فقرزدایی سودآور
مصاحبه با مدیر بزرگترین و ارزانترین تولیدکننده اندام مصنوعی در جهان
یکی از موضوعات روز در اقتصاد فقر «فقرزدایی سودآور» است. پیام اصلی فقرزدایی سودآور بازارسازی به نفع فقراست. بیش از ۴میلیارد انسان درآمدی کمتر از هزار و پانصد دلار در سال دارند. این جمعیت، بازاری بزرگ است که میتواند برای واحدهای اقتصادی سودآور باشد. بهعبارت دیگر اگر تولیدکنندهای به این بازار بزرگ توجه کند، نهتنها با انگیزههای انساندوستانه بلکه با انگیزه کسب سود میتوانند خدمت بزرگی به بشر کنند. برای اولینبار این موضوع را سیکی پراهالاد در کتاب (Prahalad, Coimbatore Krishna (۲۰۰۴). The fortune at the bottom of the pyramid: eradicating poverty through profits) مطرح کرد.
در این کتاب که به فارسی در سال۱۳۸۶ ترجمه شد، تجربه واحدهای اقتصادی که سودآوری اقتصادی را در بازار بزرگ فقرا محقق ساختند جمعآوری کردهاست. یکی از فصول این کتاب (ثروت در پایه هرم؛ نوشته سیکی پراهالاد ترجمه فضلالله امینی نشر مدیریت فردا صفحات ۳۳۴ تا ۳۶۵) تجربه یک موسسه خیریه تولید اندام مصنوعی است. این بخش از کتاب برخلاف سایر فصول کتاب به معرفی تجربه یک موسسه خیریه و نه یک بنگاه اقتصادی پرداخته است. فهم تجربه این موسسه برای موسسات خیریه و موسسات خصوصی ما میتواند آموزنده باشد.
موسسه خیریه پای جایپور بزرگترین و ارزانترین تولیدکننده اندام مصنوعی در جهان است. این موسسه که بیش از ۵۰سال است که فعالیت میکند، توانسته توجه جهانیان را به خود جلب کند. مصاحبهای با مدیر این موسسه بهنام دواندارراج مهتا در آبان ۱۴۰۱ صورت گرفت. مهتا فارغالتحصیل امآیتی است که ابتدا یکی از مدیران ارشد در بانکمرکزی هند بود اما سیر حوادث او را به تاسیس یک موسسه خیریه کشاند.
معرفی اجمالی موسسه
دواندرا راجمهتا بنیانگذار و مدیر انجمن BMVSS بزرگترین انجمن پای مصنوعی در جهان است. این انجمن بزرگترین تولیدکننده پای مصنوعی است و بیش از دومیلیون انسان دارای نقص عضو را درمان کردهاست. امروزه BMVSS ۲۶ مرکز در هند دارد و در ۳۹ کشور از جمله عراق، افغانستان، سنگال، روآندا، سوریه، کنیا و لبنان خدمات ارائه میدهد. برای ارتقای کیفیت محصول و ارائه اندامهای مصنوعی بهتر، این انجمن با دانشگاههای معتبری همچون هاروارد و استنفورد و MIT همکاری دارد و توانسته هزینه تولید پای مصنوعی را از ۱۰هزار دلار به ۷۰ دلار کاهش دهد. با همکاری دانشگاه استنفورد زانوی مصنوعی استنفورد-جایپور برای بیمارانی که از زانو به بالا پا ندارند، تولید شد. قیمت این زانو یکپنجاهم زانوهای مشابه است. در سال۲۰۰۹ مجله تایمز زانوی مصنوعی استنفورد-جایپور جزو ۵۰ اختراع تاثیرگذار بشریت قرارداد.
سازمانملل در بیست و پنجم اردیبهشتماه ۱۳۹۷ در دفتر مرکزی خود در نیویورک برای ۵۰سالگی پای مصنوعی جایپور بزرگداشت گرفت. مهتا فارغالتحصیل دانشگاه MIT است و در سمتهای مختلفی از جمله ریاست سازمان بورس و اوراقبهادار هند خدمت کردهاست. او زمانیکه ۳۰سال داشت طی یک تصادفی ۶ ماه در بیمارستان بستری بود و به گفته پزشکان تا نزدیکی قطع پا پیش رفت. از همان زمان تلاش برای ایجاد انجمن را شروع کرد. او شیفته ادبیات فارسی است و از همینرو در موسسه او سه کتاب فارسی از جمله گلستانسعدی، دیوان اشعار سرمد کاشانی ترجمه شدهاست.
