دعوت به دیدن موزیکال‌ها

منیژه حکمت

فیلم «اشک‌ها و لبخندها»

 نویسنده: ارنست لمان و هاوارد لیندسی

 کارگردان: رابرت وایز

 بازیگران: جولی اندروز و کریستوفر پلامر

محصول ۱۹۶۵

من این روزها ترجیح می‌دهم که فیلم‌های شاد و موزیکال ببینم. به هر کسی هم که این متن را می‌خواند پیشنهاد می‌کنم فیلم‌های موزیکال ببیند. مجموعه فیلم‌های موزیکال نه الزاما یک مورد خاص. واقعیت آن است که این روزها آنقدر خبرهای بد از گوشه و کنار می‌رسد که حالمان را بد می‌کند. اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یک طوری است که به آدم دلهره و اضطراب می‌دهد. پس اگر شما هم مثل من حالتان از این خبرها و بحران‌های زیاد بد شده بنشینید و فیلم موزیکال ببینید. پیشنهادم هم این فیلم‌ها هستند. خودم این چند روز فیلم‌های «لالالند»، «شیکاگو»، «آواز زیر باران» و «اشک‌ها و لبخند‌ها» را دیدم. البته غیر از اینها فیلم‌های بسیاری هستند که می‌شود مثل داروی درمان افسردگی و ناراحتی تماشایشان کنید.

برای شماره اول فیلم اشک‌ها و لبخندها را پیشنهاد می‌کنم ببینید. اسم اصلی این فیلم در انگلیسی آوای موسیقی یا به‌عبارت دقیق‌تر «The Sound of Music» است. این فیلم موزیکال در سال ۱۹۶۵ به کارگردانی رابرت وایز و با بازی جولی اندروز و کریستوفر پلامر ساخته شده است. ترانه‌هایی که در این فیلم خوانده شده‌اند را راجرز و هامرستاین، زوج آهنگساز آمریکایی ساخته‌اند و فیلمبرداری آن در سالزبورگ اتریش و باواریا در آلمان و همچنین در استودیوی فاکس قرن بیستم در کالیفرنیا انجام شده ‌است. اکران این فیلم توانست به اصطلاح گیشه را بترکاند و عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ را تا آن زمان به دست بیاورد. تا پنج سال بعد هم هیچ فیلمی نتوانست به اندازه «اشک‌ها و لبخندها» مخاطبان سینما را به خود جلب کند. علاوه‌بر فروش خیلی خوب فیلم، یک افتخار دیگر برای این فیلم موزیکال هم به دست آمد. پنج جایزه اسکار در همان سال اکران به فیلم رسید و در سال ۱۹۹۸ هم بنیاد سینمای آمریکا اشک‌ها و لبخندها را به عنوان چهارمین فیلم برتر موزیکال تاریخ انتخاب کرد. خب این همه عنوان کافی نیست تا یک فیلم را ببینیم؟ مخصوصا در این روزهایی که حتما دیدن یک فیلم خوب موزیکال برای بیشتر ما لازم است.

بخش بزرگی از داستان و فیلم‌نامه برگرفته از وقایع حقیقی هستند که در سال ۱۹۳۸ میلادی در شهر سالزبورگ اتریش اتفاق افتاده‌اند. ماریا دختر جوانی که در صومعه زندگی می‌کند و داوطلب راهبه شدن است، عاشق رقص و آواز است. راهبه مسوول او وی را برای سرپرستی فرزندان کاپیتانی که همسرش را از دست داده، «فون تراپ» انتخاب کرده و او را به منزل ایشان می‌فرستد… ماریای سبک بال در مدت کوتاهی بچه‌ها را تشویق به آواز خواندن کرده و دل آنها را زود به‌دست می‌آورد و...

06 (2)