یا بخشی از یک کسب‌وکار با هدف نگهداری میان‌مدت و فروش مجدد آن با قیمتی بالاتر؛ در واقع آنچه امروزه از آن به‌عنوان سرمایه‌گذاری خصوصی یاد می‌شود حضور شرکت سرمایه‌گذار در سه مرحله را شامل می‌شود: رشد تملک و ساختاردهی مجدد.

در مرحله رشد، سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارهایی انجام می‌شود که به بلوغ نسبی رسیده‌‌‌‌‌اند ولی جریان درآمدی روبه‌رشدی دارند. در این مرحله، حضور سرمایه‌گذار در هیات‌مدیره شرکت غالبا به‌صورت اقلیت است. در مرحله تملک، در کسب‌وکارهای به‌اصطلاح بالغ سرمایه‌گذاری می‌شود، جریان درآمدی کسب‌وکارهای بالغ، باثبات است اما رشد چندانی ندارد. در مرحله ساختاردهی مجدد نیز هدف سرمایه‌گذار کسب کنترل کامل بر فرآیند مدیریتی شرکت است.

تامین مالی با استفاده از سرمایه‌گذاری چند فایده بنیادی دارد. برای مثال این نوع تامین مالی بسیار منعطف است و در مقایسه با تامین مالی شرکتی؛ بازده‌‌‌‌‌های مالی بسیار بالاتری را جست‌وجو می‌کند. از طرف دیگر ورود به سرمایه‌گذاری خصوصی به تامین منابع مالی محدود نمی‌شود، بلکه به ارزش‌‌‌‌‌آفرینی برای شرکت سرمایه‌‌‌‌‌پذیر نیز منجر خواهدشد. این نوع سرمایه‌گذاری به اصلاح ساختار سرمایه شرکت، بهبود عملیات، بهبود مدیریت و نیز ایجاد هم‌‌‌‌‌افزایی(از طریق بهره‌‌‌‌‌برداری از خدمات مکمل شرکت‌های تحت‌سرمایه‌گذاری) منتهی می‌شود؛ در واقع از زمان ورود منابع مالی به شرکت سرمایه‌‌‌‌‌پذیر وضعیت رتبه‌‌‌‌‌بندی شرکت بهبود می‌‌‌‌‌یابد. این نکته مهم سبب می‌شود که دریافت سرمایه از نظام بانکی، به‌شدت تسهیل شود. همان‌طور که گفته شد صنعت سرمایه‌گذاری ایران فاصله زیادی با استانداردها و شاخص‌های جهانی دارد؛ این در حالی است که زیست‌‌‌‌‌بوم اقتصادی کشور ما بستر بسیار مناسبی برای رونق و فعالیت در این حوزه فراهم می‌آورد. 

بکر‌بودن صنعت سرمایه‌گذاری خصوصی در ایران، بهره‌‌‌‌‌وری پایین صنایع، پتانسیل بالای سرمایه‌گذاری با هدف ساختاردهی مجدد، تمایل دولت به‌خصوصی‌‌‌‌‌سازی و نیز هزینه کمتر وام در ایران تنها تعدادی از ظرفیت‌ها و جذابیت‌‌‌‌‌های ورود جدی به این نوع سرمایه‌گذاری‌ در کشور ماست. علاوه‌بر این واقعیت آن است که در شرایط کنونی؛ منابع مالی دولت و نظام بانکی برای تامین مالی بسیاری از پروژه‌ها محدود است. در چنین شرایطی بها‌دادن به شرکت‌های سرمایه‌گذاری خصوصی و مانع‌زدایی از مسیر فعالیت آنها، اهمیت مضاعف پیدا می‌کند و در صورت توجه کافی به این حوزه مهم می‌توان انتظار داشت که بخش قابل‌توجهی از توسعه اقتصادی و صنعتی کشور از طریق این قبیل شرکت‌ها رخ دهد. شرکت‌های فعال در این حوزه برای افزایش حداکثری سود و بازده ابزارهای قدرتمندی در اختیار دارند.

برای مثال آنها از گزینش گران مالی استفاده می‌کنند. آنها منابع مالی را از طریق نهادهای کوچک و متوسط، نهادهای بزرگی که در بخش سرمایه‌گذاری خصوصی تخصص ندارند یا افراد دارای سرمایه و علاقه‌‌‌‌‌مند به سرمایه‌گذاری در بخش‌ها و اقدامات نوآورانه تامین می‌کنند. بدیهی است که حضور یک گزینشگر مالی در سرمایه‌گذاری خصوصی موجب جذب مشتریان بیشتر می‌شود، بااین‌حال این نوع سرمایه‌گذاری همانند همه فعالیت‌های اقتصادی دیگر، موانع و چالش‌های خاص خود را دارد. امروزه چالش اصلی این نوع سرمایه‌گذاری‌ها، استراتژی خروج از شرکت‌های سرمایه‌‌‌‌‌پذیر است. استراتژی خروج می‌تواند به شکل فروش به صندوق یا یک شرکت سرمایه‌گذاری خصوصی دیگر، فروش به خریداران استراتژیک یا عرضه اولیه در بازار سهام باشد.

IPO‌کردن شرکت‌ها، امکان جذب سرمایه بیشتر، کاهش زمان تامین منابع مالی، انتقال نقدینگی از خریدار به سهامدار اصلی و کسب شهرت و اعتبار برای صندوقی که منابع مالی لازم را برای شرکت فراهم کرده‌است از جمله مزایای فروش است. شهرت و اعتبار کسب‌شده به نوبه خود، ورود به فرصت‌های جدید کسب‌وکار و برخورداری از مزایای آنها را راحت‌تر می‌کند.

* فعال بازار سرمایه