***
کدام ویژگی پای مصنوعی جایپور بود که توجه جهانیان را به خود جلب کرد؟
نیاز محوری محصول. پای مصنوعی جایپور بر اساس نیاز خانوادههای آسیایی درست شدهاست. من فرهنگ آسیایی دارم و شما هم از همین فرهنگ هستید. در پای مصنوعی رایج حتما باید از کفش استفاده کرد، یعنی پا طوری طراحی شدهاست که در پایین پای مصنوعی کفش دائمی وجود دارد. در فرهنگ ما آسیاییها در منزل، آشپزخانه، مسجد یا معبد با کفش وارد نمیشویم.
دلیل مهمتر عملکرد آن است. این پا برای مصرفکننده بهراحتی قابل استفاده است. با آن به آسانی میتوان دوید و از پلهها بالا رفت. حتی قابلیت خمشدن و نشستن و ایستادن را دارد. برای ایجاد این قابلیت به زانو انعطاف بسیار بالایی دادهایم، علاوه براین پاشنه پا بسیار منعطف است. در پاهای تولیدشده شرکتهای غربی زانو انعطاف ندارد و خم نمیشود، بنابراین فرد مصرفکننده دیگر نمیتواند بهدستشویی برود. در اکثر روستاهای هند بهندرت دستشویی فرنگی یافت میشود، بنابراین پایی باید درست میشد که قابلیت استفاده در دستشویی محلی را داشته باشد. در این رابطه خاطره جالبی را برایتان بازگو میکنم.
همانطور که میدانید روابط هند و پاکستان خیلی حسنه نیست. میخواستیم دو شعبه از موسسه پای مصنوعی جایپور را در پاکستان راهاندازی کنیم، به ما ویزا نمیدادند. بهطور اتفاقی ازطریق یک دوست مشترک با وزیر بهداشت پاکستان دیدار کردیم. از ایشان پرسیدم ما برای کار خیر خواهانه میخواهیم به پاکستان بیاییم چرا به ما ویزا نمیدهند؟ ایشان پاسخ داد گیریم که پاکستانیها از پای مصنوعی آمریکایی یا ژاپنی استفاده کنند، اتفاقی نمیافتد.
گفتم: با پای مصنوعی ساخت آنها باید کفش بپوشی، بنابراین وارد مسجد نمیتوان شد، ضمن اینکه قابلیت رکوع و سجود را پای فرنگی ندارد. با پای مصنوعی جایپور شما به پاکستانیها اطمینان میدهید که مشکل قطع عضو آنها مانع از انجام نماز و مسلمانی آنها نمیشود. این استدلال بر وی تاثیر گذاشت و طی هفت روز ویزا را دادند. در کمتر از یکماه هزار پای مصنوعی از دو مرکز ما در پاکستان به افراد موردنظر داده شد.
مورد دوم که بسیار مهم است هزینه است. هزینه این پا ۷۰ دلار است، درحالیکه برای پای مصنوعی آمریکایی ۱۰ تا ۱۲هزار دلار باید پرداخت شود. دلیل دیگر شهرت ما کوتاهکردن زمان و دفعات مراجعه بیمار است. در مدلهای اولیه بیمار باید بارها مراجعه میکرد ولی ما این پا را تنها در یک روز یا نهایتا دو روزه ساخته و جایگذاری میکنیم. هر فرد یکبار میآید و پا نصب میشود و میتواند راه برود. همچنین موسسه قادر به تولید پای مصنوعی کامل از ران تا مچ است. در این مدل هم افراد بهراحتی میتوانند مانند من و شما راه بروند و بهراحتی بدوند.
