در قامت یک نوآور اجتماعی
مسالهای که آقای جدایی به درستی شناسایی کردهاند این است که مدیریت شهری در شهرهای کوچک و کمبضاعت، اعتبارات کافی برای انجام امور جاری خود از جمله سر و سامان دادن به فضای شهری و زیباسازی معابر را ندارد. در چنین شهرهایی، بودجههای اندک شهرداریها، به سختی بتواند کفاف حقوق و دستمزد و مخارج روزانه مدیریت شهری را بدهد و توقع پرداختن به زیباسازی شهر، شاید رویایی به نظر برسد. مسالهای که باعث شده وقتی در بسیاری از شهرهای کوچک کشور قدم میگذاریم، ببینیم مناظر شهری برای ما جذاب نیستند و نابسامانی در زیبایی شهری، دافعهای برای هر بیننده و مسافری ایجاد میکند. حجتالاسلام جدایی، فراتر از مسالهشناسی خوب، راه حلی شدنی هم برای آن ارائه کرده است: توجه به ظرفیتهای بخش سوم یعنی بخش مردمی برای کمک به حل مسائل توسعه. او از راه حلی ابتکاری و نرمافزاری، برای حل یک مساله اجتماعی به ظاهر حلنشدنی کمک میگیرد و خوب تشخیص داده که مساله توان مدیریت شهری در شهرهای کوچک، راه حل عادی ندارد و باید از نوآوری استفاده کرد. تفکری که با ادبیات مدیریت، در زمره نوآوریهای اجتماعی قرار میگیرد. آقای جدایی مرزهای ذهنی و چارچوبهای موجود را از دو جنبه میشکند تا مسیری جدید باز کند. ابتدا اینکه یک تصور سنتی ریشهدوانده در جامعه ایرانی را به چالش میکشد و میگوید نباید منتظر دولت بود و مردم باید خود پای کار بیایند، چراکه میتوانند با تجمیع اقدامات کوچک و ظرفیتهای خود، مسالهای بزرگ را حل کنند و نکته دوم اینکه این تصور مرسوم که موعظهکنندگان، کناری مینشینند و فقط توصیه میکنند را میشکند و خود در گام اول، دست به بیل میشود و به خط مقدم مقابله با مساله میرود و از این طریق در بسیج و جلب اعتماد و مشارکت مردم، موفق عمل میکند. آقای جدایی ویژگیهایی مهم یک نوآور اجتماعی را دارد. جدای از قاعدهشکنیهای ذکر شده، او به خوبی از ظرفیت شبکههای اجتماعی نیز بهره میگیرد و برای پیشبرد کمپین خود، سعی میکند همه اقشار را درگیر کند. اقدام نوآورانه ایشان البته میتواند در زمره کارآفرینی اجتماعی هم جای بگیرد؛ به شرط آنکه فکری برای نهادسازی و استمرار آن از طریق ایجاد یک سازمان و نهاد پشتیبان بکنند. در غیر این صورت در حد یک کمپین اجتماعی باقی خواهد ماند. کارآفرینان اجتماعی، نیازهای حاد جامعه را شناسایی و با استفاده از نوآوری و ایجاد نهادها یا سازمانهای خلاق، برای حل آنها چارهاندیشی میکنند. شاید اگر این جریان اجتماعی بتواند به شکلگیری یک سازمان مردمنهاد محلی پایدار منجر شود که همین اهداف را به شکل سازماندهیشده و در طول زمان پیگیری کند، آن روز بتوانیم آقای جدایی و حرکتشان را از جنس کارآفرینی اجتماعی هم بنامیم. ابتکاراتی از این جنس، باید تکثیر شوند. مسائل امروز ایران ما نیازمند نقشآفرینی موثر بخش مردمی است و به ویژه در روستاها و شهرهای کوچک، با کنار زدن انتظارات سنتی از نقش دولت، جامعه محلی خود میتواند منشأ تغییر و دگرگونی زندگی خود شود.
ارسال نظر