صوت خوش قصههای مجید
هسته مرکزی اتفاقها در قصههای مجید انسان و آرزوی انسان است که در هر زمان و مکانی میتواند جواب بگیرد. پینوکیو و بابالنگدراز و داستانهای شاهنامه و رستم و سهراب هنوز هم مخاطب خود را دارند. قصههای مجید هم همینطور است و این خصلت ادبیات است و بین زمانها و مکانها پل میزند. همه قهرمانهایی که با انسان ارتباط برقرار میکنند و میمانند یک خصوصیتی دارند که دوام میآورند و آن این است که شما را وادار به همفکری و همدلی با خود میکند و دوامشان بیشتر از خود انسان است؛ چون به داستان تبدیل میشوند و هر چیزی برای ماندگاری نیاز به یک داستان دارد. مجید هم داستان خودش را دارد و صمیمیت موجود در قصه همراه نسلهای مختلف میآید و تاثیر خود را میگذارد و این برای روزگار کنونی هم صادق است. مجید قبل از آنکه یک بچه روستایی باشد، قبل از اینکه کرمانی باشد ایرانی است و بنابراین در هر لباس و قالبی که عرضه شود تاثیر خود را میگذارد و با زمانها و مکانهای متفاوت مانوس میشود. از همین منظر اصل قصههای مجید در کرمان میگذرد؛ اما در سریال اصفهانی میشود و با این همه همان تاثیر، بهقوه خودش وجود دارد. یک نکته هم اینکه خواندن قصههای مجید به بچههای امروز جرات میدهد که خودشان را سانسور نکنند و حرفشان را راحت بزنند؛ چون مجید بهرغم اینکه در جاهای مختلف بهنوعی سرکوب میشود، اما جسورانه حرفهایش را میزند و خواستههایش را مطرح میکند.مجید از ابتدا هم بهصورت صوتی منتشر شد و پخش آن ۵، ۶ سالی در رادیو با گویندگی پرویز بهادر و علی تابش، ادامه داشت و الان دوباره انگار به زادگاه خودش برگشته و حالا با صدای یک جوان خوشصحبت با صدایی خوب و شیرین و با مهارت منتشر شده. آقای پاکدل تنها کار را نخوانده، بلکه آن را با همه عشق و علاقه اجرا کرده است.
ارسال نظر