با این مزایاست که امروز در این جایگاه قرار داریم و افتخار میکنیم که در جهان هفتصدهزار نفر از پای مصنوعی جایپور استفاده میکنند. ما در سال ۳۰هزارپای مصنوعی تولید میکنیم و دومین شرکت در دنیا بعد از ما ۳۰۰۰ پا تولید میکند. ما با دانشگاههای برتر دنیا و هند در راستای تحقیق و توسعه پای مصنوعی و رسیدن به تکنولوژی برتر و کاهش هزینهها همکاری میکنیم. با موسسه تکنولوژی هند Indian Institute of Technology Bombay همکاریهای گستردهای داریم. با دانشگاههایMIT و استنفورد همکاریهای نزدیکی داریم. هفته بعد برای بررسی آخرین پیشرفتها در پروژه جدیدی که با آنها داریم به MIT میروم. علاوهبر این مفصلهایی که ما با ۲۰دلار تولید میکنیم در آمریکا همین مفصل را ۱۰هزار دلار میفروشند. به بیان دیگر محصول ما پانصدبرابر ارزانتر از محصول آمریکایی است. خلاصه بخواهم بگویم محصول ما بر دو محور استوار است: تکنولوژی روز و نیازسنجی دقیق از جامعه هدف.
دکتر از گذشته خودتان به ما بگویید و اینکه چگونه به این صنعت وارد شدید؟
اگر از گذشتهام بگویم بسیار متعجب میشوید. در آزمون استخدامی هند از میان پانصدهزار شرکتکننده تنها ششصد نفر برای ادامه تحصیلات عالی بورسیه و به استخدام دولت درمیآیند. من جزو ۶۰۰ نفر بودم. در سال۱۹۶۱ به خدمت دولتIndian Administrative Service درآمدم و در یک مسوولیت استانی در راجستان مشغول بهکار شدم. از۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ معاون اجرایی بانکمرکزی هند و از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ رئیس سازمان بورس و اوراق بهادر Securities and Exchange Board of India (SEBI) هند شدم که پست بسیار مهمی بود. بگذریم زمانیکه در استانداری بودم. در یک سفر اداری تصادف خیلی بدی کردم و دکتر گفت شانس آوردی زنده ماندی. پایم از پنج ناحیه شکست و ۶ماه در بیمارستان بستری بودم. در آن زمان مسوولیت بهزیستی و فقرای استان هم با من بود. همش در این فکر بودم که اگر جای یکی از فقرا بودم با این هزینههای پای مصنوعی چه میکردم؟
یک فلسفهای در هند هست که مهاتما گاندی هم مروج آن بود و شاید درمیان شما هم باشد: در هر اتفاق خیری نهفته است. در پی این حادثه جرقه تاسیس انجمن در ذهنم زده شد. بهرغم مسوولیت سنگین اجرایی که داشتم، بهعلت اهمیت موضوع برای من، انجمن را در سال۱۹۶۸ تاسیس کردم و هیچگاه آن را رها نکردم. در آغاز این انجمن بسیار کوچک بود اما امروزه به بیش از دومیلیون نفر که نقص عضو دارند خدمت ارائه داده است. هیچگاه در این مدت از انجمن دریافتی نداشتم. در این انجمن حتی آبی هم به مدیر داده نمیشود و ناهار را خودم میآورم، انتظاری هم ندارم. کاری که برای مردم شروع میکنی خیر بسیار بههمراه دارد. از هر طرف که امروز نگاه میکنم کمک میرسد، خیلیها ما را پیدا و کمک میکنند.
آقای دکتر کار شما بسیار ارزشمند است. لطفا بفرمایید چگونه هزینه تولید پای مصنوعی را اینگونه کاهش دادید؟
پنجاهمین سالگرد تولد پای مصنوعی را در سازمانملل برگزار کرده و خیلیها آمده بودند. یکی از نمایندگان کشور اسلامی همین سوالی را که شما از من پرسیدید، آنجا مطرح کرد. بهش گفتم سوال بهتر این است که از غربیها بپرسید چطور اینقدر قیمت را بالا نگاه داشتهاند؟! کار آنها از ما پیچیدهتر و سختتر است! به محصول ما اجازه ورود به کشورهای غربی را نمیدهند. میدانید چرا؟ چون با حضور ما، صنعت آنجا با شوک روبهرو میشود. قول میدهم محصول ما در رقابت آنها را میبرد و ورشکست میشوند. ببینید ما مادهاولیهای را بهکار میبریم که در هند بسیار استفاده میشود و قیمتش بسیار مناسب است؛ پلیمر و پلیاتیلن. انعطاف خوب و استحکام بالا و قیمت ارزان، مثلث طلایی است برای ما. در غرب از مواد خیلی گران استفاده میکنند مانند کربن و پروپیلن. در ضمن ما پا را در یک روز تولید میکنیم اما فرآیند تولید آنها بسیار زمانبر و طولانی است. کار آنها هزینههای مادهو نیروی انسانی را بالا میبرد.
