صبحانه پای کوه
املت عمو یحیی
فرشته
نمیدونم از طرفدارهای املت هستید یا نه، یا که نه که نداریم! املت ایرانی بسیار بچسب و دوست داشتنیه.
اگر مثل من مراقب وزنتون هستید و با زحمت کنترل میکنید که بالا نره، با گرسنه خوابیدن و گرسنهتر بیدار شدن آشنا هستید.
اینجور وقتها آدم همهش دلش میخواد به پاس موفقیتش به خودش پاداش بده! خب سر کار هم که میریم نه امکان پاداش دادن به شکم داریم و نه فرصتش رو؛ میمونه آخر هفتهها و اونم که اینجور جاها ترافیکه برای برانچ (وعدهی غذایی بین صبحانه و ناهار).
بازم اگر یکی مثل من باشید که جمله بود و نبودتون غذا باشه؛ روزهای تعطیل دیگه امکان کنترل خودتون رو ندارید و سریع خودتون رو در یک محلی مناسب صبحانه و برانچ پیدا میکنید!
اینبار هم پس از اینکه با دوستم تلاش کردیم یک طلوع آفتاب ببینیم (که ندیدیم و دقیق مطمئن نیستم ما تلاش میکردیم ببینیم یا دوربین!)، گفتیم بریم املت عمو یحیی که نتایج جستوجومون میگفت جزو املتیهای قدیمیه.
دقت کنید خیابان دربندی تو دربند نیست، به خطا نیفتید! نزدیکای موزه دکترحسابیه؛ بغل دست یه بربریچی، یه در باریکه و رد نشید که همونه و تابلو اینا هم نداره، یک راه روی باریکه، و تهش یه بساط کوچیک آشپزخونه.
دوتا پیرمرد غرغرو و دوست داشتنی هم اونجا رو اداره میکردن و بامزه ترکی حرف میزدن و خلاصه با مشتریهاشون سر و کله میزدن و یه جورایی همه رو سرگرم کرده بودن.
جالبه، تو دادن نون صرفهجویی میکردن، منم مجبور میشدم هی چند دقیقه یه بار بگم آقا نون بده!که البته اونا هم گوش می کردن و نون رو میاوردن.املت خوشمزه بود (خوشمزه تر از املت علی آقا که نه)، گفته بودم فلفلی باشه اما فکر کنم دلش سوخته بود که کم ریخته بود،به هر صورت درخواست فلفل کردم .نمیدونم رفتن خریدن یا از انباری جایی آوردن اما خب فلفلی که نسوزونه محصول گمنامیه و این هم اینطور بود و بله به تجربهاش میارزه، رو دیوارش هم عکس یه تعداد سلبریتی در املتی عمو یحیی هم هست که رد شهرتش رو نشون میده.
ارسال نظر