شما هم اقتصاد خواندهاید؟
بله من فارغالتحصیل رشته اقتصاد هستم. ببینید این محققانی که در اتاقهای بسته در موسسات تحقیق میکنند از واقعیت دور میشوند، بسیار دور. از واقعیتها و اقتصاد و بازار درکی ندارند. هزینه در بازار شرط اول است. من شخصا بر مواد اولیه نظارت میکنم. هزینه پایین و کیفیت خوب ما را جهانی کردهاست. اجازه ندادم ذرهای تعصب وارد این انجمن شود؛ نه مذهبی و نه سیاسی و نه قومیتی. امروز که صحبت میکنیم در ۳۹ کشور یا شعبه دارم یا انجمن همکار. همین الان در سوریه در حال راهاندازی کمپ هستیم. من ۱۰ روز کربلا بودم و ۶۰۶ پای مصنوعی دادیم.
چطور به این محصول رسیدید؟ روند توسعه شما به چه صورت بود؟
چوب کریکت را دیدی؟ با آن چوب پای مصنوعی برای فقرا درست میکردند. با آنکه وزنش ۷کیلوگرم بود افراد ناچار بودند از آن استفاده کنند. ما اول از آلومینیوم شروع کردیم ولی دکترها پای آلومینیومی را زیر سوال بردند میگفتند این پا خوب جا نمیگیره، یا لق میزنه یا خیلی ثابت است. روزی یکی از دوستانم گفت چرا از جنسی که باهاش لولههای آبیاری را میسازند، استفاده نمیکنید؟ بادوام است و قابل انعطاف. علاوهبر این وقتی پا رویش گذاشته میشه، نمیشکند، بلکه برمیگرده. قیمتش هم بهعلت وجود مواد اولیه فراوان در بازار، بسیار مناسب است. باور کنید ساخت این پا از لوله آبی به ذهنمان خطورکرد.
چقدر از هزینهها را مردم میدهند؟
همه را خیرین میدهند. در کشور من برای مردمی که بیمه ندارند و وقتی هم نقص عضو میشوند کار نمیتوانند بکنند و منبع درآمدشان از دست میرود، قیمت مناسب یعنی رایگان. خیلیها پسانداز و درآمدشان صفر میشود، در نتیجه من باید از جای دیگر تامینمالی میکردم. خوب پیشینه و کار من هم مالی بودهاست. ما پیشرفت در تکنولوژی را داشتیم و داریم تا جاییکه میتوانیم قیمت را کاهش میدهیم، ولی برای تامینمالی باید نوآوری در عرصه اجتماعی میکردم.
لطفا منظورتان را از نوآوری اجتماعی بیان کنید و در اینخصوص بیشتر توضیح دهید.
در کار اجتماعی هزینهها را پایین نگهداشتن شرط اصلی موفقیت است. هزینه اداری ما ۳درصد است درحالیکه برای انجمنهای خیریه غربی ۶۰درصد. این یعنی اینکه در انجمن ما از ۱۰۰ دلار ۹۷ دلار به بازار هدف میرسد، در حالیکه در غرب از هر ۱۰۰ دلاری که هزینه میکنند ۴۰ دلار به بازار هدف میرسد. این کاهش هزینهها ساده نیست و با نوآوریهای اجتماعی باید هزینهها را کاهش داد. سال ۲۰۰۳ تازه طالبان رفته بود، خیریهای در آمریکا به ما گفت که مبلغی برای نقص عضو میخواهد کمک کند. خب ما هم با تیممان رفتیم که کار کمک را برای افرادی که قطع عضو شدهاند، شروع کنیم. بهجایی رفتیم که چندین NGO در آنجا بود. وقتی رسیدیم گفتند منتظر بمانید. بعد از نیم ساعت اجازه دادند که وارد شویم. حدود ۲۰محافظ امنیتی تا دفتر مسوول سازمان ما را همراهی کردند. با این تشکیلات که نمیشود کار اجتماعی کرد. شما برای مردم آمدهاید، دسترسی را باز بگذارید، از چه چیزی میترسید؟
صلیبسرخ جهانی سالگذشته پنجهزار پای مصنوعی تولید کرده، در هر کشوری بیش از ۴۰۰ عدد نساخته است. باورتان میشود که هزینه تولید این پنجهزار پا معادل کلیه خدماتی بوده که ما به نودهزار نفر ارائه کردیم؛ از پای مصنوعی و ویلچر گرفته تا سایر خدمات! شیخی در ابوظبی از من خواست که در پاکستان درمانگاه بزنم. من مسلمان نیستم. هندو هستم، ولی در کار خیر همه با همبرابر هستند. از ۲میلیون بیمار من پانصدهزار نفر مسلمان بودهاند.
در آینده چه پروژههایی را پیشرو دارید؟
در حالحاضر با دانشگاه مدیریت تکنولوژی هند که جزو دانشگاههای برتر دنیاست و دانشگاهMIT در حال توسعه دست مصنوعی برقی هستیم.
بازار هدف دست مصنوعی و پای مصنوعی چقدر است؟
تعداد قطع عضوها حدود ۱۰میلیون نفر در هند هستند.
در سالگذشته چه تعداد مراجعه کننده داشتید؟ چه تعداد از سالاول تاسیس تا به امروز معالجه شدند؟
در طول ۱۰ماه از ۳۱ مارس ۲۰۲۱ تا اول ژانویه۲۰۲۲ هفتاد و ششهزار مراجعه کننده داشتیم که تحت درمان قرار گرفتهاند. برای کرونا سهماه نمیتوانستیم فعالیت داشته باشیم. اختلاف ما با دومین انجمن پای مصنوعی در جهان بسیار فاحش است. سالانه ما ۱۰ الی ۱۵برابر آنها خدمات ارائه میدهیم. همه اینها با حمایتهای جامعه و مردم هند و کمکهای مردمی در دنیا میسر شده است.
امروزه چند تا مرکز دارید؟
امروزه ۲۶ مرکز در سراسر هند داریم ولی مرکز اصلی هنوز در جایپور است که نصف فعالیتها آنجا انجام میشود. شعبات ما در استان گجرات در غرب شروع شد و سپس در آسام در شرق، بمبئی، احمدآباد و بنگلور گسترش یافت. در کمپهای خارج از کشور ما یک کمپ چند روزه میگذاریم و تعداد زیادی را مداوا میکنیم. خیلی از کشورها از ما میخواهند که در کشورشان مرکزی دائمی تاسیس کنیم تا دائما آنجا باشیم. امروزه در ۸کشور حضور مستقیم داریم. در مانیل فیلیپین ۳مرکز داریم. در نپال و پاکستان دو مرکز، در کلمبیا هم یک مرکز داریم و در حال مذاکره برای شروع کار در اتیوپی هستیم.
پای مصنوعی در کدامیک از این شعبات درست میشود؟
در اکثر شعب ما امکان تولید را بهوجود آوردهایم.
چه تعداد کارمند دارید؟
ما ۲۵۰ کارمند دائمی داریم. باور کنید آنها شبانهروزی زحمت میکشند. در جاهای دیگر هر پا را چند روز طول میکشد تا بسازند. اینجا هر کارمند به طور متوسط روزی ۵/ ۲ پا میسازد. قطعات پا مانند مفصلها در جایپور و دو مرکز دیگر نیز ساخته میشوند. هیچ مرکزی در دنیا مانند اینجا نمیتواند بازخورد دریافت کند. نقطهقوت ما این است که از واحد تحقیق و توسعه، واحد تولید تا مشتری یک اتاق فاصله است. این مفصلها در استنفورد ساختهشده و ما بازخورد را گرفتهایم و تاکنون ۷ بار باز طراحی شدهاست. یک مورد شکایت در افغانستان نسبت به عدمراحتی پا در هنگام نشست و برخاست بهخصوص برای استفاده در دستشویی بود. ما کشاله پا و نزدیک زانو را نازک کردیم، در نتیجه هم هزینه کاهش پیدا کرد و هم برای مصرفکننده راحتتر شد. شما با فلسفه کایزن آشنایی دارید؟ اصلاحات دائم و تدریجی تا روزی که به یک محصول خیلیخیلی خوب برسی.
ساختار مدیریتی انجمن چگونه است؟ چطور آنجا را مدیریت میکنید؟ معاونان و نقشهای آنها به چه صورت است؟
من خودم روزانه ۲۰ تا ۳۰ بیمار میبینم و روزهای دوشنبه بین ۸۰ تا ۱۰۰ بیمار، یعنی بسیار مهم است که در بطن کار باشم. این بسیار اهمیت دارد که مدیر در کنار کارهای دیگر در امور جزئی دخالت کند و از دیدگاه مراجعان مطلع باشد. من فارغالتحصیل رشته مدیریت دانشگاه MIT هستم و همیشه دستی در امور مدیریتی داشتهام. بر اساس تجارب اجتماعی که داشتم به ساختاری رسیدیم که بیشترین اطمینان و همدلی را دارد. برای انتخاب اعضای هیاتمدیره و مدیر هر سه سال بین اعضا انتخابات برگزار میشود. خیلیها میآیند و میروند و انرژی و اندیشه در اینجا در جریان است. در هیاتمدیره حقوقدان و حسابدار داریم. حسابداری و حسابرسی در اینجا اهمیت ویژهای دارد. نخست باید بتوان روی هزینهها مدیریت خوبی داشت و دوم اینکه حسابها را بهصورت شفاف بتوان بررسی کرد.
هزینههای سالانه شما چقدر است؟
هزینه سالانه ما ۳۵کرور معادل ۵میلیون دلار است.
چقدر از این هزینه را بیماران پرداخت میکنند؟
صفر دلار، از بیماران هیچ مبلغی نمیگیریم. بیشتر هزینهها را خیرین داخلی و خارجی پرداخت میکنند. ما از دو روپیه کمک داشتهایم تا یکمیلیون پوند. روزی یک خانم انگلیسی آمد و به او محیط را نشان دادم، چنان متاثر شد که یکمیلیون پوند کمک کرد. یکبار هم مرد فقیری آمد و دو روپیه کمک کرد. برایم بسیار ارزشمند بود، چون همه داراییش را داده بود. سالانه ۸۰۰ الی ۹۰۰ خیر داریم که اکثرا آنلاین کمک میکنند و آنها را نمیشناسیم. سالها قبل از مدرسه کسبوکار هاروارد برای مطالعه بر روی پای جایپوری آمدند. پروفسور به من گفت که کار شما پایدار نخواهد بود. جواب دادم شما خودتان سالها کار مدیریتی کردهاید و اکنون کسبوکارتان تعطیلشده؛ مادوام نمیآوریم یا شما؟ امروز همین دانشگاه روی شیوه مدیریتی و اقتصادی موسسه ما مقاله نوشته است. ۴۷ سالاست که این انجمن سر پا بوده و مطمئن باشید با ساختاری که در این سالها پیدا کرده حداقل تا ۵۰ سالدیگر هم پابرجاست. دنیایی که در آن زندگی میکنیم دنیای رحمت است. اگر بیمنت برای فقرا کار کنی دنیا به کمکت میآید.
شعری در فارسی هست: تو نیکویی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز. میدانی این شعر از کیست؟ از سعدی. خاطرهای جالب برایتان تعریف کنم. رفته بودم دیدن مادام ترزا. در آن زمان در خانهای محقر در کلکته زندگی میکرد. ۱۵ دقیقه منتظر بودم که بیاید، دیدم روی دیوار حکایتی با این مضمون را نوشته ولی اسم شاعر نیست: «هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی را نداشتم. به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق بهجای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم.» بعدا فهمیدم این از سعدی شماست. این جمله بسیار من را متاثر کرد. در طول زندگی التیامبخش من بوده و صبر و تحمل من را بسیار زیاد کردهاست.
الان که دارم کتابی مینویسم این کتاب را با همین جمله سعدی شروع کردم. بعدها که مادام ترزا را بهجایپوردعوت کردم به او گفتم: جملهای که روی دیوار خانهات نوشته بودی و اسم شاعر نداشت، از سعدی است. شما از ایران هستید و بگذار نکتهای جالب بگویم. من موسس یک انجمن ادبی هم هستم. انجمن ما ۶ کتاب چاپ کرده که از اینها سه کتاب فارسی هستند که به زبان هندی ترجمه و تالیف شدهاند. یک کتاب از شاعر بزرگ محمد سعید سرمد کاشانی است:
سرمد تو حدیث کعبه و دیر مکن
در کوچه شک چو گمرهان سیر مکن
رو شیوه معرفت ز شیطان آموز
او را بپرست و طاعت غیرمکن
دیگر کتاب اخلاق محسنی است. این کتاب فوقالعاده است. برای همه ملتها نوشته شدهاست. ۱۰ کلمه را تغییر میدهی میشود کتاب دینی هندو، ۱۰ کلمه را تغییر میدهی انجیل میشود. این داستان را در بسیاری از سخنرانیها آوردهام. روزی در موسسه مدیریت و تکنولوژی هند درخصوص اهمیت و اولویت اخلاق در کسبوکار صحبت میکردم و این حکایت اخلاق محسنی را در آنجا نقل کردم:
که روزی پادشاه وزیری داشت بسیار خردمند و مومن. پادشاه وزیر را بار اول صدا کرد او در حال نماز بود و پاسخی از وزیر نشنید و بار دیگر صدا زد اینبار وزیر ذکر میگفت با تسبیح و پاسخ نداد بار سوم وزیر آمد نزد پادشاه. پادشاه خطاب به وزیر گفت که من باید شما را سهبار صدا بزنم تا بیایید؟
وزیر گفت من اول بنده و برده خدا هستم و سپس خدمتگزار شما. باید اول خدمت به خدا کنم و بعد مطیع امر شما هستم. پادشاه سعی در تعلیم و تربیت و بسط چنین افرادی کرد. گفت افرادی که از خدا میترسند، از هیچکس نمیترسند و موجب آرامش خلق و ارعاب دشمنان هستند.
میدانم در مسیری که طی کردهاید سختیهای بسیاری کشیدهاید. تا به حال دلسرد شدهاید؟ یا اینکه از مسیر پیشرویتان منصرف و تسلیم به ترک آن شوید؟
تا زمانیکه زندهام هرگز. ببینید دشواری بسیار است، بهخصوص در شروع زمانیکه شما نه پساندازی دارید و نه پولی. اما من همیشه سعی کردم پر از امید باشم و با اعتمادبهنفس. به تو قول میدهم ۷۰ سالدیگه هم این انجمن مستحکم است.
سختترین زمانیکه داشتهاید کی بودهاست؟
در شروع مشکلات بسیار زیادی با دکترهایی که شروع کردیم داشتیم. اکنون از هم جدا شدیم و آنها مراکز خودشان را دارند. بیشتر وزن کار روی تکنیسینهاست و دکترها کارشان نظارتی است. مشخص است سختی کار خیلی کمتر شده و مثل شروع نیست. شاید مشکل از من بود یا شاید هم از آنها ولی احتمالا اگر با هم میماندیم بهتر بود. مشکل از اینجا شروع شد که اختلافنظرها بسیار شدید شده بود. یک شک خیلی بزرگ بود.
چه شکی؟
آنها سعی کردند که بگویند پروژه متعلق به آنهاست. هنوز هم درصدد همین هستند. اتفاقات خیلی خوبی نبود که الان هم بخواهم درباره آن صحبت کنم، چون این نظرات از دیدگاه من است. این اظهارنظر مستقل و عادلانهای نخواهد بود. پول هم نبودش خیلی سخت بود، اما من یک زمینه مالی دارم همانطور که گفتم. سریع طرحهای تامینمالی را پیش بردم.
چطور اوایل تامینمالی کردید؟ پولهای مازاد را چه میکنید؟ شما که زمینه مالی دارید چطور از سرمایهها استفاده میکنید؟ فرآیند تولید و سپس اطمینان از همخوانی پای مصنوعی معمولا طولانی است؟ چطور شما یکی و دو روزه کار را جمع میکنید؟
در طراحی باید خیلی به الگوی مصرف دقت کرد. شما کفشت را چند سالیکبار عوض میکنید؟ معمولا ۲ یا ۳سال. پای مصنوعی را باید به این دید ساخت که هر ۳ یا ۴ سالتعویض شود. مواد مصرفشده در تولید و ساختار تولید را همه بر این اساس بنا نهادیم.
تازهترین تحولات تکنولوژی شما در کدام بخش بوده؟
با MIT در حوزه مفاصل بوده. در زمینه دست هم که بهتون توضیحات دادم. در تحقیق و توسعه برای من محوریت اجتماعی و کاربرد اجتماعی مطرح است. منظور از محوریت اجتماعی این است که مردم بتوانند از آن استفاده مطلوب را بکنند. از نظر قیمت بتوان به قیمتی رسیدکه مورد استقبال بیشتر شود. فرض کنید ما پای مصنوعی را ساختیم که بتوان با آن بهراحتی به اورست رفت و قیمت آن ۹۰هزار دلار باشد. به چه دردی از مردم میخورد؟ برای همین است که ما به پای ۷۰ دلاری میرسیم و در آمریکا قیمتش ۱۰هزار دلار است.
هزینهها را چگونه کنترل میکنید؟ سازمان شما خیلی بزرگ شدهاست و معمولا در این سازمانها هزینهها از کنترل خارج میشوند؟
اول اینکه تمام مخارج باید با دو امضا مدیرعامل و مسوول مالی انجام شود، در نتیجه خروجی را سخت گرفتهایم که تا حد امکان پول اتلاف نشود. دوم اینکه تمام مواد ما داخلی هستند و از طریق مناقصه عموم خریدها انجام میشوند. سوم هزینه اداری و نیروی پشتیبان را سعی داشتهایم که نزدیک به هیچ کنیم. هزینه اداری سازمانهای مردمنهاد در افغانستان و کشورهای غربی حدود ۶۰درصد هزینه اداری است. این درحالی است که برای ما سهدرصد است. در اینجا حتی کسی آب دست کس دیگری نمیدهد، من ناهار را هم خودم میآورم.
چطور از کیفیت مواد اولیه مطمئن میشوید؟
دو تامینکننده ثابت داریم و بستههای ارسالی آنها همگی تست میشوند. بعد از تست اگر هر کدام نامطلوب بود. همگی مرجوع میشود. مواد اولیه ۸ تا استاندارد را باید داشته باشد. بازرسها انجمن روی خرید مواد اولیه و تولید بسیار دقت میکنند.
شما مدیر انجمن هستید و بر خرید تا حسابداری و جزئیات فرآیندها نظارت دارید. آینده این انجمن را بعد از خودتان چگونه میبینید؟
ببینید من همین الان هم ۸۰ سال را رد کردهام. بهنظرم ساختار مستحکمی در طول این سالها در انجمن شکلگرفته که در ۵۰ سالآینده انشالله خواهید دید بادوام است. در طول ۴۷ سالاخیر هم رمز بقا و توسعه ما، رابطه نزدیک با اجتماع و تلاش برای رفع نیازهای آنها بودهاست.
برای مخاطبان ما جالب است که از برنامه روزانه شما مطلع شوند. بفرمایید روزهای دکتر مهتا چگونه میگذرد؟
در زندگی، آدمها به مواد مختلفی معتاد میشوند. بعضیها معتاد تریاک و برخی معتاد الکل میشوند. برای چه از این استفاده میکنند؟ برای اینکه بتوانند بهقول خودشون شاد باشند. برای من هم کار نوعی اعتیادشده. من ساعت ۷:۳۰ هرروز حتی روزهای تعطیل بیدار میشوم و تا ۱۸:۴۰ یا ۱۹:۰۰ سر کار هستم. این احساس موفقیت و رضایت درونی که بهوجود میآید به من کمک میکند که پرانرژی یا بقول اونا شاد باشم. با اینکه سنم بالاست ولی سفرهای کاری متعدد میروم. در طول روز ۳۰ تا ۴۰ ایمیل دریافت میکنم و به همه آنها پاسخ میدهم. در طول روز با مردم بسیار نزدیک هستم و مراجعان را همانطور که گفتم حتما میبینم و گفتوگو میکنم.
فعالیت دانشگاهی هم دارید؟
بله روزانه ۲ ساعت را برای دانشگاه تخصیص میدهم. انجمن تا به حال ۴۶۰ کتاب منتشر کردهاست. شاعر بزرگ نظیر اکبر آبادی میگوید: «بزرگی میگفت برای چه آمدی در این دنیا؟ خالی و بینقش آمدی و خالی و بینقش رفتی؟» من هم از خودم دائم میپرسم برای چه آمدم؟ به نوهام چه دارم که بگویم؟ چه طرح و نقشی در طول این سالها انداختهام؟ من فکر میکنم که موسسه صلیب سرخ جهانی بیش از ۱۰۰ سالعمر کرده ما چرا نکنیم؟ من از بین پانصدهزار دانشآموز جزو ۶۰۰ نفری بودم که بورسیه شدم و به آمریکا رفتم و ۲۰سال در کارهای دولتی بودم و همزمان این کار را انجام میدادم. رئیس سازمان بورس و اوراقبهادار هم که بودم اینجا بر پا بود.